حدود 1.5 میلیون زوج نابارور در حال حاضر در
کشور وجود دارند که با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکنند.
مطالعات نشان میدهد زنانی که صاحب فرزند نمیشوند، به اندازه کسانی که
سرطان یا سابقه سکته قلبی دارند دچار افسردگی و اضطراب هستند.
«پیمان
ضیایی» فعال اجتماعی و پژوهشگر به «صبحنو» میگوید: «هزینه درمان هر زوج
در مراکز دولتی حدود 21 میلیون تومان و در مراکز خصوصی حدود 50 میلیون
تومان است که با توجه به میانگین درآمدسالانه 44 میلیونی خانوادههای شهری
در ایران، برای بسیاری از خانوادهها رقم بالایی به حساب میآید. از سال
93، سالانه 200 میلیارد تومان برای حمایت از درمان این زوجها درنظر گرفته
شد اما به نظر میرسید این پول در جای دیگری صرف میشود. فشارها، وزارت
بهداشت را در سال 96 مجبور به ارائه گزارش کرد. گزارش اعلامی این وزارتخانه
نشان داد کمتر از 11درصد این بودجه صرف درمان این زوجها شده است. مسوولان
وزارت بهداشت ادعا کردهاند این پول گمشده را صرف ساخت مراکز ناباروری
کردهاند، درحالیکه پژوهش در اینباره مشخص کرد نهتنها این ادعا دروغ است
بلکه در صورت صحت نیز تخلف است زیرا این بودجه از نوع اعتبار هزینهای
بوده که صرف آن در ساخت و ساز ممنوع است.»
وی در بخش دیگری از
صحبتهای خود به شیوه ساخت مراکز اشاره کرده و میافزاید: «وزارت بهداشت در
سالهای 96 و 97 بهطور میانگین هشت مرکز ناباروری ساخته که به گفته
خودشان هر مرکز چهار میلیارد تومان هزینه دارد. این یعنی سالانه فقط 32
میلیارد تومان از بودجه صرف ساخت مرکز ناباروری شده است. منابعی موثق از
داخل وزارت بهداشت میگویند مابقی این مبلغ صرف طرح تحول سلامت شده است. از
سال 93 وزارت بهداشت اعتبار درمان ناباروری را ذیل ردیف اعتباری «کمک به
اجرای سیاستهای جمعیتی کشور» دریافت میکرده است. اما از سال 98 به طرز
مشکوکی این اعتبار را ذیل اعتبارات طرح تحول سلامت دریافت میکند که فرضیه
هزینهکرد این بودجه در طرح تحول را تایید میکند.» ضیایی درباره ادعاهای
دیگر درمورد پرداخت هزینهها نیز به نکته مهمی اشاره کرده و میگوید: «پیش
از این نیز مسوولان وزارت بهداشت مدعی شده بودند این وزارتخانه 85 درصد
هزینههای درمان ناباروری را پرداخت میکند که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس
نشان میدهد عدد واقعی کمتر از 30 درصد است. حالا سوال ما این است که چرا
خدمات ناباروری بیمه نمیشود و آن چند میلیارد باقیمانده، هزینه چه چیزی
میشود؟»
هزینه درمان ناباروری، 200 یا 5هزار میلیارد تومان!
برخی
بیمهها همچون بیمه سلامت میگویند برای آنکه حامی ناباروران باشند 5هزار
میلیارد تومان اعتبار نیاز دارند؛ با شنیدن این مطلب اولین چیزی که به ذهن
انسان میرسد این است که 200 میلیارد تومان کجا و 5هزار میلیارد تومان کجا؟
ماجرا از چه قرار است؟
محمدرضا برونی، تهیهکننده و مستندساز که
درباره این موضوع محصولاتی تولید کرده است، به «صبحنو» میگوید: «درواقع
اگر همه 5/3 میلیون نابارور حاضر در کشور در یکسال اقدام به حل مشکلشان و
انجام عملهای پیشرفته کنند، چنین رقمی درست خواهد بود. نکته اینجاست که
بروز چنین اتفاقی ناممکن است، چرا که مراکز درمان ناباروری حاضر در کشور،
فقط توانایی ارائه خدمات به 10 هزار زوج را دارند، بنابراین این مراکز چطور
میتوانند به 3.5 میلیون زوج، خدمات یکجا ارائه کنند؟! یک حساب و کتاب
ساده نشان میدهد رقم درمان مراجعهکنندگان در سال با توجه به ظرفیت کنونی
مراکز درمانی کشور، نزدیک به 200 میلیارد تومان میشود. پس به نظر میرسد
زرنگی بیمهها در اعلام عدد 5هزار میلیارد تومانی، چیزی جز راهی برای
خلاصشدن و شانه خالیکردن از پذیرش مسوولیت پرداخت هزینههای ناباروری
نیست.»
بودجه درمان به کجا میرود؟
از
سال 93 تا 98 اعتباری بالغ بر 3600 میلیارد تومان در قالب بودجه سنواتی
دولت و با هدف اجرای سیاستهای جمعیتی کشور، برای وزارتبهداشت درنظر گرفته
شده است. از این مقدار 1100 میلیارد تومان مخصوص «حمایت از درمان
ناباروری» بوده است. اعتبار سیاستهای جمعیتی از جمله اعتبارات هزینهای
وزارت بهداشت است. مطابق قانون، وزارت بهداشت اجازه صرف اعتبارات هزینهای
را برای توسعه زیرساختها یا اهداف دیگر ندارد و هر ردیف اعتباری هزینهای،
صرفا باید در عنوان مخصوص همان ردیف هزینه شود. بهعنوان مثال اعتبار
«حمایت از درمان ناباروری» را نمیتوان حتی برای توسعه زیرساختهای درمان
ناباروری استفاده کرد، بلکه باید آن را مستقیم بهصورت یارانه درمان در
اختیار زوجهای نابارور قرار داد.
بررسیها نشان داد متاسفانه کمتر
از 25 درصدِ اعتبار درمان ناباروری بهعنوان یارانه درمان خرجدرمان زوجین
نابارور میشود. برونی میگوید: «آقای جانبابایی، معاون درمان وزارت
بهداشت، مدعی است وزارت بهداشت 75 درصد این اعتبار را صرف توسعه
زیرساختهای درمان ناباروری اعم از تاسیس یا تجهیز مراکز درمانی کرده است.
اگرچه طبق توضیحات بالا وزارت بهداشت اجازه صرف اعتبار هزینهای وزارت
بهداشت را برای توسعه زیرساختها ندارد، بررسیهای دقیق نشان داد با ملاحظه
مراکز تاسیسشده سنوات اخیر، باز قسمت عمدهای از اعتبار درمان ناباروری
صرف امور نامشخصی میشود.»
او ادامه میدهد: «وزارت بهداشت در سال
96 اعتباری معادل 200 میلیارد تومان برای حمایت از درمان ناباروری از دولت
دریافت کرده است. بر اساس گزارش وزارت بهداشت به سازمان امور اداری،
استخدامی وزارت بهداشت در آن سال فقط 22.3 میلیارد تومان از اعتبار
موردنظر(11.2 درصد از اعتبار درمان ناباروری!) را صرف یارانه درمان زوجین
نابارور کرده است. از طرفی وزارت بهداشت در آن سال فقط 13 مرکز درمانی
افتتاح کرده است که با احتساب میانگین هزینه سه میلیارد تومان برای تاسیس
هر مرکز، هزینه تاسیس کل مراکز 39 میلیارد تومان میشود. نهایتا وزارت
بهداشت در سال 96 فقط 61 میلیارد تومان برای یارانه درمان و تاسیس مراکز
درمان ناباروری هزینه کرده است و مشخص نیست مابقی آن اعتبار صرف چه امری
شده است!»
کدام رقم صحیح است
بنا
بر اظهار نظر آقای جانبابایی، معاون وزیر بهداشت، دولت 85 درصد هزینههای
درمان ناباروری را تأمین میکند، این در حالی است که سخنگوی کمیسیون
بهداشت و درمان مجلس این ادعا را نادرست خواند. بررسیهای میدانی نیز نشان
میدهد که عدد اعلامشده از سوی وزارت بهداشت، قابل دفاع نیست. بررسیهای
مرکز پژوهشهای مجلس میگوید دولت فقط 30 درصد هزینه موردنیاز را برای طی
دوره درمانی پرداخت میکند، آن هم فقط در مراکز درمان ناباروری دولتی!
بگذریم از اینکه انجام درمانهای ناباروری فقط در برخی شهرها قابل دسترسی
است.
در مورد تعداد مراکز درمان ناباروری نیز اختلاف نظر بین
اظهارات مقامات در وزارت بهداشت و کارشناسان مستقل وجود دارد. درواقع طبق
نظر مسوولان وزارت بهداشت، 88 مرکز درمان ناباروری در کشور وجود دارد،
درحالیکه بررسیهای مستقل از سوی مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که 75
مرکز درمان ناباروری در کشور فعال و مابقی غیرفعال هستند و طبیعتاً کسی به
ساختمان خالی از سکنه برای درمان مراجعه نمیکند!
محمدرضا برونی،
تهیهکننده و مستندساز در رابطه با این موضوع میگوید: «نکته مهمتر اینکه
در همان تعداد مراکزی هم که وجود دارد تعادل بین مراکز دولتی و خصوصی رعایت
نشده و سهم پولدارها اینجا هم بیشتر است، چرا که عمده این مراکز خصوصی
هستند؛ بگذریم از اینکه حتی عدد دقیقی درباره تعداد این مراکز هم وجود
ندارد و توزیع و آمایش مراکز درمان ناباروری بسیار نامتوازن و ناعادلانه
است، بهطوریکه برخی استانها فاقد مرکز درمان ناباروری هستند و در برخی
استانها فقط یک مرکز دولتی وجود دارد و پایتختنشینان مانند بسیاری دیگر
از موارد که بخش قابل توجهی از امکانات را در اختیار دارند، سعی کردهاند
تا بخش عمده مراکز درمان ناباروری را هم در دسترس داشته باشند.
بحران جدی برای ایران
زمانی
موضوع ناباروری، بحرانیتر جلوه میکند که تحلیلی از وضعیت حال حاضر و
آینده جمعیتی ایران داشته باشیم. بنا به گفته وزارت بهداشت و درمان، نرخ
فرزندآوری در میان زوجین ایرانی بسیار پایین آمده، بهطوریکه این نرخ به
عدد 1.8 رسیده که جمعیتشناسان آن را اصطلاحاً «زیر نرخ جانشینی» مینامند؛
حد جایگزینی جمعیت بر اساس نرخ باروری کلی، 2.1 درصد است، بدین معنا که
متوسط فرزندان هر خانوار باید حداقل 2.1 فرزند باشد؛ این یک گزاره معمولی
نیست، چرا که بانک جهانی به خاطر این مساله، به ما هشدار جدی داده است که
اگر میزان فرزندآوری زنان ایرانی بهصورت کنونی ادامه پیدا کند، جامعه
ایرانی تا سال 1430 دیگر هرگز نمیتواند نرخ باروری بالاتر از جانشینی را
تجربه کند؛ البته طبق همین گزارش، بسیار زودتر از این و در همان اوایل
1420، بیش از 32 درصد جمعیت جامعه ایران را سالمندان، یعنی افراد بالای 60
سال تشکیل میدهندکه طبیعتاً مسائل عدیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به
همراه خواهد داشت.
خانم جوانی که نابارور است از مشکلات درمان میگوید
در آرزوی مادر شدن
تعداد زنان نابارور کم نیست. آمارها
میگویند در ایران 20 درصد زوجها سابقه ناباروری داشته و بیشتر آنها توان
پرداخت هزینههای خدمات باروری را ندارند. یکی از آنها که نمیخواهد اسمش
فاش شود، اطلاعات جدیدی در اختیار ما میگذارد. او 30 ساله است، دیپلم
ادبیات دارد و ۱۰ سال است که ازدواج کرده است. او سه سال بعد از ازدواج
متوجه مشکل ناباروریاش شده است.
لحظهای که فهمیدی این مشکل را داری، چطور گذشت؟
اولش
آنقدر اطلاعاتم در مورد این موضوع کم بود که اصلا نمیدانستم چه اتفاقی
افتاده و هیچ حسی نداشتم اما به مرور زمان حالم خیلی خراب شد و خودم و
همسرم افسردگی گرفتیم؛ افسردگی بهخاطر حسرت بچهداشتن و هزینههای بالا.
درباره هزینهها بیشتر بگو.
ما
بیمه روستایی بودیم و تازه شدیم خدمات درمانی. ناباروری مشمول بیمه نمیشد
و هزینه دارو آزاد بود. الان که خدمات درمانی گرفتیم، باز هم تاثیری
نداشته و هزینه همان هزینه قبل است. بیمه تامین اجتماعی در این موضوع بهتر
بود اما باید خودمان ماهانه پول میدادیم که برایمان مقدور نیست.
چه کارهایی برای درمان کردید؟
سال
۹۲ در اصفهان شروع به درمان کردیم و پنج تا ۶ میلیون خرج کردیم. آن درمان
را نصفهنیمه رها کردیم چون حال روحیمان خیلی بد شده بود و چون از نظر
اجتماعی و روحی و همچنین از نظر مالی آماده نبودیم و هزینهها بالا بود،
بعد از چهار، پنج ماه مجبور شدیم درمان را رها کنیم. با خودمان گفتیم شاید
خدا خودش به ما بچه دهد.
شهریور ۹۷ درمان را در یک کلینیک خصوصی در
تهران شروع کردم. این کلینیک فقط بیمههای تامین اجتماعی را در بر میگیرد.
همه چیز برای ما آزاد حساب میشود. در حدود دو تا دوونیم سال هزینه درمان
در این مرکز ۵۰ میلیون تومان بوده که با حساب هزینه بنزین و خورد و خوراک
به ۵۵ میلیون تومان میرسد؛ حتی با وجود اینکه شبها داخل ماشین میخوابیدم
و بیشتر وقتها فقط یک وعده غذا میخریدیم و یک پرس برای دو نفر. تا
آبان۹۸ درمان را ادامه دادیم. در آبان یک جنین آزمایشگاهی درست کردند و
کاشت جنین انجام شد اما موفقیتآمیز نبود و گفتند اگر بخواهیم دوباره همین
روش را انجام دهیم حدود ۱۵ میلیون تومان هزینه دکتر و سونوگرافی خواهد شد.
هزینه داروها هم بود که هر دو هفته یکبار باید پرداخت میشد.
حقوق همسر شما چقدر است؟
ماهی یک میلیون و 300، نهایت یک میلیون و 400 هزار تومان. همسرم کارگر فصلی است و معمولا با شروع فصل سرد بیکار است تا بهار بعدی.
هزینه درمان را چطور تهیه کردید؟
وام
گرفتیم. از کمیته امداد یک وام پنج میلیونی گرفتیم. از ما خواستند مدارک
پزشکی را تحویل بدهیم و از بانک مهر وام دادند. الان هم ماهی ۱۵۵ هزار تومن
قسط میدهیم و باید 5/6 میلیون پس بدهیم.
یک بار دیگر هم ۱۱ میلیون
از بانک سپه وام لوازم منزل گرفتیم و باید سر سال 5/12 پس میدادیم که چون
نتوانستیم مجبور شدیم از بانک صادرات یک وام ۱۳ میلیونی بگیریم که حالا
باید 5/14 میلیون برگردانیم و ماهی ۵۰۰ هزار تومان قسط این وام را میدهیم؛
البته خودم هم قالی میبافم، پول قالی و طلاهایم را جمع کردم و خرج
بیمارستان کردیم و هرچه همسرم کار کرد هم دادیم.
نمیتوانی حدس بزنی چقدر دیگر باید برای درمان خرج کنی ؟
اگر
بخواهیم درمان را در کلینیک اصفهان ادامه بدهیم میشود حدود ۲۰ میلیون،
چون باید همه آزمایشها را از نو انجام بدهیم اگر بخواهیم در کلینیک قبلی
در تهران ادامه دهیم، ممکن است ۵۶ میلیون شود که خرج رفت و آمد و خورد و
خوراک هم هست.
پیامی برای مسوولان دارید؟
به
افرادی که از لحاظ مالی دستشان بسته است و این مشکل را دارند، توجه کنند.
من 30 سال است که هیچ امیدی به زندگی ندارم؛ حداقل یک جا برای اقامت
بگذارند. چرا کسانی که دیالیز هستند داروهایشان مجانی است یا دیابتیها
انجمن دارند اما به ما حتی یک وام هم نمیدهند. من اگر 50 میلیون تومان را
به تهران نمیبردم، الان زندگیام بهتر بود و امنیت مالی بیشتری داشتم. هیچ
کمکی به ما نمیشود؛ مخصوصاً اینجا که یک شهر دورافتاده است و همه از
لحاظ مالی ضعیفاند.