فریدون زندی متولد 6 اردیبهشت 1358 در شهر امدن از شهرهای ایالت نیدرزاکسن آلمان است. زندی از پدری ملایری و مادری آلمانی متولد شده است. در سال 85 بود که سرمربی تیم ملی ایران خواهان حضور یک بازیکن دورگه ایرانی - آلمانی در تیم ملی شد. نام او فریدون زندی بود. بازیکنی که از تیم لوبک آلمان به کایزرسلاترن پیوسته بود.
زندی که برای تیم ملی زیر 21 سال آلمان نیز بازی کرده بود، تصمیم خود را گرفت و بین دو راهی تیم ملی ایران و آلمان، قصد داشت برا کشور پدری اش بازی کند. برانکو ایوانکوویچ سرمربی وقت تیم ملی، با اصرار زیاد و سماجت فراوان، توانست مدیران فدراسیون را قانع کند تا زندی را به ایران بیاروند. برای اولین بار در برنامه نود بود که صدای زندی را شنیدیم. او دست و پا شکسته فارسی حرف می زد یا بهتر است بگوئیم او اصلا فارسی حرف زدن بلد نبود و مترجمی که در استودیو بود، صحبت های زندی را ترجمه می کرد.
بالاخره پسر خوش تیپ ایرانی آلمانی از راه
رسید. طیاره او بر زمین تهران نشست و هواداران زیادی برای استقبال از زندی
به فرودگاه رفته بودند. تنها ساعاتی پس از اولین سفر فریدون به تهران،
هجوم هوادارانش به هتل آزادی، بازیکنان تیم ملی را سورپرایز کرد؛ اینکه
چطور نیامده اینقدر هوادار دارد.
بازیکنانی که سالها در تیم ملی حضور داشتند و ذره ذره برای خود اعتبار و
محبوبیت کسب کرده بودند، از این همه استقبال و محبوبیت زندی بین مردم شگفت
زده شده بودند و نام فریدون زندی بر سر زبانها افتاد. این میزان محبوبیت
گاه به او لطمات زیادی زد. این ها بخشی از قصه های زندگی فریدون زندی است؛
او که هنوز هم محبوبیت زیادی دارد. او امروز به عنوان مربی در تیم
دینامودرسدن مشغول به کار شد تا به این بهانه، مهمترین اتفاقات زندگی
فوتبالی فریدون را مرور کنیم.
نشنیدم در موردم چه گفته اند
پیش از اینکه زندی به ایران سفر کند، انتشار عکسهای او باعث افزایش
محبوبیتش شد. زندی چهره فتوزنیک و خاصی داشت که دل هواداران تیم ملی ایران
را برد. تصاویری از او در اوج جوانی با لباس هایی که انگار فقط روی تن او
می نشست، منتشر شد. روزهای اول حضور فریدون در کایزرسلاترن مصادف شد با
روزهایی که برانکو شدیدا به دنبال بود. سرانجام با کمک های محمود رضا فاضلی
بود که فریدون زندی پذیرفت پیراهن تیم ملی را به تن کند. پدر فریدون هم در
این تصمیم پسرش بی تاثیر نبود و بارها گفت که دوست دارد پسرش پیراهن تیم
ملی را به تن کند.
در آن زمان حضور زندی در ایران نیز بین سرمربیان مخالفانی داشت. افرادی از
جمله امیر قلعه نویی، علی پروین، فرهاد کاظمی و... مخالف حضور زندی در
ایران بودند. حتی بعضی از رسانه ها نیز با این مربیان هم نظر بودند. فریدون
بعدها در این باره گفت: «راستش اصلا من این چیزها را نشنیدم. آنموقع در
آلمان بودم و زیاد خبری نداشتم. تلویزیون ایران را هم که نمی دیدم. کسی هم
به من چیزی نمی گفت.»
اومدم، خیلی خوش اومدم!
این عکسی از نخستین تمرین زندی با ملی پوشان ایران است که در سال 2005
برگزار شد. ایران و بحرین در چارچوب رقابت های مقدماتی جام جهانی 2006 باید
به مصاف هم می رفتند. زندی در اولین تمرین تیم ملی در مصاحبه با خبرنگار
شبکه خبر درخصوص حضورش در ایران جمله تاریخی ای بر زبان آورد که هرگز از
ذهن فوتبالدوستان پاک نمی شود. او با لهجه شیرین ایرانی آلمانیش گفت:
«اومدم، خیلی خوش اومدم». با توجه به اینکه خیلی ها مخالف زندی بودند که
چرا باید بدون تلاش در تیم ملی بازی کند، به نظر می رسید زندی حق داشته که
فقط خودش به خودش خوش آمد بگوید. اما فریدون آمد و استقبال از او هم بسیار
گرم بود. خودش در این باره می گوید: «رفتار بازیکنان با من خیلی خوب بود،
مخصوصا علی دایی که از همان روز اول به من کمک زیادی کرد.» اما شاید اگر او
حرف های منتقدان را قبل از حضورش در ایران می شنید، هیچوقت به تیم ملی نمی
آمد. فریدون می گوید: «آره، راستش اگر می شنیدم ممکن بود به تیم نمی
آمدم.» اما او آمد و این تصویر برای همیشه از او در ذهن فوتبال ایران باقی
خواهد ماند. زندی راه را برای چهره هایی چون شاپورزاده، دژاگه و قوچان نژاد
هم باز کرد تا بتوانند برای تیم ملی بازی کنند.
وقتی ایرانی بودنش را اثبات کرد
زندی بعد ها گفت که در روزهای اول حضورش در ایران، خیلی ها مخالف او بوده
اند. اینکه زیر لب می گفته اند زندی ایرانی نیست و نباید اینجا باشد. خودش
در این خصوص گفته: «با اینکه چند بازی کردم ولی می گفتند خارجی ام اما ته
دلم از خیلی از همین آدم ها ایرانی تر بودم.» زندی هنوز هم می گوید تصمیم
درستی گرفت و بهترین واکنش را مقابل این حرف ها داشت: «چون هدفم فقط موفقیت
با تیم ملی بود. خدا را شکر به جام جهانی هم رفتیم.» شاید فریدون ایرانی
بودنش را بعدها ثابت کرد، در شب بازی ایران و بحرین. وقتی آن پاس را به
محمد نصرتی داد تا گل صعود به جام جهانی 2006 را بزند: «من پاس گل را دادم و
نصرتی زد. تا ساعت 2 صبح تو راه بودیم تا برسیم هتل المپیک. بغل استادیوم
بود اما کلی طول کشید. واقعاً شب خوبی بود.»
در بازی ژاپن فهمیدم تصمیم درست بوده
اولین بازی زندی برای تیم ملی ایران در ورزشگاه آزادی، مقابل ژاپن بود.
دیدار پرحاشیه ای که متاسفانه 7 هوادار ایرانی جان خود را از دست دادند.
زندی که بازیکن ثابت تیم برانکو بود، در آن مسابقه خوب ظاهر شد. زندی بعد
ها اعتقاد داشت آن روز، یکی از بهترین روزهای تاریخ فوتبال ایران بوده:
«بردیم. به من خیلی خوش گذشت. اولین بار آمدم آزادی که بازی کنم. 120 هزار
نفر آمده بودند که بعد 7 نفر مردند. هنوز این بازی در ذهنم هست. وحید دو گل
زد و واقعاً یکی از بهترین روزهای عمرم بود. همان موقع فهمیدم تصمیم درستی
گرفتهام.»
جام جهانی 2006 و وقتی فریدون را جا گذاشتند!
جام جهانی 2006 برای فریدون فوق العاده نبود. او قبل از بازی دوستانه ایران
و کرواسی آسیب دید و خیلی ها فکر می کردند جام جهانی را از دست بدهد:
«راستش آن لحظه فکر می کردم جام جهانی را از دست داده ام و این تلخ ترین
خاطره ای که در تمام سال های حضور در تیم ملی دارم.» فریدون اما به زور
پزشکان به جام جهانی رسید اما آنقدرها آماده نبود؛ درست مثل کریمی و
هاشمیان و مهدوی کیا که قبل از مسابقات مصدوم بودند و با سلام و صلوات برای
بازی ها آماده شدند. در آخرین بازی ایران در جام 2006 مقابل آنگولا، دو
بازیکن تیم ملی تست دوپینگ دادند، یکی از این بازیکنان فریدون زندی بود. آن
روز اتفاق بدی برای او افتاد چون اتوبوس تیم ملی فریدون را در ورزشگاه جا
گذاشت: «خب من باید نمونه می دادم و این کمی طول کشید. وقتی بیرون آمدم
دیدم اتوبوس تیم ملی رفته است و من را در ورزشگاه جا گذاشته اند.»
فریدون، قلعه نویی و آن بازی عجیب کره جنوبی
با رفتن برانکو از تیم ملی، امیر قلعه نویی سرمربی تیم ملی شد. ژنرال که
زمانی مخالف آمدن زندی بود، نه تنها او را به تیم ملی دعوت کرد، بلکه
بازیکن ثابت ایران در جام ملت های 2007 بود. جامی که اتفاقا زندی خوب بازی
می کرد. او بازی های فوق العاده ای در مرحله مقدماتی انجام داد . گل او
مانع از شکست ایران مقابل چین شد. کاشته او به چین باعث شد تیم ملی به بازی
برگردد و بازی باخته را 2 بر یک و سپس با گل نکونام مساوی کند. فریدون با
وجود درخشش در این مرحله، در بازی حذفی مقابل کره جنوبی بازی نکرد تا برای
خیلی ها سوال باشد. او بعد از سال ها وقتی با این سوال روبرو شد، پاسخ
درستی نداشت: «هنوز دربارهاش فکر میکنم. من سه بازی خوب بودم ولی آن
بازی روی نیمکت نشستم. بعد شنیدم که گفتند تاکتیکی بود. ما تا قبل از بازی
کره ۲-۴-۴ بازی میکردیم ولی ناگهان سیستم قبل از بازی ۲-۵-۳ شد. با این
حال میتوانستم بازی کنم ولی مربی بازیام نداد.» شب قبل از بازی کره
جنوبی، وقتی بزرگان تیم از جمله نکونام، مهدوی کیا و... با قلعه نویی تشکیل
جلسه دادند، سرمربی وقت تیم ملی تصمیم گرفت تیم را 2-4-4 بازی دهد ولی
ناگهان روز مسابقه تاکتیک را عوض کرد تا بازیکنان شگفت زده شوند.
وقتی فریدون موهایش را تراشید!
بعد از جام ملت ها 2007 اتفاقا عجیبی در زندگی فریدون زندی افتاد. اتفاقاتی
که باعث شد تا ماهها کسی از او خبر نداشته باشد. فریدون ناگهان سر از لیگ
قبرس در آورد. تیم های آپولون، المپیاکوس، نیکوزیا و الکی لارانکا. تیم
هایی که ایرانی ها تازه از آن به بعد با نام شان آشنا شدند. بعد از جدایی
امیر قلعه نویی از تیم ملی، منصور ابراهیم زاده موقتا سرمربی تیم ملی شد.
او فریدون زندی را به تیم ملی دعوت کرد اما این بازیکن نیامد و دلیلش این
بود: «دیدم هیچ چیز سرجایش نیست. به خاطر همین نیامدم.» اما وقتی علی دایی
سرمربی تیم ملی شد و فریدون را در لیست قرارداد داد، او سرانجام به ایران
بازگشت؛ در سال 2008. این بار فریدون دیگر شباهتی به گذشته نداشت. در کمال
تعجب موهایش را تراشیده بود. همان روزها برایش حاشیه های فراوانی ساختند؛
این هم بی ارتباط به ظاهرش نبود. فریدون آن روزها اصلا علاقه ای به مصاحبه
نداشت و رفتارش هم مثل چهره اش تغییر کرده بود: «من خیلی تغییر نکردم. ولی
دوست ندارم عین قبل باشم. خیلی راحت بودم. میخندیدم هی. این خیلی خوب نبود
.الان بین من و همه یک دیوار هست. این را میفهمی. (دستش را مقابل صورتش
میگیرد تا منظورش را بفهماند) من در قبل خیلی خندیدم. با همه دوست شدم
اما دیدم که پشت سر من حرف زدند. این خوب نبود.» او درباره تغییر چهره اش
هم گفت: «من قبلا هم دو بار موهایم را کوتاه کردم. این یک چیز عادی است
برای من. ولی کلا دوست ندارم دیگر همه چیز مثل قبل باشد.» فریدون در آن
مصاحبه گلایه فراوانی داشت از دلال ها که نگذاشتند به اهدافش برسد.
ماجرای دعوت نشدن به تیم ملی دایی
فریدون چند صباحی در تیم علی دایی بود. در مرحله اول مقدماتی جام جهانی
زندی معمولا در ترکیب ثابت قرار می گرفت. بعد از صعود تیم ملی به مرحله
نهایی، زندی در بازی عربستان که یک بر یک مساوی شد، عملکرد خوبی نداشت و پس
از آن هم دیگر به تیم ملی دعوت نشد. فریدون در این باره می گفت: «نمی دانم
چرا دعوت نشدم. من در آن بازی بد کار کردم. دلیل دعوت نشدنم را نمی دانم
ولی از تیم ملی دور شدم. یک جورهایی انگار راحت بودند. ببین فشاری روی دعوت
از من نبود. کسی از من حمایت نمی کرد که چرا مثلاً فریدون خط خورد و دیگر
دعوت نشد.»
دلخوری شدید فریدون از افشین قطبی
وقتی افشین قطبی سرمربی تیم ملی شد، فریدون زندی دوباره برگشت. او آمده بود
تا دوباره تبدیل به بازیکن محبوبی شود اما بین او و قطبی اتفاقات بدی
افتاد. می گفتند سرمربی تیم ملی ضد ستاره است. با ستاره ها به مشکل می
خورد. او با نکونام، کریمی، شجاعی و چند بازیکن دیگر هم رابطه خوبی نداشت.
فریدون هم نتوانست با قطبی بسازد. در بازی های نهایی مقدماتی جام جهانی
2010 که با حذف ایران همراه شد، قطبی زندی را بازی نداد. فریدون بعدها گفت:
«اصلا دوست ندارم درباره قطبی حرف بزنم. وقتی در قبرس بودم قطبی به من زنگ
زد. گفت دوباره بیا ولی من گفتم فکرم آزاد نیست اما چند بار زنگ زد تا
اینکه آخر سر گفتم می آیم و برای سه بازی آخر آمدم. او قبل از بازی حرف
هایی می زد و در روز بازی تصمیم های دیگری می گرفت. به من می گفت تو صد در
صد بازی می کنی، روز بازی می دیدم در ترکیب نیستم. این رفتار او را اصلا
دوست نداشتم. من را نمی خواستی اصلا چرا زنگ زدی که بیایم؟» فریدون در این
شرایط ترجیح داد از تیم ملی جدا شود و به جام ملت های آسیا هم نرود: «آن
موقع من در لیگ قبرس 14 گل زده بودم و آمادگی زیادی داشتم. بیشتر از این
ناراحت بودم که بازی ام نداد. مشکل تیم ملی دقیقاً گلزنی بود. ما در سه
بازی دو گل زدیم ولی او من را بازی نداد. اصلاً یادم نمی آید که در آن سه
بازی موقعیت زیادی ایجاد کرده باشیم. تمام ناراحتی ام این بود که در اوج به
من بازی نداد.»
دلیل جدایی اش از تیم قطبی این بود؟
قبل از جام ملت های 2011 قطر فریدون زندی به استیل آذین پیوست. او وقتی از
تیم قطبی جدا شد تصمیم گرفت تمام تمرکزش را روی این تیم بگذارد. علی کریمی
ستاره آن روزهای استیل آذین هم در اردوی اتریش، با افشین قطبی دعوایش شد و
از تیم ملی کنار کشید تا به جام ملت ها نرود. آن روزها تعدادی از بازیکنان
کلیدی تیم ملی رابطه بسیار بدی با افشین قطبی داشتند. فریدون می گوید:
«قطبی یک عادتی داشت. هر وقت لژیونرها نبودند با تو یک جور حرف می زد و
وقتی لژیونرها می آمدند یک جور دیگر. یعنی اصلا بازیت نمی داد. من تصمیم
گرفتم تمام تمرکزم را روی استیل آذین بگذارم تا وضعیتم در باشگاه بهتر شود و
به همین خاطر از تیم ملی جدا شدم.»
و ناگهان در استقلال ستاره شد
فریدون در استیل آذین نتوانست آنچنان که باید موفق باشد. این تیم به دسته
دوم سقوط کرد و او با ناراحتی این باشگاه را ترک کرد. فریدون از استیل آذین
به استقلال رفت و در آنجا احیا شد. در استقلال مظلومی او فوق العاده
درخشید. با جدایی کرار و مصدومیت تیموریان و جباری، تمام مسئولیت بازیسازی
تیم برعهده فریدون افتاد و به ناگهان او تبدیل به یک ستاره شد، ستاره ای که
حتی در دربی گل زد و پاس گل داد. اما بعد از جدایی مظلومی و حضور قلعه
نویی، شرایط برای فریدون تغییر کرد. قلعه نویی دیگر به اندازه مظلومی روی
فریدون حساب نمی کرد و سرانجام او در میانه های راه از استقلال جدا شد و به
الاهلی قطر پیوست.
آن مصدومیت....
فریدون در قطر بسیار موفق بود. با الاهلی از لیگ دسته اول به لیگ برتر رسید
اما در فصل دوم حضورش در این باشگاه، به بدترین شکل ممکن آسیب دید. بازیکن
حریف پای خود را مقابل زانوی او قرار داد تا استخوان نازک نی پای چپ
فریدون بشکند. فریدون پس از آن مصدومیت سخت فقط یک جمله را تکرار می کرد:
«من زود از جایم بلند می شوم و بازی می کنم.» فریدون چند ماه بعد به دلیل
مشکلی که باز هم برای پایش ایجاد شد، جراحی دوم را انجام داد. پس از این
جراحی خیلی ها می گفتند او باید خداحافظی کند. فریدون اما دوباره مبارزه
کرد و اتفاقا توانست تمریناتش را شروع کند. او منتظر ماند تا به یک تیم لیگ
برتری ملحق شود اما این اتفاق نیفتاد: «دوست داشتم برگردم ولی کسی به من
اعتماد نکرد. فکر کردند من نمی توانم فوتبال بازی کنم... از حالا به بعد به
مربیگری فکر می کنم.»
اختلاف لفظی با کی روش
درخشش در استقلال باعث شد تا کارلوس کی روش قبل از جام جهانی برزیل فریدون
زندی را به تیم ملی دعوت کند. اما این دعوت شدن هم دردسرساز شد. فریدون
همراه تیم ملی به ترکیه رفت اما در دیدار دوستانه با آلبانی روی نیمکت
نشست. یک روز پس از این بازی خبر رسید که فریدون زندی اردوی تیم ملی را ترک
کرد. خیلی زود هم مصاحبه ای از او منتشر شد که «پس از حرف زدن با کی روش،
جای خودم را به جوان ها دادم.» اما بعدها همه فهمیدند که او و کی روش
درگیری لفظی کوچکی داشته اند و فریدون رو به مربی گفته است: «من سن و سالی
ندارم که بیایم و روی نیمکت بنشینم. اگر قرار است بازی ام ندهی، می روم.» و
کی روش هم از زندی خواست تا اردوی تیم ملی را ترک کند.
زندی که در ابتدای سال 94 نتوانست به تیمی
ملحق شود. او به این نتیجه رسید که بعد از نزدیک به دو سال تلاش باید
فوتبال را کنار بگذارد. فریدون پس از مصدومیت سنگین در الاهلی مجبور شد دو
بار جراحی کند. با وجود این عمل های سخت، او دوباره به تمرینات برگشت و
کارش را شروع کرد، به این امید که بتواند دوباره بازی کند. اما به قول
خودش، بی معرفتی کردند و در نهایت مجبور شد از فوتبال خداحافظی کند.
زندی پس از اعلام رسمی خداحافظی رسمی اش از فوتبال، به آلمان رفت و در آنجا
با تیم جوانان سن پائولی مشغول به کار شد و همزمان به دنبال کسب مدارک
مربیگریش بود. زندی پس از کسب مدارک مربیگری، حالا به عنوان دستیار دوم
مارکوس کایزینسکی در این تیم مشغول به فعالیت شده است.
دینامودرسدن در فصل 2019-2020 در رده آخر بوندس لیگای 2 قرار گرفت و به دسته سوم فوتبال آلمان سقوط کرد.