سرویس سیاسی پایگاه 598 - سيد مرتضي حسيني / شايد كمتر كسي را بتوان يافت كه از تقابل دو شخصيت سياسي ايران بيخبر باشد دوديدگاه، يعني جریان دكتر احمدي نژاد و جریان حجةالاسلام هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام . تقابلي كه در انتخابات سال 84 خونمايي كرد و 6 سال است كه در سطوح مختلف در حال پيگيري است و گاها آنقدر به لبه حساس خود نزديك ميشود كه دستگاه هاي اجرايي و امنيتي كشور را نيز با خود درگير ميكند.
در اين نوشته سعي داريم تا اين تقابل را در حساسترين بخش برسي كنيم، حوزهاي كه بيشترين سهم را در 6 سالهي اخير به خود اختصاص داده و هزينههاي زيادي را بر دو گروه و همچنين كشور تحميل نموده. به جرات ميتوان گفت كه ميدان اصلي اين تقابل، حوزه رسانه و عمليات رواني بوده است.
در اين نوشته تمام تلاش خود را نمودهايم تا با بيطرفي كامل به برسي اين موضوع پرداخته و تنها تحليلي فني و علمي از 3 حربه رسانهاي داشته باشيم نه برداشتي سياسي و يا جانبدارانه .
هدف از اين نوشتار نيز آن است كه روشها و طرحهاي دو طرف را معرفي كرده و با آگاهي بخشي به فعالان سياسي اجتماعي و جوانان انقلابي مانع آن شويم كه بياختيار در اين پازل شركت كرده و به اختلافات و بازيهاي رسانهاي دامن بزنند. رفتاري كه گاها با بي اخلاقيهايي نيز همراه شده و تضعيف و تفرقه را درميان نيروهاي انقلاب موجب ميشود.
الف) حربه اول: برجستهسازي
معرفي: يكي از تاكتيكهاي ديرينه عمليات رواني استفاده از راهكار "برجسته سازي" است. گلاريز –تئوريسين علوم ارتباطات و رسانه- اين روش را اين گونه معرفي ميكند: رسانه نميگويد كه چگونه فكر كنيد بلكه اولويت را مشخص ميكند يعني به مخاطب ميگويد كه به چه موضوعي فكر كند. طبق اين روش با استفاده از يك سري تكنيكهاي رواني مانند بزرگنمايي، تكرار، تعميم و... مخاطب را قانع ميكنند كه مهمترين موضوع جاري جامعه چيست و او را وادار ميكنند كه درباره آن جستجو كند، خبرها را دنبال و درآنباره بحث و گفتگو داشته باشد.
نكته قابل توجه در اين روش آن است كه مهم نيست اين موضوع حقيقت دارد يا نه! بلكه صرفا يك موضوع طرح و اذهان عمومي را مشغول خود ميكند. هم آنگونه كه بارها ديده شده كه بعد از گذشت چند سال از يك موضوع برجسته (كه توسط رسانهها برجستهسازي ميشده) مشخص ميگردد كه اصلا آن واقعه وجود خارجي نداشته است مانند هولوكاست (سوزانده شدن 6ميليون يهودي در آلمان طي جنگ جهاني) و گاهي نيز موضوعاتي حقيقي و داراي واقعيت برجستهسازي ميشوند مانند جنايات آمريكا در ويتنام و عراق.
استفادههاي دو طرف از اين روش:
طيف وابسته به حجةالاسلام هاشمي رفسنجاني: رسانههاي اين طيف با دقت از اين روش استفاده كردند كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد.
1- جريان انحرافي (با توجه به آنكه اكثر تحليلگران معتقدند اگرچه ممكن است در برخي اعضاي دولت انحراف اعتقادي وجود داشته باشد اما جزء مسايل فرعي و دسته چندم است اما اين رسانهها توانستند با برجستهسازي اين موضوع، اهداف خود را دنبال كنند)
2- موضوعات اقتصادي دولت (با توجه به سهميهبندي سوخت و هدفمندي يارانهها و آشفتگي بازار در خلال آن به ويژه موضوع سكه و ارز، بيكاري و تورم)
3- تقابل با علما (با در نظر گرفتن آنكه آقاي احمدي نژاد هر چند كه روحاني نبود -بعد از حدود ربع قرن كه روحانيون براي رياست جمهوري انتخاب ميشدند- اما بيشترين رابطه را با طلاب و حوزه برقرار كرد و همچنين ادبيات ديني و مذهبي را وارد ادبيات سياسي و گفتگوي روزمره جامعه نمود اما برخي تصميمات و نظراتِ دولت مورد انتقاد بعضي از مراجع عظام تقليد قرار گرفت كه برخي از آنها با واكنش شديد اين بزرگواران روبرو شد)
4- خودمحوري (با در نظر گرفتن اين موضوع كه بيشترين تغيير در كابينه و دولت در زمان رياست جمهوري دكتر احمدي نژاد صورت گرفته كه برخي از اين تغييرات نيز پرحرف و حديث بودهاند)
طيف احمدی نژاد : رسانههاي اين گروه نيز با در در اولويت قراردادن و برجستهسازي چند موضوع سعي در ضربه زدن و فشل كردن موضع مقابل داشتند كه از آن جمله ميتوان به موضوعات زير اشاره كرد:
1- فساد مالي فرزندان حجةالاسلام هاشمي (كه تاكنون در هيچ دادگاه يا مرجع قضايي به اثبات نرسيده)
2- رياست دانشگاه آزاد و اساسنامه اين مركز آموزش عالي (با توجه به رياست 30ساله آقاي عبدالله جاسبي و گزارشاتي كه از تخلفات اين مركز توسط برخي اعضاي آن منتشر شده)
3- وقف دانشگاه آزاد در مجلس هشتم (که اکثر نمایندگان به آن رآی مثبت داده بودند)
4- واگذاريها و سياستهاي اقتصادي دوران 8ساله سازندگي (دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني)
ب) حربه دوم: گناه بزرگ
معرفي: يكي ديگر از روشهاي اثرگذاري رسانهاي استفاده از روش "گناه بزرگ" است. به اين معنا كه ابتدا يك موضوعي را (واقعي يا غيرواقعي) با استفاده از روشهاي عمليات رواني به يك گناه بزرگ يا دشمنيِ آشكار، در نزد افكار عمومي تبديل ميكنند و سپس با نسبت دادن آن به افراد و گروهها موجبات تخريب ايشان نزد عموم جامعه شده و از آنان چهرهاي نامحبوب ميسازند. گاه با موضوعات واقعي مانند ترور دانشمندان هستهاي و گاه با موضوعات غير واقعي مانند تقلب در انتخابات.
استفادههاي دو طرف از اين تكنيك:
طيف احمدی نژاد: اين طيف توانستند با استفاده از فرصتهاي تاريخي پيش آمده و اتفاقات سياسي دوران خود بيشترين استفاده را از اين تكنيك ببرند، مانند:
1- فتنه 88: مهمترين واقعه سياسي 2دهه اخير بود كه با برنامهريزي شبكههاي جاسوسي دشمن و عمليات رسانهاي آنها و همكاري برخي افراد و جريانها در داخل انجام شد و هزينههاي هنگفتي را پس از انتخابات پرشكوه 22خرداد هشتادوهشت بر ملت ايران تحميل نمود و رهبر انقلاب نيز بخش عمدهاي از بيانات خود را به تبيين زواياي پيچيده آن اختصاص دادند. اين طيف با همكاري گروههاي ديگر توانست در اين فرصت با معرفي افرادي به عنوان سران فتنه (موسوي-كروبي- خاتمي) برخي به عنوان پشت پرده فتنه (آقايان موسوي خوئيني و هاشمي رفسنجاني) و عدهاي به عنوان ساكتين فتنه ( ... ) نظر جامعه را به سمت مخالفت با اين افراد جلب كند.
طيف دوستداران حجةالاسلام هاشمي رفسنجاني: اين طيف نيز با استفاده از همين روش، به نوعي مقابله به مثل كرد:
1- جريان انحرافي: درمقابل ضرباتي كه به اين طيف در فتنه 88 وارد شده بود، آنها توانستند با معرفي يك زاويه نظر با طيف احمدي نژاد مقابله به مثل كنند. هرچند كه اين موضوع همانگونه كه رهبر انقلاب اشاره فرمودند موضوعي فرعي و دست چندم است اما اين گروه توانست از فرصت پيش آمده از تذكرات دلسوزانه علامه مصباح و برخي بزرگان ديگر نسبت به وجود انحراف در عقايد و نظرات بعضي از اعضاي دولت و با استفاده از تكنيكهاي عمليات رواني به بزرگنمايي اين موضوع پرداخته و آن را خطر بزرگ نظام معرفي نمايند تا جايي كه در رسانههاي وابسته به اين طيف بيش از 25هزار بار (25000 بار) واژه "جريان انحرافي" تكرار شده است –عددي بي سابقه در پرداختن به يك موضوع- سپس با انتصاب اين عنوان به حاميان آقاي احمدي نژاد با تيكتهايي چون حامي جريان؛ ريشه جريان، نظريهپرداز جريان، طرفدار جريان و... عدهاي را از صحنه بازي خارج و در نزد افكار عمومي تخريب كنند.
ج) حربه سوم: ايجاد رعب
معرفي: يكي ديگر از روشهاي اثرگذاري رسانهاي استفاده از تكنيك "رعب آفريني" است. در اين روش با تهديد، هشدار و تنذير طرف مقابل، او را وادار به ترك صحنه و يا انزواي در ميدان ميكنند و ابتكار عمل را از او ميگيرند. هرچند در اين روش عمل در خارج به وقوع ميپيوندد اما اين بازتاب رسانهاي آن است كه در مخاطبان و افكار عمومي اثرگذاري ميكند.
استفادههاي دو طرف از اين تكنيك:
طيف دکتر احمدي نژاد: اين گروه به خوبي توانسته از اين تكنيك استفاده نمايد و در دورهاي ابتكار عمل را بدست بگيرد، مانند:
1- ليست اسامي: اين جمله معروف كه بارها از رئيس جمهور شنيده شده است "من ليستي از اسامي مفسدان اقتصادي را در جيب دارم كه..." با اينكه هيچگاه اين ليست به مردم ارائه نشد و كسي از وجود چنين ليستي يا اسامي آن آگاهي پيدا نكرد اما رفتارهاي دكتر احمدي نژاد به ويژه صحبتهاي ايشان در مناظره انتخاباتي 88 اذهان عمومي را به اين سمت معطوف كرد كه اسامي اين ليست، افراد منتسب به آقاي هاشمي رفسنجاني ميباشند و همين امر موجب شد تا ابتكار عمل در حوزه مبارزه با مفاسد اقتصادي و برخي حوزههاي ديگر بدست رئيسجمهور باشد.
2- عزل: تقريبا ميتوان گفت كه رئيس جمهور با تمامي افرادي كه منتسب به آقاي هاشمي رفسنجاني بودهاند برخورد نموده و سعي در عزل يا حذف آنها نموده است. فشار بر متروي تهران جهت بركناري آقاي محسن هاشمي (فرزند حجةالاسلام علياكبر هاشمي رفسنجاني) تلاش براي تغيير رئيس و هيئت مديره دانشگاه آزاد، تلاش جهت تغيير در تركيب مجلس هشتم در انتخابات 91 و... از نمونههاي موفق استفاده از اين روش توسط اين طيف ميباشد.
طيف حجةالاسلام هاشمي رفسنجاني: اين گروه نيز البته با ظرافت بيشتر توانسته از اين روش استفاده نمايد مانند:
كساني كه با فضاي مجازي آشنايي دارند شاهد آن بودهاند كه برخي رسانه هاي مخالف اين گروه همچون سايتها و وبلاگها و... بارها دچار فيلتر موقت يا دايم شدهاند. اين روش موجب شده تا رسانههاي مخالف به صورت دست به عصاحركت نموده و احتياط بيشتري نسبت به انتشار مطلب درباره آقاي هاشمي و اطرافيان ايشان داشته باشند.
برسي دقيقتر و بيشتر اين فعاليتها از حوصله اين نوشته خارج است اما به صورت اجمال ميتوان گفت كه اين جنگ رسانهاي با قدرت از سوي دو طيف پيگيري ميشود و گاهي آنقدر پيچيده ميگردد كه علاوه بر جوانان انقلابي و فعالان سياسي، اصحاب رسانه را نيز دچار سردرگمي و يا فريب ميكند و موجب ميشود كه ناخواسته در پازل يك طرف بازي كنند.
درپايان بخشي از بيانات وليامرمسلمين امام خامنهاي (حفظهالله) يادآوري ميگردد " من يك توصيه هم در زمينهى سياسى بكنم. عزيزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر كشور، امروز ما احتياج داريم به اتحاد و يكپارچگى. بهانههاى اختلاف زياد است. گاهى در يك قضيهاى سليقهى يك نفر، دو نفر با هم يكسان نيست؛ اين نبايد بهانهى اختلاف بشود. گاهى در كسى يك گرايشى هست، در ديگرى نيست؛ اين نبايد مايهى اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعهى در درون، موجب فشل ميشود. قرآن به ما تعليم ميدهد: و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم. اگر منازعه كنيم، سَرِ مسائل گوناگون - مسائل سياسى، مسائل اقتصادى، مسائل شخصيتى - دستبهيقه شويم، دشمن ما جرى ميشود. يك مقدار از جرأتى كه دشمن در سالهاى گذشته پيدا كرد، به خاطر اختلافات بود. اميرالمؤمنين (عليهالصّلاةوالسّلام) به ما درس ميدهد؛ ميفرمايد: «ليس من طلب الحقّ فاخطأه كمن طلب الباطل فأصابه». مخالفين دو جورند. يك مخالفى است كه دنبال حق است، او هم دنبال جمهورى اسلامى است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دين و خداست، منتها راه را اشتباه كرده؛ با اين نبايد دشمنى كرد؛ اين فرق دارد با كسى كه در جهت غير نظام اسلامى، با هدف معاندانهى عليه نظام اسلامى حركت ميكند. دلها را به هم نرم كنيد، برخوردها را نسبت به يكديگر مهربانانهتر كنيد.
اين رسانههاى الكترونيكى و اينترنتى متأسفانه موجب شده است كه افراد بىمحابا عليه يكديگر حرف بزنند، بد بگويند. بايد از طرف مسئولين كشور براى اين هم يك جورى تدبير بشود. ولى عمده اين است كه خود ما مردم، خودمان را مقيد كنيم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقيد كنيم به قانون. حالا اين حرف من بهانهاى نشود براى اينكه يك عدهاى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همهى جوانهاى غيور كشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى كشور را فرزندان خودم ميدانم و پشت سر آنها قرار ميگيرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غيور حمايت ميكنم؛ منتها همه را توصيه ميكنم به اين كه در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار كنند؛ قانون را مراعات كنند. همه بايد قانون را مراعات كنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است." حرم رضوي:1391/1/1