بعضا در گذر زمان حوادث و اتفاقاتی رخ دادهاند که نقطه عطفی و یا خط مرزی برای تقسیم تاریخ بوده اند. گاهی این مرزها و تغییرات، گذاری پیوسته و تدریجی تر داشته اند؛ مانند آنچه در حوزه علم و حوادث مربوط به زمان گالیله و نظریه خورشید مرکزی روی داد -که بذر آن چند ده سال قبلتر توسط کپلر و تیکو براهه ریخته شده بود- و گاهی این تغییرات سرعت گذار سریعتری داشته اند؛ مانند آنچه در اوایل قرن بیستم روی داد و منجر به بروز فیزیک جدید و نظریات نسبیتی و کوانتومی شد. اما این گذارها و نقاط عطف، صرفا به حوزه علم منحصر نبودهاند و گاها شامل عوارض این حوزه مانند انقلاب صنعتی، بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، کشف اینترنت و... نیز بوده اند.
اینک اما بنظر میرسد بشریت درگیر با یکی دیگر از این حوادث است. شیوع جهانی بیماری کرونا یا همان کووید 19؛ فرهنگ، اقتصاد، گردشگری، صنعت، سیاست، رفتارها و روابط اجتماعی و حتی آموزش را به شدت تحت تاثیر قرار داده و اگرچه در برخی قسمتها سبب ظهور و بروز فرصتهای جدیدی شده است لکن خسارت های زیاد و البته بسیار بیشتری هم به بار آورده است. از اینرو شاید بتوان این بیماری را نیز منشاء یک تقسیم بندی جدید در تاریخ دانست که آن را به دوران قبل و پس از کرونا تقسیم نموده است که البته سرعت این گذار هم خیلی سریع بوده است.
اما شاید یکی از مهمترین ضروریات و تحولات لازم در این عصر، تغییر دیدگاه عمومی نسبتا به علم مخصوصا دانش بین رشته ای و لزوم ارتباط بین دانشمندان حوزههای مختلف علمی باشد. اینک زمانه ی آن است که نهادهای تصمیم گیری، مسئولان و حتی مردم، شهروندان و خیّران دریابند که سرمایه گذاری در توسعه علم و فناوری باید در اولویت یک و اصلی کشور قرار بگیرد و همچنین به دانش های بین رشته ای و از همه مهمتر تعامل بین دانشمندان علوم مختلف با یکدیگر و مخصوصا با دولتمردان توجه ویژهای گردد. چه آنکه اگر برای این قبیل معضلات در عصر جدید دارو، درمانی و شیوهی مبارزهی صحیحی پیدا نشود، همه چیز براحتی و با سرعت خیلی زیادی از دست رفته خواهد بود. امروز خیلی مشخص است که پیشرفتهای علمی قرن حاضر با وجود آنکه بعضا بسیار شگفتانگیز بوده است، اما همچنان ناچیز است، هنوز جوابگوی نیازهای بشری نمیباشد و بایستی بسیار بسیار بیشتر به آن پرداخت. نمونه اش همین ابتلای به کووید 19، بطوری که یک ویروس چند ده نانومتری منجر به استیصال و توقف جهان شده است و همچنان برای آن درمانی قطعی وجود ندارد. از اینرو پیشبینی میگردد در سالهای آتی، بدلیل افزایش سرمایه گذاری در حوزه سلامت و پزشکی ضمن رشد چشمگیر این حوزه، گسترش دامنه ارتباطی و درهم تنیدگی علوم مختلف با یکدیگر، سهم عمدهای از تحقیقات بین المللی را شامل گردد.
نکتهی مهم دیگری نیز در پَسِ این شیوع وجود دارد که نباید از آن غافل ماند و آن این است که با تغییر در سبک زندگی بشر - اعم از فرهنگ غربی و شرقی- در سالهای آینده انتظار میرود که هم تنوع این بیماریها افزایش یابد و هم سرفاصله ی زمانی بین شیوع یک بیماری با بیماری بعدی کاهش یابد. از اینرو چنانچه وضعیت مواجه هی ما با این بیماریها به همین صورت باشد با بحران های عدیدهای روبرو خواهیم بود. بیماریهایی مانند سارس، ابولا، مرس، ایدز و ... که اگر منشاء پیدایش آنها را جستجو کنیم بیشترشان ناشی از تغییر در سبک زندگی بشر هستند، برخی با تغییر در شیوه ارضای قوهی شهوانی (مانند همجنسگرایی و شیوع ایدز) و برخی دیگر با تغییر در ذائقه و سنتهای غذایی (مانند کووید19 و سارس)، که البته هیچ یک مورد تایید اسلام نیست. ما اینک با گروهی از بشریت در جامعهی جهانی روبرو هستیم که برای ارضای اشتهای نامتناهیشان دست به هر کاری میزنند و در زندگی پایبند به نوعی جهانبینی خاص هستند که هیچ مرزی برای خود نمیشناسند و البته متاسفانه کسی هم معترضشان نیست و یا اگر هست صدایشان بجایی نمیرسد. مع الاسف آنچه مهم است این است که با توجه به آنچه از مفهوم جهانی شدن بر میآید، عوارض این تغییر در سبک زندگی حتی اگر سبک زندگی ما تغییر نکند، قطعا گریبان ما را هم خواهد گرفت. شیوع بیماری کووید 19 نمونهای از این گریبانگیر شدن است؛ آش نخورده و دهان سوخته. امروزه ارتباطات وسیع جامعه جهانی منجر به سرعت بالای شیوع این بیماریها شده است. از اینرو بنظر میرسد روشهای رایج و مرسوم در اکتشاف شیوه ی درمانی این بیماریهای میکروبی که بیشتر منشاء ویروسی دارند جوابگوی مناسبی برای سال های پیشرو نباشد. بنابراین چه باید کرد:
1- بایستی به دنبال روش های درمانی جدیدی بود که بتواند خیلی سریعتر به اکتشاف روش درمانی یا دارویی این قیبل بیماریها دست یابد و یا با ارائه روشهای موقتی - تا زمان رسیدن به روش درمانی کامل و جامعتر - بتواند تا حدودی از خسارات جانی، فرهنگی و اقتصادی و ... بکاهد. بنابر این شاید ضروری باشد که در کنار توجه به درمانهای دارویی و روشهای رایج مرسوم، توجه ویژه و بیشتری به گسترش تحقیقات بر روی درمان و پیش درمان با استفاده از روشهای فیزیکی مانند استفاده از پرتوهای الکترونی، فناوری پلاسما، پرتوهای رادیواکتیو، لیزرهای کم توان و ... داشت که بعضا نتایج خیلی خوبی و موثری بر رفع و حذف آلودگیهای میکروبی موجود در محصولات و صنایع غذایی داشته اند.
2- بایستی مراکز تخصصی بین رشتهای در حوزه پدافند غیرعامل در چنین پروژه هایی تاسیس گردد که شناسایی روشهای مصون نمودن ایران اسلامیمان در مواجهه با این قبیل بیماریها مانند استفاده از دانش پیچیدگی، از اهداف آن باشد.
3- بایستی زمینه ی گسترش تعامل دانشمندان ما در حوزه های مختلف با یکدیگر و همچنین با دولتمردان فراهم گردد تا شیوه ی اداره کشور و حکمرانی مخصوصا در بحران ها، بیش از پیش با روشهای علمی آزموده شده و تحقیقات از قبل انجام شده، منطبق باشد.