دیروز ظریف در مجلس آمده بود تا به سوال نمایندگان پاسخ دهد. یک قسمت از حرفهای ایشان توجهم را جلب کرد. ایشان گفت که ماموریت اولیه وزارت خارجه اقتصادی نیست. این در حالی است که نزدیک یک دهه است که شعارهای سال را مقام معظم رهبری با محوریت اقتصادی تعیین می کنند، و مسئولین ارشد نظام اولین مخاطبان این سخنان هستند. همچنین کشور اکنون در دشوارترین شرایط جنگ اقتصادی قرار دارد و قرارگاه تشکیل شده در وزارت خزانه داری آمریکا این جنگ اقتصادی را هدایت می کند، و تمام ارکان دولت ترامپ ماموریت خود را در این نبرد اقتصادی بخوبی انجام می دهند. و از طرفی همه ظرفیت های منطقه ای و بین المللی آمریکا نیز در این خصوص به کار گرفته شده است.
با شنیدن صحبت های ظریف یادم به صحبت یکی از دوستانی افتاد که از دوره راهنمایی با هم در مدرسه حاتم بیک اصفهان قبل از انقلاب هم کلاس بودیم و ایشان رفته بود در شغل آزاد و ما برای ادامه تحصیل به کشور استرالیا. یک روز در یکی از مستندهایی که تلویزیون استرالیا در خصوص ایران پخش می کرد، دربازار فرش فروشهای اصفهان این دوست قدیمی ما را که به خوبی با خبرنگار استرالیایی صحبت می کرد، دیدم. بعدا از او پرسیدم که خبرنگار تلویزیون استرالیا ازکجا می دانست که در بازار فرش فروشهای اصفهان تو به زبان مسلط هستی؟ و خیلی خوب حرف می زنی. پاسخ او برایم جالب بود. او گفت که شماره تلفن من را سفیر استرالیا در تهران به خبرنگار تلویزیون استرالیا داده بود؟! حال استرالیا کجا و ایران کجا؟
واقعیت اینست که دستگاه دیپلماسی ما در شرایط جنگ اقتصادی نفس گیر، هنوز به مختصات این صحنه نبرد واقف نیست. و سکان دار این دستگاه عریض و طویل، ماموریت اول خود را اقتصادی نمی داند. کسی نبود درمجلس از ایشان سوال نماید که آن چند صد سکه ای که در برجام از بیت المال نصیب شما و همکارانتان شد، از کجا باید تامین شود؟ حق ماموریت ها، اقامت در هتلهای چند ستاره و تدابیر امنیتی و .... مگر نه اینست که ظرفیت های اقتصادی کشور باید شکوفا شود تا بخشی را نیز هزینه شما بنمایند؟ متاسفانه در این سالها اگرچه سفره مردم کوچک و کوچکتر شده است ولی سفره مسئولین که به راه بوده است؟! و این رئیس دستگاه دیپلماسی در پارلمان در شرایط جنگ اقتصادی ماموریت اول خود را اقتصادی نمی داند؟ مهر ماه 93 در نامه ای که به جناب آقای ظریف تحت عنوان "آقای ظریف در دستت چیست؟ نوشتم، این روزها را پیش بینی می کردم. نتیجه اعتماد به شیطان بزرگ چیزی جز خفت و سرافکندگی ندارد. سر افکندگی نه برای ایشان، که ایشان با سینه ستبر در پارلمان حاضر شده بود، بلکه سرافکندگی برای مردمی که همه چیزشان به تدبیر آقایان در برجام گره زده شده بود. و اکنون با دلار بیش از بیست هزار تومان و سکه ده میلیونی باید روزگار به سرکنند.
* دکتر حسن نیلی احمدآبادی-استاد دانشگاه