اساسا اصولگرایان متخصص باختن بازی های برده و بهترین زنندگان گل به خودی
هستند. چرا بازی برده؟ به دلیل شرایط جهنمی که ۷ سال است دولت روحانی به
عنوان اصلی ترین نماینده غربگرایان برای مردم فراهم کرده و از اقتصاد و
معیشت و سیاست و فرهنگ این کشور جز ویرانه ای باقی نگذاشته است و مانده اند
مردمی که چشم انتظار گشایشی هستند و جریان باعرضه ای که بیاید و از این
اوضاع بغرنج نجاتشان دهد. اصلاح طلبان این شرکای راهبردی دولت روحانی هم به
آتش ناکارامدی دولت او سوخته اند و با سرمایه رایی نیم سوخته مواجهند. اما
اصولگرایان که ۷ سال است بر طبل انتقاد می کوبند درست سر بزنگاه و در
گردنه حساس تعیین تکلیف جریان غربگرا، نه با حریف که با خودشان دست به یقه
شده اند و نمی توانند لیست واحد بدهند . لیست واحد پیش کش ! هر کسی از راه
رسیده احساس تکلیف کرده و لیست منتشر کرده است. هرچند این پدیده را در هر
دوره ای از انتخابات ها می توانید ببینید و لذا نام آن را " سندروم گیجی
اصولگرایان" نامیده ام.همواره در موسم انتخابات ها اردوگاه اصول گرایان با
ارائه مدلهای گوناگون ائتلافی همراه است و اگر چه قاطبه اصولگرایان در
کلام معتقدند معرفی لیست واحد در انتخابات مجلس شانس پیروزی آنان را بالا
میبرد اما در عمل حاضر نیستند از نامزدهای مطلوب خود بگذرند. بر این اساس
کماکان مدل «وحدت در عین کثرت» توسط برخی اصول گرایان باچالش جدی مواجه
است.
اما بررسی این تراژدی از منظر آسیب شناسی تکثر در اردوگاه اصول گرایان نکاتی قابل ذکر دارد.
اول آنکه نرسیدن اصولگرایان به وحدت، قطعاً شانس آنها را برای پیروزی
کاهش میدهد و البته پیامدهای منفی دیگری نیز بهدنبال دارد، ازجمله:
1- این تنوع سلایق بیش از آن که به مردم قدرت انتخاب بدهد ذهن ها را مخدوش
و نا آرام کرده و زمینه های تشتت بیشتر در هواداران را فراهم میآورد. از
سوی دیگر مانع از این خواهد شد تا اصولگرایان به طور متحد با رقیب در مقام
چالش بر آیند.
2- اختلافات موجود سبب سوءاستفاده رقیب خواهد شد تا
با هدف تخریب و تشدید انشقاق برخی شخصیتهای اصولگرا را زیر سؤال برد.
علاوه بر این جبهه انقلاب را فاقد قدرت استراتژیک ، بی برنامه و دارای هویت
ژله ای و مخدوش در شرایط فقدان رقیب معرفی می کند. این ها همه به رقیب از
نفس افتاده این امکان را می دهد که در شرایط خلا و به لطف درگیری اعضای
جبهه رقیب با خودشان مجددا و البته با چراغ خاموش امکان بازگشت به صحنه
سیاست را بیابد.
3- خطر تقابل مقطعی اما مخرب ذخایر انقلاب در این
مدل کاملاً محتمل است که در آن صورت به آسانی چهرههای خوشنام و خوش
سابقه نظام بنا به مصالح زودگذر و با استفاده از نیروهای کم تجربه، هزینه
منافع گروهی میشوند. چرا که برای پیروزی در صحنه انتخابات ناچارند تا
افراد همسنخ خود را نیز به چالش بکشانند.
4-ایجاد شقاق و دو
دستگی میان نیروهای حزباللهی و سرمایههای اصلی کشور آسیب جدی بعدی در این
خصوص است و مهمترین آسیب این مساله نه الان که در انتخابات ۱۴۰۰ بروز
خواهد کرد و به طور قطع شرایط تشکیل دولت جوان حزب اللهی در آن برهه را با
سختی های زیاد روبرو خواهد کرد.
اما چرا ؟ چرا ما درست سر بزنگاه
برد بازی را چند هیچ واگذار می کنیم؟ معتقدم تعصبات و منیتهای گروهی برای
رسیدن به قدرت ، خود مرجع پنداری برخی افراد ، عدم تشخیص صحیح از وضعیت
کشور و بحران های پیش روی انقلاب و شاید حتی شبکه نفوذ را بتوان به عنوان
اصلیترین عوامل عدم وحدت اصول گرایان در برهه های تعیین کننده دانست؛ این
در حالی است که وحدت اصول گرایان حول محور کاندیداهای برتر به عنوان مولفه
تضمین بخش استراتژی برد و مدیریت صحیح در صحنه انتخابات سبب کاهش آرای
غربگرایان خواهد شد.
کاش می آموختیم که راهبرد صحیح ، ائتلاف ذیل
خط اختلافات است. و این مهم با وحدت بینشی موجود در بین کاندیداهای انقلابی
به راحتی قابل تحقق است. اما متاسفانه به دلیل عدم چنین باور و روشی شرایط
کنونی و سردرگمی موجود ، کل جبهه انقلاب و حتی نخبگان را تهدید می کند و
قطعاً هر نوع سرگردانی در میان نخبگان، کار تشخیص را برای هواداران نیز
سختتر خواهد کرد.
ضعف بنیادین دولت و لطمه اعتبار سنگینی که بر
سرمایه رای اصلاح طلبان وارد آورده راه را برای یک پیروزی شیرین در
انتخابات اسفند ۹۸ فراهم آورده است و اکنون این اصولگرایان هستند که بایستی
با درسآموزی از ناکامی های پر تکرار گذشته که محصول تشتت، عهدشکنی و
احساس_تکلیف_بیجا در حضور تا دقیقه 90 بود بازی 100 درصد برده را به باخت
قطعی تبدیل نکنند. کاش هزینه سنگین و احتمال تکرار تلخ کامی لیست ۳۰ هیچ
تهران و سایر نقاط کشور در دوره قبل عبرتی باشد برای بازاندیشی در روش و
منش دوستان. باور کنید در صورت عدم وحدت ما به هنر رقیب نه ، که به بی هنری
خود می بازیم.