به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری فارس از تهران؛ محمد حسینی: در این روزهای بهاری خدا نکند به هر دلیلی عطسه و سرفهای داشته باشی که از نزدیکترین اطرافیانت تا دوست، فامیل، آشنا و غریبه ازت فراری میشوند و احساس خطر و بدی دارند چه برسد صحبت از بیمار یا میت کرونایی مطرح باشد که کسی حاضر نیست به آنها نزدیک شود؛ طلبههای جهادی بیمارستان بقیة الله اعظم در کنار سایر اقدامات خود در این روزهای کرونایی با راهاندازی سالن تطهیر بیمارستان اقدام به شستشوی اموات کرونایی میکنند.
از شب قبل با عکاس جوان خبرگزاری بهم پیامک میدادیم که نمیترسی و مشکلی نداری و از این دستها و بالاخره برای صبح زود با هم قرار گذاشتیم تا راهی بیمارستان شویم و شب را با کلی فکر و خیال از جنس مرگ و مرده سر بر بالین گذاشتیم و صبح خیلی زود راهی غسالخانه شدیم اما این بار بر خلاف همیشه مقصد جنوب تهران و بهشت زهرا(س) نیست و باید به محله ونک در شمال پایتخت راهی شویم.
در مسیر صحبت از تهیه گزارشهایی از این دست و خاطراتی از حواشی مرگ داغ بود که در نهایت تصمیم گرفتیم بحث شیرین سفر به آخرت را فعلاً عوض کنیم تا روی کار اثر نگذارد.
همیشه گفتهاند و شنیدهایم مرگ نزدیک است ولی شاید هیچ وقت به اندازه این حدود دوماه اخیر پایان زندگی در این دنیا را باور و به خود نزدیکتر نمیدانستیم و از چند لحظه بعد خود از اطمینان کمتری نسبت به گذشته سخن میگوئیم. در کنار هول و هراسهای همیشگی اکثر مردم از جسد، متوفیان کرونایی ترس را چند برابر افزایش داده اما مسیر تهیه گزارش ما به سمت طلاب جهادگری است که با عشق نسبت به تغسیل و تدفین اجساد کرونایی میکنند.
خیلی زود خود را به بیمارستان بقیة الله اعظم رساندیم و باید خود را به دفتر نمایندگی ولی فقیه در این مرکز درمانی میرساندیم که بنای ایجاد سالن تطهیر و غسل اموات کرونایی را در بیمارستان برای اولین بار در کشور گذاشتند.
برخلاف روزهای قبل از شیوع کرونا در کشور رفتوآمد در این بخش هم مثل سایر بخشهای بیمارستان زیاد بوده و حجت الاسلام نوربخش یوسفی هم از دقایق اول صبح درگیر جلسات، مراجعات و هماهنگیهای مربوطه است و در لابهلای کارهای خود پذیرا و پاسخگوی ما بود و خیلی زود آماده رفتن به سالن تطهیر و غسل اموات کرونایی شد.
حجت الاسلام نوربخش یوسفی نماینده ولی فقیه در بیمارستان بقیه الله اعظم میگوید: موضوع غسالخانه از زمانی شروع شد که اخباری دریافت شد که در شهرستانها با اموات کرونایی چه میکنند که در هیچ کجا در کشور و حتی تهران غسل داده نمیشد و مثلاً با کندن چهار متر زمین در چالهای بدون غسل، کفن و هرگونه آداب شرعی که بسیار زجرآور بود اقدام به دفن میت میکردند و در محیط علمی، پزشکی و درمانی بیمارستان بقیة الله اعظم با وجود پزشکان و متخصصان صحبت و بررسی شد که واقعاً یک میت کرونایی خطرناکتر از بیمار مبتلا به این ویروس است که همه یکزبان معتقد بودند شیوع کوید۱۹ از طریق فرد زنده مبتلا به بیماری بیشتر از جسد است چون غالب شیوع از دهن، تنفس، سرفه، اخلاط و تماس است که میت از اینها برخوردار نیست و خطری نمیتواند به اندازه زنده داشته باشد.
وی ادامه میدهد: با این تحقیقات و همکاری خوب سپاه، وزارت بهداشت و بیمارستان برای تهیه مجوزهای لازم و مکان مناسبی که در بیمارستان مهیا بود مقدمات این کار شکل گرفت و اولین میت کرونایی در این بیمارستان در سالروز ولادت امام سجاد(ع) برای نخستین بار پس از شیوع این بیماری در کشور غسل و کفن شد.
در بیمارستان بقیة الله اعظم بخشی شیمیایی برای بحرانهای احتمالی در این مورد پیشبینی شده که این روزها قسمتی از این اورژانس شیمیایی به سالن تطهیر کروناییها اختصاص یافته است که با حاج آقا راهی آنجا شدیم.
طلبههای جوان کمکم مشغول آماده شدن برای غسل و کفن اجساد فوتی بر اثر کرونا هستند و یوسفی نیز خیلی زود عبا و عمامه را از خود جدا کرد و برای پوشیدن لباس مخصوص این کار و کمک در غسل و کفن آماده شد.
چند طلبه جوان با به تن کردن لباس نانویی ضدآب، دستکش ساق بلند، چکمههای سفید رنگ، ماسک، کلاه و شید در نهایت با بستن محافظ خود و هر آنچه لازم است برای انتقال اولین جسد از سردخانه و شستشوی آن مهیا شدند.
با پخش زیارت عاشورا از گوشی «وحید» طلبه جهادی و باز شدن درب سردخانه و صدای آزاردهنده کشوی آن حکایت از آغاز کار جهادگران دارد. جسد کرونایی در کاور مشکی رنگ با تخت سفید بیمارستانی به سالن تطهیر انتقال مییابد و ابتدا پس از قرار گرفتن در تخت فلزی غسالخانه، ضدعفونی شده و با باز شدن دوش آب، میت حمام آخرش را باید بدست چند طلبه جوان تجربه کند که کمتر کسی حاضر است حتی امروز به فرد مشکوک به کرونا نزدیک شود، پس از شستشوی پیکر مرد میانسال با لیف و صابون مراحل دقیق غسل با رعایت آداب شرعی انجام میشود و پس از حنوط نهایی یعنی کافور زدن به پیشانی، کف دستها، سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او، آماده مرحله نهایی کفن میشود.
قاسم، وحید و علی از طلاب جهادی در شیفت امروز به غسالی مشغولند که در کنار آنها دو طلبه جوانتری از دهه ۷۰ برای آموزش و کمک به مراحل کفن حضور داشتند.
در بخش بعدی قسمتهای مختلف کفن گذاشته شده که دو طلبه جوان روی تخت دیگری مشغول انداختن کفن و نایلون هستند چرا که میت کرونایی برای احتیاط از هرگونه خطر احتمالی در مراحل تدفین نایلونپیچ و سپس داخل کفن میشود و حالا میت تغسیل شده برای پوشیدن لباس سفید آخرت روی تخت قرار میگیرد.
در کنار پخش مناجات شعبانیه از گوشی طلبهها ذکر یا زهرا(س) و یا حسین(ع) فضای سالن را در برمیگیرد و اولین میت کرونایی تغسیل و تکفین شده با برچسبی مهر و امضاء میشود تا در محل دفن بدانند اقدامات شرعی انجام شده است سپس در کاور جدیدی راهی سردخانه برای انتقال به بهشت زهرا(س) و برگزاری مراسم تدفین میشود.
غسل یک دوست، همکار و استاد/ خانوادههایی که حاضر نیستند به اجساد عزیزانشان نزدیک شوند/ تیمم اموات ترس ما را ریخت
در فرصت کوتاه چند دقیقهای برای تطهیر جسد بعدی با یکی از طلبهها گفتوگویی کردم.
طلبه جهادی وحید مرادزاده مدیر حوزه علمیه آیت الله علم الهدی و ۳۹ ساله از ۲۵ اسفند زیر نظر بسیج اساتید و نخبگان استان تهران مشفول خدمت است.
وی با بیان اینکه قبل از ایجاد سالن تطهیر اموات را تیمم میکردیم، میگوید: از سال ۷۷ طلبه شدم و تجربه غسالی نداشتم و قبل از به وجود آمدن موضوع کرونا در بهشت زهرا(س) برای غسال افتخاری ثبت نام کردم و خداروشکر این تجربه، فرصت خدمت و توفیق در این بیمارستان نصیبم شد.
حجت الاسلام مراد زاده با بیان اینکه غسل اموات کرونایی قبل از بهشت زهرا(س) و هرجایی در بیمارستان انجام شد، اضافه میکند: از روز اولی که درگیر خدمت به بیماران و اجساد کرونایی شدیم به خانوادهها در تحویل جنازه اصرار میکنیم بیایید جلو روی عزیزانتان را ببینید ولی ترس اجازه نزدیک شدن به آنها نمیداد ولی همه تیم جهادی ما از روز اول نیت کردیم توفیق شهادت به ما برسد و با این نیت به فرمان رهبری جهاد امروز را کمتر از دفاع مقدس ندانستیم و به عنوان جامانده از مدافعان حرم در دفاع از سلامت در خط مقدم مشغول خدمت هستم.
وقتی از این طلبه جهادی سوأل میکنم چه قدر برای این کار وقت گذاشتید، پاسخ میدهد: ۳۰ نفر خواهر و برادر طلبه در سه شیفت مشغول خدمت هستند و زندگی و سروکاری نداریم و تمام وقت و نیروی ما صرف کرونا شده است و با بقیه دوستان از آغاز این کار در قرنطینه به سرمیبریم.
وحید مرادزاده در کنار دیگر دوستان خود روز تحویل سال و تعطیلات نوروز را در کنار بیماران و اجساد کرونایی گذرانده است و از خدا مدد و قوت برای همه گروههای جهادی خواست و از زحمتکشان در بیمارستان بقیة الله اعظم به خصوص برای ایجاد این سالن تطهیر تشکر کرد.
وی برای بیان خاطره بغضی در گلویش گیر کرده و تعریف میکند: در این مدت با خیلیها مراوده داریم و ناگهان با پیکر یکی از آنها روی تخت غسالخانه مواجه میشویم که غم وجود ما رو میگیرد که باهاشون مدتی مأنوس بودیم؛ در یکی از این روزها داشتم زمزمه میکردم خدانکند یک آشنایی را بشورم که اذیت شوم که ناگهان کفنی را باز کردم با چهره سعید رجایی که از طلبههای مدرسه مجتهدی و از شاگردان آیات الله بهجت و مرحوم پهلوانی و اساتید و مدیر حوزه علمیه مروی بود مواجه شدم که نمیدانستم فوت شده و بسیار ناراحت شدم و توفیق خدمت به کسی که ۴۰ سال نماز شبش قطع نشد را داشتم و امیدوارم خدا رحمتش کند.
طلبهای که همسر باردارش از غسالی او خبر ندارد/ میتی که بوی گلاب میداد/ آب پرتقالی که زمین ماند!
دوستانش صدایش میکنند و با ذکر یا علی(ع) و یا صاحب الزمان(عج) به سراغ پیکر بعدی باید بروند و آداب شرعی را برای او هم انجام دهند.
با یکی از طلبهها که در طرفی دیگر مشغول آماده کردن جزئیات کفن است همکلام میشوم که از مصاحبه و عکس فراری است و میگوید: همسرم باردار است و نمیداند به غسالخانه آمدهام و میترسم متوجه شود و در این شرایط ناراحت و نگران شود.
این طلبه جهادی با بیان اینکه تجربه چنین کاری را نداشته و بهرحال شستوشوی میت آن هم کرونایی قطعاً ترس دارد، ادامه میدهد: من نسبت به همه چی بیخیال شدم و به خود خدا واگذار کردم.
در همین حین یکی از کارمندان بیمارستان با چند عدد آب پرتقال وارد غسالخانه شد که کسی لب نتوانست بزند و گوشهای ماند و علی میگوید در این مدت این جا چیزی نخوردیم.
این طلبه در پایان از خاطره غسل فردی گفت که بوی گلاب بدنش سراسر سالن تطهیر را فرا گرفته بود و ظاهراً بعد از اقوام و فرزندانش گفته بودند نماز شب این مرد مؤمن در طول زندگی ترک نشده بود.
خطشکن ما شهدای مدافع حرم دهه هفتادی بودند
سالن تطهیر بیمارستان بقیة الله اعظم امروز پنج میهمان داشت که سه مرد و دو زن بود و بعد از اتمام کارهای غسل و کفن فرد سوم سالن را باید به خواهران طلبه تحویل دهند.
حس و حال سراسر معنوی و روحیه استوار و مقاوم در تمام مراحل کار بارز است و با پایان کار امروز در نزدیک اذان ظهر یک به یک دوش میگیرند و برای خدمت در بخشها به بیماران بعد از نماز رخت جدید بر تن میکنند.
در این فرصت با قاسم امینی طلبه دهه فتادی سطح دو حوزه علمیه تهران که یک ماهی در بیمارستان مشغول خدمت بوده و در این مدت پدر و مادر و همسرش را ندیده است صحبت کردیم.
وقتی میگویم چرا این جا بین کروناییهستید، میگوید: عشق است که باید با قلب درک شود و جهاد خلاصه آن است، دربهدر شهادت و جهاد بودیم که معبری باز شده تا خدمت کنیم و کرونا چیزی نیست و بدتر از اون رو دمارشونو درآوردیم و ما طلبهها میخواهیم ان شاالله در رکاب با حضرت در جنگ اسرائیل و آمریکا به شهادت برسیم.
وی در مورد ترس از میت و کرونا توضیح میدهد: این طور نیست که ترس ندارد و بگوئیم رویینتن هستیم و ما اصلاً دچار بیماری نمیشویم یا خانوادههای ما موافق هستند و هیچ استرس و نگرانی ندارند؛ اکثر ما یک ماه است خانوادههایمان را ندیدیم و دلتنگ هستیم ترس دارد و به زور آنها راضی کردیم ولی در کنار همه این مسائل هدف بالاتری باعث شده که سبب دل کندن دلبستگیها شود.
این طلبه جوان ادامه میدهد: وقتی خنده تو چشمان بیمار یا خانواده او موج میزند کیف میکنی و این رضایت و شادمانی بندت میکند هرچه قدر هم دلبسته و وابسته باشید.
امینی با تأکید بر اینکه شهدا سختی کشیدند و جهاد سخت است، میافزاید: دوره آموزش تغسیل اموات رفته بودم اما تجربهاش را نداشتم و وقتی این فضا و فرصت مهیا شد بعد از خدمت به بیماران برای خدمت در این عرصه شتافتم.
وی از سختی ورود کسانی به غسالخانه میگوید که تا چند روز پیش بلکه کمتر بالای سر آنها غذا و ماساژ میدادند و میگوید: دردآور است که با کسی که چندروزه انس گرفتی باید بدنش را غسل داد و راهی سفر آخرت کرد.
امام جماعت جوان محله شهرری در پایان میگوید: خطشکن ما شهدای مدافع حرم دهه هفتادی بودند که تمام عمر به آنها غبطه خوردیم و باید با الگو گرفتن از آنها کاری کنیم.
طلبههای جهادگر تابوی غسل بیماران کرونایی را شکستند و این امر شرعی بر زمین مانده را احیاء کردند و سبب خوشحالی خانوادههای داغدار و از همه مهمتر رضایت خداوند و دعای متوفی همراه شد و با کولهباری از انرژی و روحیه برای ناهار دادن بیماران و ارائه سایر خدمات مورد نیاز قبل از ناهار خوردن خود راهی بخشهای کرونایی شدند.