راستش را بخواهید دعواهایی که سرِ عدالت و عدالتخواهی راه افتاده است کشک است! یعنی انقدری که ماها داریم زور میزنیم، قضیه تاریخی و فقهی و فلسفی و اینها نیست.
همه ماجرا این است که ما یک طبقه اشراف ریشو و حزباللهی داریم که خود را صاحب و قیم مملکت و انقلاب و مردم میدانند.
اینها آدمهایی هستند که «واقعا» فکر میکنند صاحبان انقلابند و برانگیخته شدهاند برای پاسداری از انقلاب و نظام و تمشیت امور و رتق و فتق زندگی رعیت. فکر میکنند اگر آنها نباشند رعیت یک لنگه پا در کارهای روزمره اش هم میماند.
حقوقهای بالا، خانههای مصادرهای و وقفی و تخفیفی در بالای شهر، وامهای بدون کارمزد بلند مدت، مدرسه های لاکچری، تفرجگاههای اختصاصی، خودروهای لوکس و ایمن! و... را برای خدمت به مردم میخواهند!
شما میخندید اما اینها واقعا فکر میکنند برای اینکه به مستضعفین خدمت کنند باید اینجوری زندگی کنند و برای اینکه انقلاب دست نااهلان نیفتد، باید بچه ها را بفرستند مدارس غیرانتفاعی خاص تا خوب تربیت شوند و...
شما به حقوقشان گیر میدهید، و اینها پیش خودشان میگویند «اینها چقدر وقیح شدند. از صبح تا شب مثل خر داریم برایشان از این جلسه به آن جلسه میرویم، اردوی جهادی هم میرویم، سر اینکه حقوق کارگر دو و ششصد باشد یا دو هفتصد بحث میکنیم، ماکارونیهای اهدایی به بی بضاعتها را شبیه قلب خوشگل چیدهایم، بعد اینها باز هم غر میزنند!»
حالا تو بیا برایشان از معصوم و امام و آقا شاهد بیاور که بابا مسئول در حکومت اسلامی باید در حد اضعف مردم زندگی کند و حتی از شهوات حلال هم باید کمی دوری کند و حتی انباشتن ثروت حلال هم برایش ممنوع است و... . خب معلوم است بهشان بر میخورد!
حالا حداد و ولایتی و رفسنجانی و... با یک «ما از قبل انقلاب پولدار بودیم» سر و ته تناقض را هم می آورند، اما خب به سن این رفقای نسل سومی که این توجیه نمیخورد، بنابراین باید شروع کنند به بافتن و انگ زدن.
باید تاریخ و فلسفه ببافند که نخیر، حالا حقوق بالا گرفتن و خانه آنچنانی و فرزند آنچنانی و زن آنچنانی و مدرسه آنچنانی و... خیلی هم مهم نیست! مثل خوارج ظاهربین نباشید! از باطن زندگی اینها که خبر ندارید، کمونیست نباشید، و...
حالا مای سادهدل فکر میکردیم برای تعطیل نشدن دکان و بهم نخوردن صف، فقط حاضر به تحریف امام و آقا هستند، اما دیدیم اینها با کسی شوخی ندارند. پای فیش حقوقی و خانه وقفی و مدرسه بچه و... وسط بیاید به امیرالمومنین هم رحم نمیکنند.
خلاصه حواستان را جمع کنید و بدانید با چه قومی طرف هستید...
پ.ن
نه فقط در این مورد که کلا نوع برخورد اینها با رعیت همین است. همیشه یک چیزهایی هست که ما خبر نداریم. مثلا در سیاست همیشه کدهایی هست که ما خبر نداریم و فقط کدکشها و کدبازها و بچه های بالا خبر دارند.
ما رعایا نه تنها در بحث عدالت و اشرافیت و ساده زیستی باید حمل بر صحت کنیم و به چیزهایی که آقایان میدانند و ما نمیدانیم عمل کنیم، بلکه موقع انتخابات هم باید عقل را تعطیل کنیم و به لیستی که آقایان میدهند رای بدهیم. کلا رعیت را چه به عقل... رعیت را چه به سوال از نحوه بسته شدن لیست، رعیت را چه به سرک کشیدن توی زندگی آقایان و آقازاده ها... بجای این حرفها بروید تصاویر چیدمان ماکارونی و برنج هندی ها را ببینید و عشق کنید...