اقدام صبح روز گذشته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان داد که ایران به
آنچه که میگوید، عمل میکند و تهدیدهای ایران توخالی نیست. این توخالی
نبودن تهدیدها به واسطه پشتوانه محکمی است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی
ایران دارند؛ این پشتوانهها عبارتند از پشتوانه عظیم معنوی، ملی و
تسلیحاتی. بنابراین موقعی که رهبری انقلاب تصمیم به انتقام سخت از دشمنان
ایران میگیرند و آن را به نیروهای مسلح ابلاغ میکنند، هیچ شک و شبههای
در اجرای آن وجود ندارد. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که آنچه
که صورت گرفت، موجب اصلاح دیدگاه آمریکاییهای مقهور و متکبرنسبت به ایران
خواهد شد. آنها فکر میکردند که ایران بهدلیل اینکه خودش را ممکن است
ضعیفتر از آمریکا بپندارد، به پایگاههای آنها حمله نخواهد کرد و انتقام
نخواهد گرفت اما اقدامی که انجام شد، موجب میشود که این تصور و ذهنیت
آمریکاییها اصلاح شود و این را متوجه شوند که ایران هرگز خود را ضعیفتر
یا کوچکتر از آمریکا محسوب نمیکند و در صحنههای مختلف توانسته
آمریکاییها را پس بزند؛ از جمله مهمترین آنها، ناکام گذاشتن نقشههای
آمریکا برای منطقه غرب آسیا بوده که آمریکاییها از چندین سال پیش با شدت
هرچه تمامتر، درصدد اجرای آن بودند ولی تلاشهای مجاهدانی مانند حاج قاسم
سلیمانی، از به ثمر رسیدن آنها جلوگیری کرده است. نکته بعدی که در این
ماجرا وجود دارد و به نظر من بسیار مهمتر از واردآمدن خسارات جانی و
تسلیحاتی به آمریکاییهاست، شکستهشدن ابهت و هیمنه آمریکاییها در جهان و
در منطقه است. از نظر من کشورهایی مانند آمریکا که خود را ابرقدرت تصور
میکنند، مبنای سلطهگری آنها در دنیا، بیش از آنکه براساس تسلیحات موجود
باشد، بر مبنای یک ابهت ساختگی است. آنها در ذهنیت مردم و در افکار عمومی
اینگونه القا میکنند که ما یک قدرت شکستناپذیر هستیم و هیچ کسی
تابوتوان مقابله با ما را ندارد. اما آنچه امروز صورت گرفت، شکستن این
ابهت بود و اعلام این مساله به افکار عمومی مردم دنیا بهخصوص منطقه که
چنین ابهتی واقعیت ندارد و در ضمن یک هشداری به همپیمانان و متحدان آمریکا
در منطقه بود که دلشان را به پشتیبانی آمریکا خوش نکنند و این را بدانند
که اگر از سر دشمنی با کشور و ملت ایران عمل کنند، آمریکا هیچ حمایت خاصی
را نمیتواند از آنها به عمل بیاورد. نکته بعدی در این زمینه، این است که
عملیات انتقامجویانه ایران در زمانی صورت گرفت که به برکت خون حاج قاسم
سلیمانی و دیگر شهدا، ایران در نقطه اوج همبستگی ملی و وحدت نظر برای گرفتن
انتقام به سر میبرد و نیروهای مسلح ما و نظام، از یک پشتوانه بسیار بزرگ
مردمی و ملی برخوردارند. بالعکس این وضعیت را در آمریکا شاهد هستیم؛ یعنی
شاید هیچوقت آمریکا تا این حد در اختلاف نظر و عدم وحدت سیاستمداران قرار
نداشته است. در آنجا الان یک آشفتگی فکری و اختلاف نظرهای جدی در نحوه
واکنش نسبت به این قضیه وجود دارد و این خودش، یکی از مسائلی است که این
معادله را به نفع ایران رقم زده و ما با این اتحادی که الان وجود دارد،
حتماً دست بالا را خواهیم داشت. ایران قدرت دفاعی خود را در عمل به همه
جهان نشان داد و این پیامی است که در واقع مردم ایران، در مسیر تحکیم صلح
در منطقه و در جهان، به همه سیاستمداران و به همه افکار عمومی ارائه دادند.
مقامات ما اعم از مقامات سیاسی و نظامی اعلام کردند که ایران بهدنبال جنگ
نیست اما به تجاوز و جنگطلبی دیگران، پاسخ کوبنده خواهد داد و این یعنی
اگر دیگر کشورها و دیگر دولتها، دست از خوی تجاوزکارانه خود بردارند، ما
مشکلی با آنها نخواهیم داشت. دست برداشتن آمریکا از خوی تجاوزکارانه خود،
یعنی اینکه منطقه غرب آسیا را ترک کند و به حضور خودش در آنجا پایان بدهد.
این رفتار آمریکا میتواند موجب شود که تشنج در منطقه به شدت کاهش یابد و
ملتهای منطقه، در یک محیط آرام و با احترام متقابل به یکدیگر زندگی کنند.
از جمله نکات دیگری که میتوانیم به آن بپردازیم، این است که در فضای وحدت
نظری که امروز در میان ملت شکل گرفته و پشتوانه عظیمی برای مسوولان خواهد
بود، بهترین شرایط برای خدمترسانی مسوولین مهیا شده است و جا دارد که دولت
از این فرصت استثنایی بهره ببرد و بیشتر از قبل، با برنامهریزی دقیق به
فکر حل مسائل و مشکلات کشور باشد. مردم، الان در پیامهایی که بهطور مرتب و
به انحای مختلف به رسانهها ارسال میکنند، اعلام میکنند که ما حتی در
صورت حمله متقابل آمریکا، آمادهایم و حاضریم سختیها را بپذیریم. بنابراین
مردم آماده فداکاری هستند و تاکنون هم در صحنههای مختلف فداکاری خود را
نشان دادهاند و حالا در چنین شرایطی جا دارد که دولت هم بهطور فداکارانه
برای مردم کار کند و اگر با مشکلاتی هم مواجه است، آن را بهطور صادقانه با
مردم در میان بگذارد.