به گزارش پایگاه 598، عصر روز یکشنبه ای که گذشت، در حین انجام تمرین دریایی توسط تعدادی از شناورهای نیروی دریایی ارتش در آبهای جاسک و چابهار، شناور پشتیبانی کنارک دچار حادثه شد و تعدادی از افسران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسیدند. از همان ساعات اولیه که این خبر در فضای مجازی پیچید، خبرسازی های بسیاری برای این حادثه انجام شد. شایعه پراکنی های شبکه های خارجنشین نیز مانند همیشه سوهان روح مردم شده بود. اما چیزی که بیش از هر چیزی مردم را کلافه کرده بود، نبود مدیریت رسانه از سوی مسئولین امر بود.
به گزارش رجانیوز، با همه گیری شبکه های اجتماعی و گسترش کانال های تلوزیونی و دسترسی آسان به دامنه ی گستردهای از اطلاعات، اهمیت افکار عمومی و کنش گری به موقع رسانه ها بیش از پیش پر رنگ تر شده است.
کشور های مختلف نیز بر این اهمیت واقف هستند و به قطع می توان پیش بینی کرد که در سال های آینده دولت ها اهتمام بیشتری به این جریان داشته باشند و بودجه مورد نظر آنها در حوزه های رسانه ای افزایش چشم گیری پیدا کند.
در این میان طبیعی است که ایران مورد هجمه سنگین تری قرار بگیرد اما به نظر میرسد که با وجود ادعا ها، بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی اهمیت کمی برای رسانه ونقش راهبری آن در شکل دادن به افکار عمومی قائل هستند و عدم چابکی و محافظه کاری شدید در تزریق پلکانی اطلاعات به افکار عمومی در نگاه مسئولین بسیار چشم گیر است.
این مسئله در بسیاری از موارد، افکار عمومی را به سمت رسانه های خارجنشین برای تغذیه ی اطلاعاتی کشیده و این موضوع در بطن بحران ها و موقعیت های حساس موجبات سوق دادن افکار عمومی به سمت این رسانهها را فراهم کرده است.
عدم مدیریت صحیح فضای رسانهای کشور در حادثه اخیری که برای شناور کنارک اتفاق افتاد، به وضوح به چشم میخورد. درست زمانی که رسانههای زرد و خارجنشین با تولید اخبار ضد و نقیض از حادثه درحال بازی با روح و روان مردم بودند، رسانههای داخلی کشورمان ساعتها منتظر مسئولین و ارگانهایی بودند که وظیفه شان پاسخگویی به افکار عمومی است.
البته این اولین باری نیست که شاهد چنین بی عملی هایی هستیم.
در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، متصدیان رسانه ی ملی به این دلیل که مبادا تحلیلی با جهت گیری روی آنتن زنده گفته شود، تنها به توصیه من باب حضور در انتخابات بسنده کردند، در حالی که رسانه های معاند از زوایای مختلف انتخابات را تحلیل می کردند و مطالب مورد نظر خود را به صورت صریح یا در لفافه به مخاطب خود القاع می کردند.
به عنوان نمونه دیگر، پس از اینکه خبر غرق شدن چند تبعه افغانی در مرز سیستان مطرح شد، رسانه های خارجی به سرعت به تحلیل پیرامون این موضوع پرداختند و در مقابل رسانه های داخلی منتظر بیانه ی رسمی ارگان های مربوطه ی داخلی نشستند و از همینرو در پرداخت به چنین موضوعی، عقب ماندند.
انفعال مدیریت بحران، در اتفاقی که چند ماه قبل برای هواپیمای مسافربری اوکراینی افتاد نیز کاملاً مشهود است. در این مورد نیز درحالی که رسانههای فارسی زبان وابسته به کشورهای خارجی، برای تخریب جمهوری اسلامی هر نوع خبری را تولید کردند، مسئولین داخلی کشور ترجیحشان بر عدم ارتباط با رسانههای داخلی بود که در نهایت منجر به شکست رسانههای رسمی کشور از رسانههای معاند شد.
باید بدانیم که بی تردید در صورت سازمان دهی جدیتر به رسانه های داخلی، بالا رفتن فهم مسئولین در رابطه با اهمیت زمان در موقعیت های بحرانی و پایین آمدن ترس از خدشه دار شدن امنیت ملی هنگام انتشار اطلاعات میتوان جایگاه رسانه های داخلی را در شکل گیری افکار عمومی بالا برد. اگر سیاستگذاران رسانه ای توجه بیشتری به انتشار اطلاعات و تسریع در روند های ستادی و تشکیلاتی داشته باشند، حیثیت امنیت ملی با جلب توجه افکار عمومی به رسانه های داخلی بیشتر خواهد شد.