به گزارش
پایگاه 598، بالا گرفتن اعتراضات خیابانی مردم آمریکا در اعتراض به سیاستهای
نژادپرستانه دولت این کشور که با قتل فجیع «جرج فلوید» عینیت بیشتری نیز به
خود گرفت، تبدیل به یک میدان جدی رسانهای و سیاسی برای جریانات غربگرا
شده است تا قدرت خود را در نادیده گرفتن حوادثی که سرخط اصلی عمده
رسانههای جهانی شد نشان بدهند.
صورتمسأله تبدیل شدن برخی رسانههای
داخلی به مرجعی در نقش روابط عمومی و حافظ منافع کشورهای غربی، باعث شده
است فضای رسانهای کشور در سالهای اخیر شاهد یک سامانه دفاعی برای تصمیمات
دولتهای غربی و در رأس آنها دولت آمریکا باشد؛ از تکرار مواضع آمریکا
پیرامون سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی در خط اول رسانههای اصلاحطلب
تا هموار کردن مسیر دولت این کشور برای فریب برجامی دولت البته با برجسته
کردن گزارههایی همچون «امضای کری تضمین است» و «هر توافقی بهتر از عدم
توافق است»، تنها نمونههایی از همراهی و همنوایی این رسانهها با
سیاستهای مدنظر دولتهای غربی است.
در مصداقی دیگر میتوان به مواجهه
رسانههای اصلاحطلب با حوادثی همچون کودتاهای آمریکایی علیه دولتهای
مستقل آمریکای لاتین اشاره کرد که در آن رسانههای اصلاحطلب سعی میکردند
با مشروعیتبخشی به مداخله دولت آمریکا در ساقط کردن دولتهای قانونی این
کشورها- که از قضا روابط نزدیک و استراتژیکی نیز با کشورمان داشتهاند- در
جایگاه تریبون حافظ منافع آمریکا ظاهر شوند.
تلاش برای ترمیم چهره آمریکا از سوی این
رسانهها تا جایی ادامه یافت که رهبر حکیم انقلاب نیز لب به گلایه گشودند و
فرمودند: «در سالهای اخیر، کسانی مغرضانه و با خطدهی آمریکا یا
سادهلوحانه تلاش کردهاند با چشمپوشی بر تجربیات مکرر ملت، چهرهای بزک
کرده از آمریکا ترسیم و این گونه وانمود کنند که اگر آمریکاییها روزی دشمن
ایران بودهاند، امروز دست از آن توطئهها کشیدهاند».
با همه این اوصاف مشاهده صحنههایی که این
روزها در کف خیابانهای آمریکا میگذرد و خبر از یک خشونت عریان و
سیستماتیک در مواجهه با اعتراضات مردمی این کشور علیه بحران نژادپرستی
میدهد، به هیچ وجه تجربه مطلوبی برای رسانهها و جریانات غربگرای داخلی
به شمار نمیرود. جریانی که همواره سعی خود را معطوف به بزک کردن چهره
آمریکا و تبدیل آن به یک الگوی مطلوب جهانی میکرد از انعکاس این حوادث و
ضربهای که به واسطه آن به اعتبار و تصویر سیاسی آمریکا وارد شده ناخرسند
است و سعی میکند با سکوت، واکنش حداقلی و حتی تبدیل کردن آن به سوژهای
تازه برای حمله به نظام، از این فضا چشم پوشیده و سریعتر بگریزد.
روزه هدفمند سکوت
انداختن نگاهی گذرا به فضای رسانهای
جریان غربگرا و نوع مواجهه آن با اعتراضات مردم آمریکا گویای یک سکوت
فراگیر برای ضریب نیافتن صدای این اعتراضات و خشونت دولت این کشور در افکار
عمومی ایرانیان است. بهگونهای که اگر سابقا با هر حادثهای این رسانهها
تلاش میکردند در خط مقدم ابراز همدردی با دولتهای غربی گام بردارند یا
با شکلگیری هرگونه اعتراضی از سوی جریانات غربگرا در کشورهایی که دولتهای
ضدآمریکایی داشتند، تمام توان خود را صرف ضریب بخشیدن به آن اعتراضات
میکردند، این روزها سعی میکنند با چشم بستن بر فضای اعتراضات خیابانی
آمریکا و نادیده انگاشتن انباشت خشم عمومی مردم این کشور نسبت به سیستم
تبعیضآلود این کشور، آن را به اعتراض نسبت به ترامپ جمهوریخواه تقلیل
دهند.
بررسی پوشش رسانهای اعتراضات اخیر آمریکا
در جراید مکتوب اصلاحطلب بهعنوان تنها یک شاهد مثال کوچک مؤید این
برخورد سلیقهای با گستره عظیم اعتراضات عمومی در خیابانهای آمریکا
است. برای نمونه با ملاک قرار دادن صفحه اول روزنامههای اصلاحطلب
بهعنوان ویترین هر روزنامه که گویای تلاش تیم آن برای ضریب دادن به اخبار
است، با حداقلیترین واکنش ممکن در 13روزی که از آغاز اعتراضات خیابانی
آمریکا میگذرد روبهرو میشویم.
روزنامه «شرق» در تمام این مدت، اعتراضات
خیابانی مردم آمریکا را حتی در فرعیترین تیترهای صفحه اول خود نیز پوشش
نداده است. روزنامه «اعتماد» دیگر روزنامه شناختهشده اصلاحطلب از این
حادثه در 13روز گذشته یک بار در تیتر اصلی و بار دیگر در یکی از تیترهای
فرعی یاد کرده است.
روزنامههای «آرمان ملی» و «آفتاب یزد» هر
کدام تنها یک بار در تیترهای صفحه نخست خود این اعتراضات را پوشش دادند که
روزنامه آفتاب یزد همان یک بار را نیز در یکی از فرعیترین تیترهای صفحه
اول خود گنجاند.
2 روزنامه دیگر اصلاحطلب یعنی «ابتکار» و
«سازندگی» نیز به ترتیب 4 و 3 بار در 13 روز گذشته اخبار اعتراضات عمومی
آمریکا را وارد صفحه نخست خود کردند که هر 2 روزنامه نیز تنها یک بار این
اعتراضات را تبدیل به تیتر اصلی خود کردند.
با این همه و بهرغم آنکه در سطوح دیگر
نیز بایکوت و چشمپوشی رسانههای اصلاحطلب در مواجهه با تظاهرات گسترده
ضدنژادپرستی آمریکا را میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد اما نوع مواجهه
صفحه نخست این جراید در یک بازه زمانی مشخص بهعنوان ملاکی با کمترین درصد
دخالت تفسیرهای شخصی، نشان از رویکرد تقریبا یکسان مهمترین جراید این
جریان سیاسی با اعتراضات داخلی آمریکا دارد.
گویا تلاش برای ترمیم خدشه وارد شده به
«رویای آمریکایی» که سالها در این رسانهها پروبال گرفته بود تبدیل به
خطمشی مشترک همه آنها در این مصداق روشن شده است.
سقوط آزاد دنیای آزاد!
دفاع هدفمند از نظم جهانی مبتنی بر هژمونی
آمریکا، بازتعریف استقلالطلبی ایران به غیرنرمال بودن کشورمان و تجویز
نهایی تنشزدایی بهعنوان اسم رمز وادار کردن جمهوری اسلامی به عقبنشینی
را میتوان از مهمترین خطمشیهای جریان اصلاحات در 2 دهه اخیر دانست که
به موازات آن در فضای رسانهای این جریان نیز همواره پیگیری شده است.
تجربه برجام بهعنوان بزرگترین تجربه
تعاملی با آمریکا در چند دهه اخیر که در سایه حکمرانی نیروهای وابسته به
جریان اصلاحات جلو رفت و شکست فاحش ایده آن در بازه زمانی کوتاه، باعث شد
این جریان سیاسی شاهد از دست رفتن اعتبار ایده سیاسی خود در روز روشن باشد.
پشت پای دولت آمریکا به توافق خود و
انفعال اروپا در این زمینه، به گونهای که حتی کوچکترین هزینهای برای
مقابله با آمریکا صرف نکرد، تبدیل به نمادهای ملموس در بنبست سیاسی تعامل
با غرب شد که به انزوای جریان غربگرا در فضای عمومی جامعه ایران نیز منتهی
شد.
در چنین فضایی حوادث این روزهای آمریکا و
خشونت عریان دولت این کشور در مواجهه با معترضان خیابانی، بخش دیگری از
تصویر مطلوب و آرمانی جریان غربگرا را که در دهه اخیر آن را بارها تقدیس
کرده بود تخریب کرده است. تلاش برای نادیده گرفتن این حوادث یا حداقل تمارض
به ندیدن آنها را میتوان رویکردی قابل پیشبینی و هدفمند برای جلوگیری از
انزوای بیش از پیش آنها دانست.