به گزارش پایگاه 598 به نقل از وطن امروز: یکی از جدیترین برنامههای آتی آمریکا برای تنگتر کردن حلقه
تحریمها و تحمیل فشار حداکثری بر دولت و معیشت مردم بر تحریم صادرات گاز
ایران متمرکز شده است. بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) اخیرا در گزارشی
نوشت: «ممنوعیت انتقال گاز طبیعی، تحریم بعدی ایران است و تحریم بعدی
آمریکا علیه ایران ممانعت از انتقال گاز از ایران به ترکیه و عراق خواهد
بود». اما بهرغم تاکید دشمن بر ضرورت حذف ایران از بازار گاز منطقه، ظاهرا
وزارت نفت هنوز این تهدیدها را جدی نگرفته و در خواب سنگینی فرو رفته
است.
ایران به عنوان دومین دارنده منابع گاز طبیعی دنیا میتواند
نقش مهمی را در بازار منطقهای و جهانی گاز ایفا کند. سهم 18 درصدی ایران
از کل منابع گازی دنیا در کنار موقعیت ویژه کشور در جغرافیای اقتصادی و
سیاسی خاورمیانه، فرصت مناسبی ایجاد کرده تا با برنامهریزی و اخذ تدابیر
لازم بتواند به هاب انرژی منطقه تبدیل شود. صادرات گاز به کشورهای منطقه
نهتنها از جنبه اقتصادی، بلکه از جنبه تاثیرگذاری بر معادلات سیاسی منطقه و
افزایش قدرت ایران با ایجاد وابستگی کشورها به گاز ایران و ارتقای امنیت
ملی کشور نیز قابل بررسی است. در این بین کارشناسان و صاحبنظران انرژی حتی
توسعه صادرات گاز کشور را یکی از راهبردهای موجود برای خنثیسازی
تحریمهای آمریکا در حوزه انرژی میدانند که ایران میتواند با تمرکز بر آن
بخش قابل توجهی از فشار ناشی از کاهش صادرات نفت را جبران کند.
در
این راستا یکی از جدیترین برنامههای آتی آمریکا برای تنگتر کردن حلقه
تحریمها و تحمیل فشار حداکثری بر دولت و معیشت مردم نیز بر تحریم صادرات
گاز ایران متمرکز شده است. «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) بیستودوم
اردیبهشت ۱۳۹۹ (۱۱ مه ۲۰۲۰) در گزارشی به قلم «برندرا شافر» استاد دانشگاه
جورج تاون نوشت: «ممنوعیت انتقال گاز طبیعی، تحریم بعدی ایران است. در
راستای اعمال فشارهای بیشتر در کارزار فشار حداکثری، تحریم بعدی آمریکا
علیه ایران ممانعت از انتقال گاز از ایران به ترکیه و عراق خواهد بود. طبق
بودجه سال ۲۰۱۹ در ایران، درآمد گاز طبیعی ایران 4 میلیارد دلار پیشبینی
شده که این میزان تقریبا 5/3 درصد از کل بودجه ایران را تشکیل میدهد».
وی
در ادامه با اشاره به آمادگی کشورهای واردکننده گاز ایران برای حذف این
گاز از بازار خود نوشت: «ترکیه خطوط گازی را از آذربایجان به داخل کشورش
تعبیه کرده؛ عراق میتواند به جای گاز از نفت و بنزین استفاده کند و این
یعنی پایان کار صادرات گاز ایران به مشتریهای قدیمی. آمریکا هنوز از تمام
توانش در تحریم ایران استفاده نکرده و کارزار فشار حداکثری با تحریم گاز
طبیعی شدیدتر میشود».
نکته جالب اینکه بهرغم تاکید دشمن بر ضرورت
حذف ایران از بازار گاز منطقه، ظاهرا وزارت نفت هنوز این تهدیدها را جدی
نگرفته و همچنان در خواب سنگینی به سر میبرد. بررسی وضعیت ایران در بازار
گاز منطقه بخوبی نشان میدهد در سایه غفلت و بیتوجهی وزارت نفت، ایران به
صورت اتوماتیک در حال حذف شدن از بازار گاز است و شاید با وجود بیتدبیری
مسؤولان فعلی وزارت نفت، اصلا نیازی به حضور آمریکا و تلاشهای این کشور
برای حذف ایران از بازار گاز منطقه نباشد.
به هر صورت رصد تحولات
اخیر بازار گاز نشان میدهد آمریکا عملکرد فعالی برای حذف ایران از بازار
گاز منطقه داشته و در این راستا اقدامات جدیای را در نظر گرفته است. برای
اطلاع بیشتر از تحرکات آمریکا و سایر رقبای ایران در بازار منطقه، بهتر است
آخرین وضعیت بازارهای گاز ایران در کشورهای ترکیه، پاکستان و عراق را مورد
بررسی قرار دهیم تا مشاهده شود چگونه در سایه غفلت 8 ساله وزارت نفت،
ایران در آستانه حذف از بازار منطقهای گاز قرار گرفته است.
LNG آمریکا جایگزین گاز ایران در بازار ترکیه میشود
صادرات
گاز ایران به ترکیه طی قراردادی 25 ساله در سال 75 با شرکت بوتاش ترکیه
منعقد شد. بر اساس این قرارداد حجم گاز صادراتی به ترکیه سالانه 10 میلیارد
مترمکعب (روزانه 27 میلیون مترمکعب) خواهد بود و عملیات صادرات نیز از سال
1380 تا سال 1405 اعتبار خواهد داشت. درحالی که 6 سال تا پایان قرارداد
ایران با ترکیه فرصت باقی مانده است اما تاکنون اقدام جدیای توسط وزارت
نفت برای تمدید این قرارداد صورت نگرفته است. در این بین اما رقبای ایران
در بازار ترکیه بشدت پرتحرک ظاهر شده و در حال ربودن بازار ایران به نفع
خود هستند.
آمریکا یکی از رقبای جدی ایران در بازار ترکیه است که
تلاش میکند LNG (گاز مایع) خود را جایگزین گاز ایران در این بازار کند. در
این راستا در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ 2020، ترامپ و اردوغان با هدف
افزایش سطح تجاری 2 کشور به سالانه 100 میلیارد دلار در دهه آینده، درباره
گزینه صادرات LNG آمریکا به ترکیه مذاکره کردند که با توجه به انگیزههای
سیاسی این 2 کشور جایگزینی LNG آمریکا به جای گاز ایران اصلا دور از انتظار
نیست، زیرا ترکیه قصد دارد با تنوعسازی سبد واردات گاز خود از زیر سلطه
گازی ایران بر این کشور خارج شود و آمریکا نیز در نظر دارد با حذف ایران از
بازار گاز ترکیه فشار تحریمها را بر کشورمان افزایش دهد.
به طور
کلی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در حوزه صادرات گاز راهبردی با نام
«مولکولهای آزاد» دارد. بر اساس این راهبرد صادرات LNG به اقصی نقاط دنیا
برخلاف صادرات گاز با خط لوله که محدودیتهایی در مقصد صادرات دارد با
محدودیتی مواجه نیست و در نتیجه هدف آمریکا از صادرات LNG این است که این
LNG مانند مولکولهای آزاد، اروپا را از زیر یوغ روسیه و ترکیه را از زیر
یوغ ایران خارج کند.
نکته جالب توجه اینکه در سالهای اخیر ترکیه
نیز با افزایش ظرفیت پایانههای واردات LNG، مجموع ظرفیت وارداتی خود را به
25 میلیارد مترمکعب رسانده است که هماکنون 75 درصد از این ظرفیت خالی
است. لذا جایگزینی کامل LNG آمریکا در بازار ترکیه به جای گاز ایران کاملا
محتمل است. این نکته را نیز در نظر داشته باشید که در برخی ماههای سال
گذشته ترکیه به اندازه حجم واردات گاز از ایران، از آمریکا محمولههای LNG
وارد کرده است.
روسیه و آذربایجان در بازار ترکیه گوی سبقت را از ایران ربودند
آمریکا
تنها رقیب ایران در بازار ترکیه نیست و آذربایجان و روسیه نیز در این
بازار حضور فعالی دارند. در این راستا محمدامین راد، کارشناس بازار گاز
میگوید: «یکی از گزینههای ترکیه برای تامین گاز، واردات از جمهوری
آذربایجان است. این کشور میدان گازیای به اسم شاهدنیز در دریای خزر دارد
که از حجم قابل توجهی گاز برخوردار است. مجموع گاز تولیدی دو فاز این میدان
گازی سالانه حدود 16 میلیارد مترمکعب است که قرار است با خط لولهای به
نام کریدور جنوبی به ترکیه و اروپا منتقل شود».
راد خاطرنشان کرد:
«این خط لوله 3 بخش دارد؛ یکی از شاهدنیز تا مرز ترکیه است که به آن قفقاز
جنوبی میگویند و به بهرهبرداری رسیده است. بخش دوم با نام تاناپ در داخل
خاک ترکیه قرار دارد که شرق این کشور را به غرب آن متصل میکند. بخش سوم
هم از مرز ترکیه از زیر دریای بالتیک به ایتالیا میرود و ترانسآدریاتیک
نام دارد. از تولید 16 میلیارد مترمکعبی قرار است 6 میلیارد آن به ترکیه
برسد و مابقی در اختیار یونان و ایتالیا قرار بگیرد. در نتیجه با توجه به
افزوده شدن 6 میلیارد مترمکعب جدید واردات از آذربایجان، سهم این کشور در
سبد انرژی ترکیه دو برابر شده و معادل سالانه 12 میلیارد مترمکعب میشود،
لذا بالاتر از ایران یعنی سالانه 10 میلیارد متر مکعب قرار گرفته است».
این
کارشناس بازار گاز همچنین با اشاره به حضور فعالانه روسیه در بازار ترکیه
افزود: «اولین مسیر صادرات گاز از روسیه به ترکیه از طریق خط لولهای بود
که از خشکی از سمت اوکراین به رومانی و سپس به استانبول میرسید که به نام
خط لوله ترانسبالتیک شناخته میشود. خط لوله بعدی به اسم بلواستریم بود که
از زیر دریای سیاه کشیده شد. خط سوم هم که بتازگی احداث شده است
ترکاستریم نام دارد و از کریمه میگذرد. هدف از احداث ترکاستریم این بود
که ظرفیت خط لوله ترانس بالتیک آزاد شود تا روسیه بتواند به یونان و
ایتالیا گاز صادر کند. ظرفیت انتقال خط لوله ترکاستریم 5/31 میلیارد
مترمکعب گاز (بیش از 3 برابر گاز صادراتی ایران به ترکیه) است».
در
مجموع با توجه به ظرفیت خالی 18 میلیارد متر مکعبی پایانههای واردات LNG
ترکیه و تقویت یافتن قرارداد صادرات LNG بین آمریکا و ترکیه، همچنین افزایش
6 میلیارد مترمکعبی صادرات گاز آذربایجان به ترکیه و همچنین بهرهبرداری
خط لوله ترکاستریم به ظرفیت 5/31 میلیارد مترمکعب، طبیعی است که در صورت
تداوم غفلت وزارت نفت دیگر جایی برای بازار 10 میلیارد مترمکعبی گاز ایران
در ترکیه وجود ندارد. در این بین عدم تمایل ترکیه به واردات گاز از ایران و
خطر حذف ایران از این بازار به راحتی در ماجرای تعلل شرکت بوتاش ترکیه در
تعمیر خط لوله آسیبدیده صادرات گاز از ایران قابل مشاهده است.
فرصتسوزی وزارت نفت در بازار گاز ترکیه
مهدی
جمشیدیدانا، مدیر دیسپچینک شرکت ملی درباره آخرین تحولات صادرات گاز
ایران به ترکیه میگوید: «از 12 فروردینماه که خط لوله صادراتی به ترکیه
منفجر شد تاکنون همچنان صادرات گاز ایران به ترکیه قطع است و تا زمان رفع
مشکل صادرات آغاز نخواهد شد. به دلیل شیوع ویروس کرونا شرکت ترکیهای که
طرف قرارداد ما است، عملیات بازسازی را به کندی پیش میبرد و پیشبینی
میشود تا آخر خردادماه عملیات تعمیرات طول بکشد». فلذا تعلل ترکیه در
تعمیر این خط لوله بخوبی نشان میدهد این کشور در حال حاضر اصلا نیازی به
گاز ایران نداشته و گزینههای جذابتری برای تامین گاز مورد نیاز خود در
اختیار دارد.
در حالی با غفلت وزارت نفت، گاز ایران در آستانه حذف
از بازار گاز ترکیه قرار دارد که این کشور قبل از افزایش واردات گاز از
سایر کشورها ابتدا به فکر تامین منابع گازی مورد نیاز خود از طریق ایران
بود. در این راستا محمدامین راد، کارشناس بازار گاز میگوید: «ترکیه در
راستای تامین امنیت انرژی خود با جمهوری آذربایجان توافق خط لوله کریدور
جنوبی را منعقد کردند و در میدان گازی شاهدنیز و خط لوله آن وارد
سرمایهگذاری شدند. نکته مهم آنکه پیش از دست زدن به این کار، اردوغان در
دیدار با روحانی ابتدا به ایران پیشنهاد داد در قیمت گاز وارداتی تخفیف
بدهد اما ایران امتناع کرد. بنابراین ترکیه اکنون هم میزان گاز خریداری شده
از آذربایجان را بیشتر کرده و هم درصدد توسعه ظرفیت ذخیرهسازی LNG خود
است».
لازم به توضیح است در حال حاضر رقم گاز صادراتی ایران به
ترکیه از رقم سایر قراردادهای گازی ایران بیشتر است، بنابراین اعطای تخفیف
مناسب در عوض توسعه بازار و افزایش وابستگی ترکیه به ایران معقول به نظر
میرسید که با بیتدبیری دولت و وزارت نفت این فرصت از دست رفت. حال
مسؤولان وزارت نفت باید پاسخگو باشند که در 8 سال گذشته و درحالی که رقبای
ایران رویکردی فعالانه در بازار ترکیه داشتهاند، چه اقداماتی را برای حفظ
یا توسعه بازار گاز ایران در ترکیه انجام دادهاند که اکنون در آستانه حذف
از این بازار نباشیم.
ورود LNG قطر و پایان کار گاز ایران در بازار پاکستان
به
خاطر تصمیمات غلط بیژن زنگنه و مجموعه وزارت نفت، پروژه صادرات گاز به
پاکستان نیز در حالت تعلیق قرار گرفت؛ درحالی که اگر سیاست دولت دهم در
احداث خط لوله، پیش گرفته میشد الان صادرات گاز ایران به پاکستان انجام
میشد. در این بین و در شرایط انصراف ایران از حضور در بازار گاز پاکستان،
این کشور به دنبال جایگزینهایی برای تامین گاز مورد نیاز خود از طریق
واردات LNG از کشورهایی نظیر قطر، الجزایر و آمریکا رفت. کشور پاکستان گاز
مورد نیاز خود را به قیمت روز و به صورت تکمحموله (نه در قالب قراردادهای
بلندمدت) میخرد. قطر، الجزایر و جدیدا آمریکا از جمله کشورهایی هستند که
بخش خصوصی پاکستان از آنها گاز میخرد اما اخیرا این کشور قرارداد بلندمدت
15 سالهای نیز با قطر برای واردات LNG امضا کرده است. این مساله نشان
میدهد نقش گاز در بازار پاکستان در حال جدی شدن است. همچنین این کشور در
حال ساخت پایانههای جدید در بندر گوادر نزدیک مرز ایران است که با
بهرهبرداری از این پایانهها، نیاز پاکستان به گاز ایران کمتر خواهد شد.
ضمن
آنکه منابع مالی این کشور هم محدود است و حتی اگر نیاز پاکستان به گاز به
طور کامل تامین نشود باز هم در صورت واردات LNG از قطر و آمریکا دیگر پولی
برای این کشور برای خرید گاز از ایران باقی نمیماند. در نتیجه در صورتی
که ایران نتواند بهسرعت در بازار پاکستان سهمی پیدا کند، از این بازار
خارج خواهد شد. با توجه به شرایط فعلی و بیکفایتی وزارت نفت در تدبیر امور
مربوط به صادرات گاز، خروج ایران از بازار گاز پاکستان نیز کاملا قابل
پیشبینی است.
حذف از بازار گاز عراق در سایه بیتدبیری وزارت نفت و فشارهای آمریکا
با
توجه به نیاز کشور عراق به گاز برای سوخت نیروگاههای برق، قراردادهای
فروش گاز به بغداد و بصره در سالهای 92 و 94 بین 2 کشور ایران و عراق
منعقد شد. مدت این 2 قرارداد 6 ساله بود که از سال 95 در حال اجراست و در
حال حاضر ایران مجموعا روزانه 35 میلیون متر مکعب گاز به عراق صادر میکند.
در بازار عراق نیز همانند بازار ترکیه و پاکستان ما به طور همزمان با
بیتدبیری وزارت نفت و فشارهای آمریکا مواجهیم.
در این راستا
محمدامین راد، کارشناس بازار گاز میگوید: «بیژن زنگنه در دو مرحله
عراقیها را درباره صادرات گاز اذیت کرد. یک مرحله زمانی بود که قرار شد
ایران به این کشور گاز صادر کند و خط لولهها کشیده شد، دولت تغییر کرد و
زنگنه بر سرکار آمد. در آن زمان زنگنه گفت تا زمانی که عراق برای ما السی
باز نکند و ما مطمئن نشویم این کشور قادر به پرداخت پول گاز است، گازی صادر
نخواهد شد. این مساله کش و قوسهای زیادی پیدا کرد که در نهایت دولت عراق
موظف شد بهای گاز خریداری شده را در یکی از بانکهای این کشور به صورت
دینار واریز کند».
وی در ادامه خاطرنشان کرد: «در برههای دیگر
زنگنه سر این موضوع که پول گاز صادر شده به دست ایران نمیرسد، گاز عراق را
قطع کرد و گفت این گوشزدی به عراق است. قطع گاز موجب میشود تولید برق
عراق متوقف شود، لذا این مساله در این کشور حساسیت زیادی ایجاد میکند.
البته اینکه گفته میشود عراق پول صادرات گاز ایران را نمیدهد نیز دروغ
است و حتی الان مقداری از پول گاز صادراتی نیز به صورت دینار در بانکهای
عراقی دپو شده است که در واقع به دلیل ناتوانی وزارت نفت است،اگرنه میتوان
به راحتی این پول را به مصرف رساند».
حال این رفتار وزارت نفت را
در کنار فشارهای شدید آمریکا به عراق برای محدودیت واردات گاز از ایران
قرار دهید. در حال حاضر آمریکا با اعمال فشار به دولت عراق و تمدید 45 روزه
مهلت قطع واردات گاز از ایران در حال فشار به این کشور است. در نتیجه در
صورت ایجاد جایگزینهای دیگر قطعا عراق نیز به سمت حذف ایران از بازار گاز
خود حرکت خواهد کرد (به دلیل رعایت ملاحظات از توضیح گزینههای موجود برای
جایگزینی گاز ایران در بازار عراق معذوریم اما در صورت بیتفاوتی وزارت نفت
حذف ایران از بازار گاز عراق نیز بشدت محتمل است).
در مجموع به نظر
میرسد با توجه به بیتدبیری وزارت نفت در حوزه صادرات گاز کشور و تمرکز
آمریکا بر اعمال تحریمها بر صادرات گاز ایران، حذف همیشگی ایران از بازار
گاز منطقه بشدت محتمل است. البته انتقادات به عملکرد و استراتژی وزارت نفت
در بازار منطقهای گاز تنها به صادرات گاز به کشورهای ترکیه، پاکستان و
عراق و آنچه گفته شد خلاصه نمیشود و اشتباهات این وزارتخانه در قطع واردات
گاز از ترکمنستان، عدم پیگیری قرارداد صادرات گاز به عمان و فجایع مربوط
به قرارداد کرسنت و صادرات گاز به امارات و جریمه 50 میلیارد دلاری ایران
نیز قابل مشاهده است.
زنگنه مانع اصلی صادرات گاز ایران به پاکستان
قرارداد
صادرات گاز ایران به پاکستان در قالب خط لوله صلح خردادماه سال 88 منعقد
شد. بر اساس این قرارداد ایران به مدت 25 سال از 31 دسامبر 2018 به میزان 8
میلیارد مترمکعب در سال به پاکستان گاز صادر خواهد کرد. اما عملیات احداث
این خط لوله در ایران با صرف هزینه بیش از 2 میلیارد دلار از سال 92
تاکنون متوقف شده است. در حال حاضر این خط لوله تا ایرانشهر (150 کیلومتری
مرز پاکستان) کشیده شده است و مشخص نیست چرا مابقی خط لوله برای صادرات گاز
به پاکستان احداث نمیشود. در این بین دلایلی توسط مسؤولان وزارت نفت برای
توجیه توقف این پروژه ذکر شده که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
یکی
از دلایل وزارت نفت برای توقف پروژه احداث خط لوله تا مرز پاکستان، عدم
احداث خط لوله در خاک پاکستان است که مانعی برای صادرات گاز ایران به شمار
میآید. یعنی در صورتی که ایران مابقی پروژه خط لوله صلح در خاک خود را
تکمیل کند؛ چون پاکستان در خاک خود خط لولهای احداث نکرده است باز هم
امکان صادرات گاز به این کشور وجود ندارد. در پاسخ به این اظهارنظر باید
گفت طبق قرارداد اگر ایران خط لوله خود را تا مرز پاکستان احداث کند و آن
کشور آماده دریافت گاز نباشد، باید معادل 75 درصد مبلغ قرارداد جریمه به
ایران پرداخت کند. حال سوال اساسی این است که چرا مسؤولان وزارت نفت در
دفاع از حق مسلم مردم ایران برای دریافت غرامت از پاکستان اقدامی
نمیکنند؟!
البته برای احیای صادرات گاز به پاکستان راههای دیگری
غیر از دریافت غرامت نیز وجود دارد. برای مثال ایران میتواند به یکی از
پیمانکاران احداث خط لوله صلح وامی اهدا کند تا ادامه این خط لوله در
پاکستان نیز احداث شود و سپس این وام اهدا شده به صورت اقساطی و روی مبلغ
گاز خریداریشده از ایران توسط پاکستان پرداخت شود. نکته جالب اینکه این
پیشنهاد در دولت دهم در حال اجرایی شدن بود که با آمدن بیژن زنگنه به وزارت
نفت جلوی آن گرفته شد.
در این راستا سیدعلی نصر، کارشناس انرژی
درباره جزئیات روند احداث خط لوله صلح در دولت دهم میگوید: «پاکستان قرار
بود 700 کیلومتر خط لوله در داخل کشورش احداث کند اما به دلیل منابع مالی
اندک و فشارهای آمریکا که اجازه نمیداد این کشور منابع مالیای را که از
عربستان دریافت میکند در این حوزه هزینه کند، این کار میسر نشد. اواخر
دولت دهم، احمدینژاد در بازدید از این خط لوله در پاکستان گفت ایران حاضر
است 500 میلیون دلار وام به این کشور بدهد تا این خط لوله احداث شود، زیرا
دولت میدانست راهاندازی این پروژه پاکستان را به ایران وابسته میکند و
احتمال اینکه هند هم به آن بپیوندد زیاد است».
وی درباره نحوه
پرداخت وام مذکور گفت: «قرار بود دولت ایران پول را به قرارگاه خاتم
بپردازد و طرف ایرانی در پاکستان خط لوله بسازد و در خاتمه پاکستان همراه
با پول گاز، وام را به صورت اقساط بازپرداخت کند. این توافق نهایی شد اما
با تغییر دولت در ایران و وزیر شدن زنگنه، جلوی کار گرفته شد. زنگنه اعلام
کرد تا زمانی که پاکستان خودش این خط لوله را احداث نکند، ما گازی صادر
نمیکنیم. همچنین خط لوله ایران که تا ایرانشهر رسیده بود تکمیل نشد. در
حالی که اگر ایران خط لوله را تا مرز میرساند، میتوانست معادل 75 درصد
مبلغ قرارداد از طرف مقابل بابت عدم خرید گاز جریمه دریافت کند. با ورود
زنگنه به وزارت نفت، 4 بار پیمانکار این خط لوله تغییر کرد و در نهایت هم
نیمهکاره ماند. بنابراین امکان شکایت و گرفتن جریمه هم مقدور نیست».