سرویس نقد رسانه پایگاه 598/ اخیراً متنی در یکی از سایت های خبری منتشر شده که در آن از توقیف فیلم گشت ارشاد انتقاد شده. نظر نویسنده محترم این است که در این فیلم، افرادی نمایش داده شدند که از لباس مأموران گشت ارشاد برای اخاذی استفاده می کنند و چه عیبی دارد ما چنین اخاذانی را به تصویر بکشیم؟ در پایان هم از اعتراضات به مارمولک انتقاد کرده اند که چه اشکالی دارد فردی را که از لباس روحانیت سوء استفاده می کند را نشان دهیم؟ این توهین به روحانیت نیست.
برای روشن تر مطلب، اگرچه این فیلم بقدری سخیف و شعاری است که ارزش نقد ندارد، نکته ای را درمورد چگونگی القای پیام در یک فیلم متذکر می شویم.
ببینید، وقتی آن عده آن کارها را انجام می دهند، یعنی به مردم بیهوده گیر می دهند، سگها را می فروشند و جوانها را با گرفتن رشوه آزاد می کنند، از آنطرف هم اینگونه کارها برای افراد جامعه که درون فیلم اند، طبیعی است، یعنی به راحتی رشوه می دهند و از یک آدمی که چفیه انداخته و کچل کرده می ترسند و از هر آدم دارای ریش حساب می برند، به این معنی است که در جامعه واقعاً همینگونه است؛ آنها نماینده عموم جامعه اند و وقتی نسبت به آن افراد اینگونه مرعوب می شوند، بواقع یعنی عموم جامعه ما همینگونه اند؛ یعنی جامعه ما طوری است که در آن هرکس ریش داشته باشد، همه جا نفوذ دارد و مردم از او می ترسند. هر کس چفیه انداخته باشد، می تواند به مردم گیر دهد و کسی جرأت ندارد به او چیزی بگوید.
مثلاً فرض کنید وقتی نشان داده می شود یک نفر با پوشیدن لباس سفید، می تواند خود را جای یک پزشک جا بزند، به این معناست که جامعه ما ظرفیت چنین گول خوردنی را دارد. از طرفی به این معناست که پزشکان، پزشک بودنشان در صحبت کردن و رفتارشان هویدا نیست، بلکه تنها تفاوت ظاهری شان با عموم جامعه، این است که لباس سفید پوشیدند. وقتی هم نشان می دهیم یک نفر با ریش گذاشتن می تواند از مردم اخاذی کند، یعنی هم جامعه ما ظرفیت چنین گول خوردنی را دارد، هم حکومت ما برای ریشوها یک رانت ویژه قائل است و به آنها گیر نمی دهد. یعنی هر چفیه دار کچلی در جمهوری می تواند آزادانه به دیگران گیر دهد و دیگران هم از او حساب می برند. یعنی مملکت انقدر شیر تو شیر است.
لذاست که پس از تماشای این فیلم، انسان ناخودآگاه نوعی احساس تنفر نسبت به هر مرد ریش داری که می بیند می کند.
در مورد مارمولک هم همینطور؛ وقتی نشان می دهد یک نفر تنها با پوشیدن لباس روحانی می تواند قشر مذهبی را فریب دهد، یعنی اولاً قشر مذهبی انقدر نادان اند که ظرفیت چنین فریب خوردنی را دارند، ثانیاً روحانیون جامعه در رفتار و گفتارشان نشانی از علم و سوادشان نیست که دیگران بخواهند به یک اخاذ شک کنند. یعنی روحانیون انقدر عوام و بی سوادند که هرکسی می تواند ادای آنها را در بیاورد و کسی هم نفهمد.