بگذارید حالا که ماجرای فرار سفیر جاسوس آلمان از ایران به مثابه تلنگری درباره حضور جاسوسان غربی در ایران به افکار عمومی زده شده است؛ چند نکته را در قالب سوال از محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه مطرح کنیم:
1-
آقای ظریف! چرا با وجود مخالفت دستگاههای امنیتی کشور با ورود برخی به
ظاهر دیپلماتهای غربی به ایران و فعالیت آنها تحت پوشش دیپلمات، وزارت
امور خارجه مجوز ورود این افراد به ایران را داده است؟ چرا؟ این شائبه که
تساهل و تسامح وزارت امور خارجه برای عبور دادن جاسوسان غربی و صهیونیست از
معبر دستگاههای امنیتی ایران، ناشی از برجام و آرزوهای برجامین بوده، به
دلیل سکوت دنبالهدار وزارت امور خارجه و عدم شفافسازی آن، در حال تبدیل
شدن به باور بخش مهمی از جامعه ایرانی شده است و مقامات ارشد این وزارتخانه
را در چشم مردم بدنام میکند.
سفیر آلمان در ایران یک افسر ارشد سرویس
جاسوسی آلمان بود. او معاون رئیس دستگاه اطلاعاتی آلمان بوده است و جالب
اینکه در پورتال سفارت آلمان در تهران نیز در توضیح سوابق برشتولد، این
عنوان او ذکر شده است. بنابراین او یک جاسوس شناختهشده بود. خب! چرا وزارت
امور خارجه و دولت، آگرمان یا استوارنامه این افسر ارشد سرویس جاسوسی
آلمان (همان اتحادیه اروپایی) را تایید کرده تا این جاسوس دانهدرشت با
پوشش سفیر بتواند تمام ایران را از کوههای بختیاری تا کویرهای کرمان و...
به بهانه گردش و تفریح بپاید؟!
سخنگوی محترم وزارت امور خارجه، همزمان
با انتشار گزارش اخیر «وطن امروز» درباره این جاسوس، با رندی اعلام کردند
مرجع تشخیص جاسوس بودن یک دیپلمات، دستگاههای امنیتی هستند و نه یک
روزنامه. تنها چند روز پس از این اظهارنظر سخنگوی ظریف، دولت آلمان سفیرش
را از ایران خارج کرد و حالا با دست و پا کردن یک پست جدید برایش در وزارت
خارجه این کشور، دیگر او را به ایران نمیفرستد. خب آقای سخنگوی محترم و
آقای ظریف! میتوانید بگویید دلیل فرار سفیر آلمان از ایران آن هم تنها چند
روز پس از گزارشی که سوابق جاسوسی او را افشا میکرد، چه بود؟
ایضا چه
خوب میشود اگر جواب این سؤال را هم بدهید که چرا با وجود نگرانی
دستگاههای امنیتی نسبت به حضور برشتولد به عنوان سفیر آلمان در ایران،
وزارت امور خارجه آگرمان او را تایید کرد؟ و همینطور اگر صلاح دانستید
درباره این هم بگویید که چرا وابسته نظامی سفارت هلند در ایران که برخی
شائبهها از جمله داشتن پاسپورت اسرائیلی درباره او مطرح است؛ با وجود
مخالفت ستادکل نیروهای مسلح، برای ورود به ایران پذیرفته شد؟ آقای ظریف
قاعدتا در جریان هستند خانم ترستال، سفیر سابق هلند در تهران، یک یهودی
بوده و اکنون مسؤول امور اسرائیل در اتحادیه اروپایی است! درباره سفارت
هلند که به بارانداز صهیونیستها در ایران معروف شده نکات دیگری هم هست که
در صورت لزوم بعدها به آنها پرداخته خواهد شد.
2-
درباره ماهیت تیم مذاکرهکننده هستهای، بویژه شخص وزیر امور خارجه
شائبههای زیادی مطرح است؛ هم قبل از آغاز فعالیت در سمت وزیر امور خارجه و
هم، اکنون. اما بهواسطه کلام فصلالخطاب رهبر انقلاب، ما تیم
مذاکرهکننده و شخص ظریف را جاسوس یا خائن نمیدانیم. منتها درباره رفتار
مشکوک آنها بیتفاوت نیستیم. چرا این حجم از پنهانکاری درباره آقای ظریف
وجود دارد.
از همان ملاقاتهای غیرشفاف یا شفاف نشده در مذاکرات
هستهای تا روابط و مناسبات تعریفنشده با دموکراتهای آمریکایی و بویژه
جان کری و همینطور شایعات و شائبههایی که درباره ملاقاتهایی که منجر به
آزادی تعدادی از جاسوسان آمریکایی در ایران شد، حرف و حدیثهای زیادی
درباره ظریف وجود دارد. هنوز روابط ظریف با برخی محافل قدرت در آمریکا شفاف
نشده است.
آقای ظریف بهواسطه ملاقاتها و اظهارنظرهایش در جریان
مذاکرات هستهای بویژه آن قبیل اقدامات او که احتمال پیوست پروژه رفرم نرم
در ایران ذیل توافق هستهای را تقویت میکرد، هنوز محل تردید است. هنوز یک
جواب قانعکننده درباره سفر ظریف به زوریخ همزمان با تبادل ژیووانگ که
مصادف با حضور برایان هوک در این شهر بوده، به مردم ایران داده نشده است. 2
نوبت ملاقات ظریف با ریچادسون و برگمن برای چه بوده است؟ کانال ارتباطی
ظریف با دولت ترامپ چرا پنهان بماند؟
3-
وزیر امور خارجه در جمهوری اسلامی ایران همیشه یک جایگاه ملی داشته است.
آقای ظریف به خاطر انبوه مسائل شفافنشده و شائبههایی که دربارهاش مطرح
است و نیز به واسطه کارتهای متعددی که ( در موعد انتخابات) برای دوستانش
در یک جناح سیاسی در 7 سال گذشته ذیل مذاکرات خارجی خرج کرده است؛ متاسفانه
تصویر خود به عنوان یک چهره ملی را کاملا مخدوش کرده است. این اتفاق
خوشایندی نیست. البته ناخوشایندتر از آن، انبوهی از شائبههای شفاف نشده
درباره شخص وزیر امور خارجه است. متاسفانه شخص آقای ظریف در ایجاد این
ذهنیتها و شائبهها علیه خودش نقش ویژه داشته است، چرا که تمایلی برای
پاسخ دادن به این سوالات و شفاف شدن این شائبهها نشان نداده است.
اکنون اما به نظر میرسد باید یک اراده بیرونی برای حل این ماجرا ایجاد و
اعمال شود. شاید این بار مجلس شورای اسلامی محل مناسبی باشد تا ذیل گزاره
شفافیت، سری به تاریکخانه وزارت امور خارجه بزند.