به گزارش پایگاه 598، روزنامه ایران با جواد حسینزاده، رئیس مرکز آمار ایران درباره واقعی بودن یا نبودن نرخ تورم گفتگو کرده است.
بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
در مرداد امسال با یک تورم 3.5 درصدی مواجه شدیم که برای خوراکیها 3.6 درصد و برای غیرخوراکیها 3.4 درصد بود. تورم نقطهای 30.4 درصد بود که برای خوراکیها 26 درصد و برای غیرخوراکیها 32.6 درصد بوده است. برای تورم 12 ماهه منتهی به مرداد ماه امسال تورم کل 25.8 درصد، خوراکیها 22.1 درصد و غیرخوراکیها 27.6 درصد بوده است که این اعداد برای مناطق شهری و روستایی متفاوت است که در گزارشهای منتشر شده جزئیات آن اعلام میشود.
هرچند تورم ماهانه مرداد نسبت به تیرماه 3.4 درصد کاهش یافته است، اما همچنان این نرخ، تورم بالایی محسوب میشود. چرا که اگر هر ماهه تورم 3.5 درصدی تکرار شود در کل سال با تورم بسیار بالایی مواجه خواهیم شد.
اگر بخواهیم تورم سالانه کشور تک رقمی شود باید تورم ماهانه زیر 8/. درصد باشد. این درحالی است که در تیرماه 6.4 درصد و در مرداد 3.5 درصد بوده است.
البته وقتی که از تورم خوراکیها صحبت میکنیم طیف گستردهای از کالاها را بررسی میکنیم که نرخ تورم هر یک از آنها متفاوت است. برای مثال تورم روغنها و چربیها در مرداد 5.4 درصد بوده است. در زیر گروه غیرخوراکیها نیز تورم پوشاک و کفش تورم ماهانه 3.3 درصد، مسکن، آب و برق و سوخت تورم 2.2 درصد داشته است. ولی مبلمان 5.9 و حملونقل 5.7 درصد بوده است. حال بررسی تورم نقطهای این اقلام میزان تفاوت تورم کالاهای مختلف را بیشتر نشان میدهد.
ما حداقل سه نوع تورم ماهانه، نقطه به نقطه و سالانه داریم که وقتی وارد زیرگروهها میشویم تفاوت زیادی با هم دارد. هم اکنون 475 قلم کالا در سبد تورم کشور قرار دارد که هر یک از این کالاها وزن و ضریب اهمیت خاص خود را دارد که این کالاها برای تمام مردم در تمام مناطق جغرافیایی درنظر گرفته شده است. بنابراین وقتی از تورم حرف میزنیم منظور متوسط تغییر قیمت کالاهای موجود در سبد تورم در یک دوره زمانی خاص است.
به عبارت دیگر تورم میانگین، موزون تغییرات قیمت است. وقتی میگوییم که میانگین موزون منظور میزان تغییرات قیمت یک سبد کالا در یک دوره زمانی است که تغییرات قیمت سبد کالا نسبت به ماه قبل تورم ماهانه، نسبت به ماه مشابه سال قبل تورم نقطه به نقطه و متوسط تغییرات قیمت در 12 ماه منتهی به ماه مورد نظر تورم سالانه میشود.
شاخص میانگین باید با یک سری اطلاعات تکمیلی
مورد تفسیر قرار گیرد. چرا که هم شاخص پراکندگی داریم و هم شاخص مرکزی.
شاخصی که از آن نام برده شد شاخص مرکزی است که متوسط تغییرات قیمت مثلاً
نان و غلات درماه جاری نسبت به ماه قبل 4.4 درصد و در مقایسه با ماه مشابه
سال قبل 44 درصد بوده است و نسبت به 12 ماهه منتهی به مرداد 32 درصد بوده
است.
درکنار آن باید شاخص پراکندگی نیز مورد توجه قرار گیرد که واریانس
(مقدار متوسط مربع اختلاف مقادیر از میانگین) و اختلاف این تغییرات را نشان
میدهد.
یک شاخص مرکزی مانند تورم وقتی که واریانس آن بالا باشد یعنی باورپذیری آن کم میشود. برای مثال در زیرگروه کالاهای تورم مرداد ماه امسال، اختلاف زیادی دارد، از تورم 50 درصد تا تورم 13 درصد در تورم سالانه داریم که واریانس بالایی دارد. حال با بررسی زیرگروه کالاها تفاوت بیشتر نمایان میشود.
یا وقتی تورم یک کالا در استانهای مختلف را بررسی کنیم شاهد این واریانس هستیم. مثلاً متوسط قیمت گوشت دریک استان با سایر استانها متفاوت است. وقتی این نوسان و واریانسها بالاتر باشد باورپذیری آن نیز کمتر میشود چرا که افراد جامعه در نقاط مختلفی از نمودار تورم قرار میگیرند که هر چه فاصله آنها از نرخ میانگین بیشتر باشد تورم میانگین را کمتر باور میکنند اما اگر به نرخ میانگین نزدیکتر باشند باورپذیری تورم برای آنها بیشتر میشود.
اگر میانگین نمرات دو کلاس ریاضی را نمره 15 درنظر بگیرید، در کلاسی که واریانس نمرات بالاتر باشد باورپذیری نمره میانگین 15 کمتر است. دریک کلاس دامنه نمرات از 10 تا 20 و میانگین آن 15 و کلاس دیگر دامنه نمرات 14 تا 16 است که میانگین آن هم 15 میشود، اما وقتی به دانشآموزان مراجعه کنید کلاسی که دامنه نوسان بالاتری دارد، میانگین 15 را کمتر باور میکنند.اما کلاس دیگر بیشتر باور میکنند چرا که به میانگین نزدیک هستند. این جنس شاخص میانگین است.
اکنون در دورهای هستیم که واریانس و اختلاف تورم در بخشهای مختلف بالاست. بررسی تورم دهکهای مختلف به روشنی این موضوع را نشان میدهد چرا که اختلاف زیادی با هم دارند.
پژوهشکده آمار یک پروژه تحقیقاتی انجام داده است که همین موضوع و باورپذیری آن را بررسی کرده است. کشوری که سالها تورم 3 درصدی داشته است و تورم زیرگروهها و کالاهای مختلف نیز درهمین حدود است واریانس پایینی دارد و باورپذیری آن هم بالاست.
به عبارت دیگر هر ایرانی نرخ تورم مخصوص به خود را دارد. اگر شما هزینه گروههای مختلفی که در تورم مورد استفاده قرار میگیرد مانند هزینه مسکن، آب و برق و سوخت یا نان و گوشت را محاسبه و براساس وزن و ضریب اهمیت محاسبه کنید تورم شخص شما به دست میآید. این موضوع برای 26 میلیون خانوار کشور نیز صادق است و هر خانوار بسته به میزان و نوع مصرف کالا و خدمات تورم خاص خود را دارد که با سایر خانوارها اختلاف دارد.
حال اگر سبد مصرفی خانوار یا فرد اختلاف زیادی با سبد میانگین داشته باشد و نوسان قیمتی این کالاها نیز در کشور بالا باشد، به طور حتم باورپذیری آن کمتر میشود.
نکته دیگر این است که باید میان تورم و گرانی تفاوت قائل شد. تورم درصد تغییر قیمت است درحالی که گرانی خود سطح قیمت است. بعضاً گفته میشود که قیمت یک کالا گران است. یک خودروی دو میلیارد تومانی گران است چرا که بسیاری از افراد نمیتوانند آن را وارد سبد خرید خود کنند حال اگر قیمت این خودرو به یک و نیم میلیارد تومان کاهش یابد هرچند تورم آن کاهش یافته ولی همچنان برای مردم گران است.
مردم بدرستی تورم را احساس میکنند و پرسشی که درخصوص اختلاف تورم وجود دارد کاملاً به جاست. خود من هم که خرید میکنم همین حس را دارم.
آنچه مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند قیمت کف بازار است که البته مرکز آمار این قیمتها را نیز منتشر میکند. وقتی میگوییم که در مرداد ماه متوسط قیمت گوشت گوسفند حدود 103 هزار و 300 تومان بوده که این نرخ در یک استان 117 هزار و 800 تومان و در استان دیگر 83 هزار تومان بوده است. در مرداد 98 متوسط قیمت گوشت حدود 100 هزار تومان بوده است. در تیرماه نیزتقریباً همین رقم بوده و تفاوت معناداری نکرده است. این درحالی است که متوسط اعلام شده در هر استان نیزمیانگین است برای مثال در استانی که حداکثر قیمت حدود 118 هزار تومان داشته قیمت گوشت درشهرها و مناطق مختلف آن بین 100 تا 130 هزار تومان بوده است.
ولی وقتی که اعداد وزن میگیرند تفاوتها بیشتر میشود. برای به دست آوردن شاخص گوشت قرمز در تورم، متوسط گوشت گوسفند باید در کنار گوشت گوساله قرار گیرد و مجموع آنها بهعنوان یکی از زیرگروهها شاخص خوراکیها را تشکیل دهد. درنهایت نیز باید درکنار گروههایی مانند مسکن و غیرخوراکیها قرارگیرد تا تورم کل را تشکیل دهد. اما مردم متوسط قیمت اقلامی را که از سوی مرکز آمار اعلام میشود، بیشتر باور میکنند چون هنوز به آنها وزن داده نشده است