حالا زمان آن فرا رسیده که دلایل عدم موفقیت بارسا طی سالهای اخیر و به خصوص این فصل را در مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. با این حال ابتدا باید هیئت مدیره را مورد سرزنش قرار داد که از بازسازی یک پروژه ورزشی کاملاً عاجز به نظر میرسند. در واقع این انقلاب بارسلونا به چیزهای زیادی نیاز داشت که هرگز برآورده نشد.
در چند روز آینده جوزپ بارتومئو که به نظر نمیرسد هیچ قصدی برای استعفا دادن داشته باشد، برای آینده کوتاه مدت باشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ خواهد کرد. اولین و ساده ترین تصمیم تغییر دوباره مربی خواهد بود. کیکه ستین دیگر قادر به حضور روی نیمکت بارسلونا نیست چرا که او نه تنها از شجاعت لازم برای این پست برخوردار نیست بلکه هیچ امیدی به این سرمربی برای احیای بارسا وجود ندارد.
اخراج سرمربی اما نباید تنها معیار برای تغییر و تحولات باشد چرا که به نظر می رسد بارسا یک دوره رو به افول کامل را پشت سر می گذارد و نیاز به تغییرات مهمتری در خود می بیند.
اما بیایید برای لحظهای روی اتفاقاتی که
شب گذشته در لیسبون رخ داد، تمرکز کنیم. بارسا با یک شکست جدید در اروپا
مواجه شد. پس از تحقیر مقابل تیم های رم و لیورپول، شب گذشته نوبت به
بایرنمونیخ رسید تا بارسلونا را در هم بکوبد. یک اتفاق شرم آور.
تیم آلمانی به طور کامل روی بازی تسلط داشت در حالی که بلوگرانا هیچ پاسخی برای فشارهای حریف ارائه نمی داد.
تیم هانسی فلیک در نیمه اول چهار گل به ثمر رساند در حالی که آنها میتوانستند در صورت دقت بیشتر نتیجه عجیب تری را تا پایان 45 دقیقه رقم بزنند. آنها به قدری نسبت به بارسا برتری داشتند که بازی در قسمتی حکم تمسخر پیدا کرده بود. حتی در این وضعیت هم هیچ عصبانیت و عطشی از سوی بارسلونا مشاهده نمیشد و تنها چیز قابل رویت ناتوانی این تیم بود.
لوئیس ماسکارو
حتی لیونل مسی که کاتالانها در سخت ترین شرایط به معجزه های او تکیه می
کنند نیز نتوانست کاری برای تیمش انجام دهد. پس مشکل مسی نیست.