این خطر پیش روی مجلس آینده انذار داده میشود که یکدستی نمایندگان در یک طیف سیاسی، اگر مدیریت مدبرانه و سوقدهی به نیازهای مردم داده نشود، هم تکرار کابوس مجلس ششم را متصور است، هم تثبیت و تقویت بیثباتی فعلی مدیریتی و هم دور شدن مجلس از رسالت اصلی خود که عنوان این تکنگاشت ناظر به همین انتخاب شده، رخ خواهد داد؛ لذا یکرنگی مجلس در یک طیف سیاسی آن هم با حضور تعدادی- ولو اندک- از نمایندگان سیاستزده و نابلد در حوزه های اقتصادی و صنعتی که نیاز مبرم و امروز کشور است، خطری است که نیاز به تأمل و تدقیق دارد و هنرمندی این مجلس، میتواند در بهرهمندی از ظرفیتهای کشور فارغ از طیفبندیهای سیاسی و عبور از اصلاحطلبی و اصولگرایی متداولی دارد که شاید همچنان برخی نمایندگان سلیم النفس گمان کنند مشکلزدا است؛ اما نگاه جوانان به انقلاب کبیر اسلامی در سنخیت با اهداف انقلاب و پیر مراد آن، تجنب از سیاستزدگی و طیفبندی و شخصزدگی است.
به نظر میرسد برای رسیدن به این موقعیت، لازم است نمایندگان محترم و منتخب:
- اولاً با هم هماهنگ باشند و این هماهنگی را با تشکیل تیم واحد مدیریتی در ارتباطگیری مؤثر با سایر نمایندگان استان خود شکل دهند تا همافزایی شکل بگیرد و از دل این تشکیل تیم هماهنگ از مجمع نمایندگان استانهای مربوطه، جلسات منظم با رؤسای سه قوه، وزرا و سایر مسئولین کشوری و لشکری (به فراخور مسائل و نیازهای استانی) برگزار گردد؛ مضافاً آنکه هر چه این تیم به صورت همآواتری باشد، بهتر میتواند در رأیگیریهای صحن نیز عمل کند، حتی میتوان از این الگو چه در قالب تشکیل کمیسیون مجمع نمایندگان و یا برگزاری جلسات با سایر مجامع استانی نیز بهره جست؛ چرا که اجرای برخی پروژههای مشترک بین استانی در شرایط نامتوازن بودجهای، میتواند توجیه اقتصادی شایانتری داشته باشد.
- ثانیاً به جای ورود بیحاصل به بحثهای سیاسی، نگاه خود را متمرکز به مشکلات حوزه انتخابیه کنند و آنقدر در مسائل سیاسی و کلان کشور غرق نشوند که فراموش کنند خیل عظیم جوانان بیکار، چشم به تدبیر و عمل نمایندگانشان دارند؛ این مطلب، به معنای بیتفاوتی به مسائل کلان کشور نیست؛ بلکه نیاز به اولویتبندی مسائل و نگاه متوازن است تا یک نماینده هم به رسالت عمومی خود توجه کند و هم تکالیف در قبال حوزه انتخابیه خود را فراموش نکند؛ لذا یافتن این توازن میان منافع حوزه انتخابیه ذیل منافع ملی، مهم است. (این نگاه، رافع ضرورت طرح دومجلسی به سبک سنا و مجلس نمایندگان نیز خواهد بود) یک پیشنهاد در همین راستا و به ترتیب اولویت و ناظر به تخصص نمایندگان منتخب، تلاش در ورود به کمیسیونها است. ورود به این کمیسیونها نیز طبعاً به نحوی باشد که پس از هماهنگی فی مابین میان نمایندگان منتخب باشد تا به جای ورود مشترک نمایندگان یک شهر به یک کمیسیون، به تناسب تخصص و بهرهوری بیشتر، تقسیم کار نمایند. البته مشارکت در فراکسیونها با توجه به قالب معمولاً سیاسی که دارد و اتلاف وقت نمایندگان منتخب، شاید خیلی مفید نباشد که کارهای زمینمانده کشور بسیار است. ارتباط مؤثر با مرکز پژوهشها و دیوان محاسبات نیز در برنامهریزی درست و نظارت رصدمندانه از پیشنهادهای مهم است.
- ثالثاً به جای دخل و تصرف بیجا در عزل و نصب مدیران و یا سفارشهای نادرست، عزم خود را به هدایت و واداشتن به کار مدیران فعلی در دولت مستقر و مدیران بعدی در دولت آینده گسیل دارند که برای این دو مرحله نیز در نظر گرفتن راهبرد و شیوه ورود متمایز لازم است. به عنوان مثال؛ یک راهکار میتواند برگزاری جلسات مشترک و تقسیم کار شده نمایندگان منتخب با دستگاههای اجرایی استان به صورت منظم و دورهای باشد تا هم در جریان به روز رسانی پروژهها قرار گیرند و هم با ایجاد فضایی- مثلاً- در نماز جمعه و در قالب سخنرانی پیش از خطبه، مسئول اجرایی هر دستگاه به ارائه گزارش به مردم پرداخته و با اطلاعرسانی قبلی در همان روز به حل و فصل مشکلات مردم بپردازد. طبیعی است سازوکارهای سؤال از وزرا، طرح استیضاح، تحقیق و تفحص و نظارت و از همه مهمتر قانونگذاری میتواند به اهرمهای در اختیار نمایندگان منتخب در واداشتن مسئولین به تحرک بیشتر، کمک کند. در شکلگیری بهتر این ایده نیز لازم است از ظرفیتهای امام جمعه هر شهر بهره جست.
- رابعاً در این مدت باقیمانده تا 8 خرداد 1399 و آغاز به کار مجلس جدید، به جای اتلاف وقت خود در مهمانیهای مشکوک حامیان یا خدای ناکرده تصفیه حسابهای سیاسی و انتقامجویی، حسن استفاده از اصل مدیریت زمان برده شود و به شناسایی و احصای دقیق مشکلات مرکز استان و تمامی بخشها و روستاهای آن پرداخته و سپس با تشکیل یک فایل برای هر بخش و روستا به پیجویی راهحلهای اختصاصی هر منطقه بپردازند. نمونهای از این کار برای دو استان قم (با ارائه 200 برنامه) و لرستان (با ارائه 225 برنامه) تنظیم شد که میتواند به مثابه الگویی عملی، قابل استفاده قرار گیرد.
- خامساً در این مسیر از بدنه کارشناسی و تخصصی نخبگان و بومیان و یا نخبههای مقیم در سایر شهرها و به ویژه علما و استادان دانشگاه و دانشجویان بهره ببرند، برای این منظور نیز استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی و روی خوش نشان دادن به ایدهپردازی اهل اندیشه میتواند راهگشا و چارهساز باشد؛ مضافاً آنکه بهرهگیری از این ظرفیتها در تدوین طرحهای کارشناسی شده و طرح آن در کمیسیونها و سپس ارائه به صحن به صورت عادی، یک فوریتی یا دوفوریتی (بسته به اهمیت مسئله) میتواند هم بر غنای کارشناسی مجلس بیفزاید که مسبوق به سابقه است و هم در رفع مشکلات استانی و ملی، مثمر واقع شود.
- سادساً از نمایندگان ادوار و سابق مشورت بگیرند تا با آگاهی از مشکلات بر سر راه نمایندگی، بهارستاننشین شوند.
- سابعاً دفتری مردمی در حوزه انتخابیه در نظر گرفته شود؛ به نحوی که از حیث چینش منطقهای بتواند تمرکز هر نماینده را بر مشکلات مناطق محروم جلب کند. تأکید میشود که نمایندگان محترم لااقل هفتهای یک مرتبه و به صورت چرخشی در دفتر مستقر در حوزه انتخابیه خود حضور داشته و دیدار مردمی داشته باشند و هیچگاه این دیدارها را تعطیل و یا به شخص ثالث حواله ندهند مگر در شرایط خاص مثل مأموریتهای کاری.
- ثامناً دفتر مستقر در بهارستان به نحوی مدیریت شود که شأن و منزلت مردم رعایت شود و حتی الامکان فضای ارتباطی به نحوی باشد که نیاز به عزیمت مردم بومی به تهران جهت دیدار با نمایندگان نباشد؛ بلکه دفتر تهران برای حل سایر مسائل و ملاقاتهای مردمی با همشهریان مقیم سایر شهرها و جلسات مدیریتی باشد.
- تاسعاً در طول هفته که به حوزه انتخابیه عزیمت میشود، حتماً به بخشها و روستاها و توابع به صورت حضوری مراجعه شود که از نزدیک مشکلات مردم را دیدن فراتر از مشاهده گزارشات است، مضافاً آنکه در سرکشی به هر روستا به طور ویژه به مقوله کشاورزی صنعتی و حل مسئله آب، توجه جدی داشته باشند. سرکشی ماهانه به پروژهها نیز مطلب دیگری است که لازم است نمایندگان محترم با هماهنگی یکدیگر و تقسیم کار، مثلاً به صورت ماهانه از پیشرفت پروژهها کسب اطلاع نموده و از به سامان رسیدن پروژهها غفلت نورزند.
- عاشراً هر گونه مسافرت زیارتی و سیاحتی را در طول این چهار سال برای خود ممنوع کنند و خانواده خود را در همین ایام به خوبی همراه نمایند که این ایام، دوران سخت کار کردن و عرقریزی با انگیزه جوانی است؛ به ویژه در وضعیت فعلی کشور که نیاز به کار مضاعف است، نه اینکه با قصد تخطئه، همه بار عدم توسعه را به گردن مدیران و نمایندگان سابق انداخت که هر کدام در حد خود تلاش نمودهاند، بلکه از این حیث که با سبک مدیریت سنتی و حلزونی نمیتوان در فضای امروز که عصر ارتباطات و فناوری است، تنفسی سالم داشت؛ مگر آنکه مسئولینی پا به رکاب با سبک کار جهادی و شبانهروزی و تخصصی پا در میدان نهند.
پس از این دهگانه راهبردی، چند مورد عملیاتی- به صرف اشاره به برخی کارهای زمینمانده- اشاره میشود که حاکی از مشت، نمونه خروار است و البته متحقق ساختن حتی یک مورد از این سیاهه نیز که لازم است در کمیسیونهای تخصصی مربوطه چکشکاری شده و با تدوین طرح توجیهی و ارائه اولویتگذاری شده به صورت عادی، تکفوریتی یا دوفوریتی در صحن، میتواند کورسوی امیدی بر کارایی و اثربخشی جایگاه نمایندگی نمایندگان منتخب باشد که نیاز به مدیریت مدبرانه و برنامهریزی اجرایی دقیق دارد؛ به نحوی که این کارآمدی و سرآمدی را مردم در زندگی خود لمس کنند و به در رأس امور بودن مجلس پی برده و دوره بعد نیز نماینده خود را لایق مقام وکالت بدانند نه اینکه مردم به گونهای تلقی کنند که مدیریت کشور به حال خود رها شده و مجلس نمیتواند کاری از پیش ببرد.
پیشتر بیان این نکته لازم است که قبل از بررسی و پیجویی هر طرح و لایحه جدیدی، مؤکداً پیشنهاد میشود در سال جاری (1399) تا پایان سال به بررسی حجم فراوان لوایح و طرحهایی پرداخته شود که بعضاً از سالها پیش به صورت معطل باقی مانده و به کوهی از لایحه و طرح بلاتکلیف بدل شدهاند؛ شاید اگر مجلس پیش رو لایحه و طرح جدیدی هم انجام ندهد و در عوض، همین موارد مورد اشاره را تعیین تکلیف نماید، مغتنم خواهد بود؛ البته اگر این موارد را تعیین تکلیف نماید و لوایح و طرحهای جدید نیز به ویژه با توجه به ضرورت حرکت جهادی به سمت جهش تولید نیز مصوب نماید، حتماً خاطره خوبی از این مجلس در تاریخ این کشور ثبت و ضبط خواهد شد.
به توضیح و شرح لوایح و طرحهای موجود اشاره نمیشود؛ چرا که لوایح را میتوان با مراجعه به کمیسیون لوایح هیئت دولت و طرحها را میتوان به کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس احصا کرد و پس از تشکیل کمیسیونهای تخصصی، هر لایحه و طرح را با تعیین مهلت زمانی بررسی نمود؛ به نحوی که- ترجیحاً- تا قبل از اتمام سال جاری، تمامی طرحها و لوایح معطل در صحن عمومی مجلس بررسی و تعیین تکلیف شوند.
لوایح و طرحهایی مثل شهرکهای صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی و آزاد تجاری، ثبت شرکتها و مؤسسات غیر تجاری، قانون تجارت، قانون مجازات اسلامی، پلیس قضایی، اصلاح قانون جرم سیاسی، اصلاح قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز، جرمزدایی، مشارکت مستقیم شهروندان در امور قوه مقننه، قانون انتخابات، قانون شفافیت (آرا، حقوق و مزایا و هزینههای انتخاباتی)، درآمد پایدار و هزینه شهرداریها و دهیاریها، مدیریت تعارض منافع، اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو، اصلاح قانون خدمت وظیفه عمومی، حمایت از شاغلین فقیر و بیکاران، حمایت از مالکیت صنعتی و فکری، ممنوعیت کامل ورود کالاهای دارای مشابه داخلی، تشدید مبارزه با مفاسد اقتصادی در دستگاه قضایی و سازمان تعزیرات حکومتی، حمایت و تشویق مطلعین مفاسد اداری و اقتصادی، اصلاح مواد یک و (۱۰) قانون نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی، اعاده اموال نامشروع مسئولان، تفکیک وزارت صمت و...
مطلب دیگر نیز تصمیمی جهادی در خصوص پروژههای نیمهتمام کشور (به ویژه پروژههای ملی) است که بعضاً تا سالها به صورت معلق و معطل باقی ماندهاند و نیاز به تدبیری انقلابی است؛ البته دولت تدبیر و امید با لایحه مشارکت عمومی- خصوصی، گام بزرگی در این مسیر برداشته و جای تقدیر دارد. فهرست حجم فراوان این پروژهها نیز با مراجعه به سازمان برنامه و بودجه، به سادگی قابل احصا است.
تکمله
در خصوص طرح اقدام ملی تأمین مسکن که پس از گذشت 3 چهارم از عمر دولت تدبیر و امید برنامهریزی شده و همچنان در مرحله اعتبارسنجی و آمادهسازی زمین است؛ اولاً با توجه به اولویت در ضرورت تکمیل واحدهای مسکن مهر، ثانیاً اتمام عمر دولت فعلی و انتقال هزینههای تصمیمگیری و نقدینگی به دولت بعدی و ثالثاً تعارض این اقدام که در بند «ب» تبصره 8 قانون بودجه سال 1399 نیز آمده با بند «پ» ماده 59 قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه، به نظر میرسد نیاز به بازنگری است. شاید با طی طبیعی روال تصویب بودجه که به سبب شرایط خاص سال قبل انجام نشد، این تعارض قابع رفع بود.
به طور کلی، به نظر میرسد با توجه به وضعیت عجیب ایجاد شده در این دولت که آشفتگی کمنظیری حادث نموده، هزینه ناکارآمدیها به دولت بعد منتقل خواهد شد که شاید بتوان با اعمال یکسری سیاستهای انقباضی و محدودیتسازی و الزام به جبران ناکارآمدیهای فزاینده، از هزینههای انتقالی پیشگفته به دولت بعد، مقداری کاست که تداوم این وضعیت در دلسردی و گسست متکاثر میان مردم و حاکمیت از یکسو و تشبیه آتش به زیر خاکستری جوانان جامعه، اثر وضعی منفی خواهد داشت.
مضافاً آنکه مستمسک دولت آینده نیز از این طریق از باب رفع دخل مقدر، خنثی خواهد شد؛ اینکه در دوره اول با اشاره به نواقص دولت قبل، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند و «عن تقصیرٍ» بارِ ناکارآمدیها را به دولت قبل ارجاع دهد و مستمراً از تحویل گرفتن ویرانه و خرابه سخن بگوید و در دوره دوم هم که نیاز به رأی مردم ندارد، سیاست افزایش لجام گسیخته تورم را به بهانه رونق تولید و کاهش بیکاری پیش بگیرد و در این مسیر نیز مدام به صندوق توسعه ملی هجوم ببرد و وظیفه نظارتی را وانهد و بار مسئولیت را به بهانه عدم تعامل قوای مقننه و قضائیه به گردن سایرین بیندازد. این مسیرهای تجربه شده غلط دولتها به ویژه دولت فعلی را که هنوز پس از حدود 7 سال، ناکارآمدیها را به دولت قبل منتسب میکند، میتواند درس عبرتی پُرهزینه برای مجلس آینده در مسیر هدایت و کنترل طغیانهای دولتی باشد.
در مجموع ارائه این فهرست بلندبالا که بخشی از مشکلات عمده و تاریخی کشور است، به معنای آن نیست که حجم انتظارات از نمایندگان منتخب بالا رود؛ بلکه غرض، گم نکردن راه و تلاش برای حل مسائل واقعی کشور است. به نظر میرسد اینکه بسان وضعیت مرسوم شده و در پایان هر دوره مأموریتی در قوای سهگانه گفته شود دستهای پشت پرده و یا افراطیها و دیگران نگذاشتند کار کنیم و چوب لای چرخ ما گذاشتند و... نمیتواند مستمسکی برای فریب افکار عمومی با حربه عوامفریبی باشد؛ مردم با چشمانی بصیر، عملکرد نمایندگان خود را رصد میکنند. توجه داشته باشیم که مردم، سخنور نمیخواهند؛ بلکه مرد کاری و پیگیر پروژهها با روحیه تقنینی و نظارتی قوی که روز و شب نمیشناسد، میخواهند؛ سخنران الی ماشاءا... وجود دارد.
امید به روزی که به عملکردها رأی داده شود و پُرکارترین و با انگیزهترین و انقلابیترینها بر مسند مسئولیتها بنشینند نه شیرینزبانان و سخنوران پیر و فرتوت سیاستزده...
محمدشتا بدرا
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی
فروردین 1399