رهبر انقلاب به بیاقتداری ژاپن اینگونه اشاره داشتهاند:
...در جنگ بینالملل دوم، بعد از آنی که ژاپن را شکست دادند، پایگاه در آنجا درست کردند، که هنوز پایگاه آمریکائیها در ژاپن هست. ژاپنیها با این همه پیشرفتهای علمی، هنوز نتوانستند پایگاه آمریکا را در ژاپن جمع کنند! آنجا پایگاه نظامی دارد؛ به مردم ظلم میکنند، اذیت هم میکنند، تو روزنامهها هم آمد، خبرگزاریها هم گفتند؛ تجاوز به نوامیس و کارهای خلاف دیگر؛ اما هنوز در آنجا هستند. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشآموزان و دانشجویان و خانوادههای شهدا)
وابستگی نظامی و سیاسی به
آمریکا
باید ریشۀ وابستگی نظامی-سیاسی کامل ژاپن به آمریکا را در پیمان
امنیتی پنجبندی این دو کشور که در هشتم سپتامبر 1951 امضاء شد، جُست. البته خود
این پیمان را نیز باید در بستر وحشتزدگی ژاپنیها از همان حملات اتمی آمریکا دید.
طبق این پیمان کوتاه که خواندنش وقتی نمیگیرد، «ژاپن هیچ حقی ندارد»؛ درست بر
خلاف آنچه مشهور شده است و میگوید: «ژاپن تعهد داده جنگی شروع نکند و آمریکا نیز
تعهد کرده است که از ژاپن دفاع کند.» نگاهی به بند دوم این پیمان روشن میکند که
ژاپن حق هیچ فعالیت نظامی یا داشتن پایگاه نظامی را، بدون اجازۀ آمریکا، نخواهد
داشت. همچنین طبق این پیمان خاک ژاپن و اطراف آن در اختیار نیروهای آمریکایی خواهد
بود. حالا ژاپن که روزی بخشهایی از چین را بهاشغال خود درآورده بود –که البته در
جای خود محکوم است– حالا توان این را ندارد که از خود در برابر کره شمالی به
تنهایی دفاع کند.
همان طور که گفته شد، بخشهایی از خاک ژاپن، پس از این پیمان، به طور رسمی در اختیار کامل پایگاههای نظامی ژاپن قرار گرفت و در این سالها آمریکا طوری خود را صاحب خانه پنداشته است که وقتی سالها پیش در پی تجاوزِ چند نظامی آمریکاییِ مستقر در اوکیناوای ژاپن، به یک دختر بچه، ژاپن تصمیم به جابهجایی این پایگاه گرفت، دولت اخیر آمریکا این تصمیم ژاپن را «غصب زمین» خواند! ژاپن نیز اعلام کرد که قصد ساختن پایگاه جدیدی دارد که در اختیار آمریکا بگذارد، تا مرتکب غصب زمین نشده باشد! با این حساب ژاپن نه به اسم، اما به رسم کشوری دراشغال آمریکاست.
وابستگی نظامی ژاپن به آمریکا در این سالها موجبِ وابستگی کامل سیاسی ژاپن به آمریکا شده است، به گونهای که کشور ژاپن را در عرصۀ بینالمللی مطیع آمریکا قرار داده است. البته نباید این وابستگی را به روابط خارجی ژاپن فروکاهید، چرا که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم همواره مراقب بوده است تا جریانهای چپ حاکم بر ژاپن نشوند؛ پس باید گفت که آمریکا برای مسائل درونی ژاپن هم تعیین تکلیف میکند. چنانچه کارل فون وولفرن، استاد دانشگاه و روزنامهنگار هلندی، میگوید: «توکیو نمیتواند با انتخاب آنچه برای خود و منطقهاش سودآور میداند، آزادانه عمل کند.» او همچنین به این اشاره میکند که ژاپن باید تمام روابطاش را مطابق با پیمان امنیتی با آمریکا تنظیم کند.
علی علیزاده تحلیلگر سیاسی نیز در این زمینه میگوید:
درست است تولید ناخالص ملی ژاپن ده برابر ایران است اما مطمئنم ژاپنیهای بسیاری امروز حسرت ایرانیان را خوردند. ژاپنی که بعد از هفتاد و پنج سال هنوز در اشغال رسمی بیست و سه پایگاه نظامی آمریکا و پنجاه هزار سرباز و پرسنل آمریکایی است.
سربازانی که در هفتاد وپنج سال گذشته بارها مردم ژاپن خواهان خروجشان از خاک این کشور شده و راه به جایی نبردهاند. سربازانی که حتی وقتی به زنان زاپنی تجاوز کردهاند (و این امری عادی در این سالها بوده) در داخل ژاپن محاکمه نشده و به آمریکا بازگردانده شدهاند.
یعنی همان قانون تحقیرآمیز کاپیتولاسیون. ژاپنی که نه تنها هنوز جرات یککلمه نقد جنایات آمریکا در جنگ دوم جهانی یا رفتار توهین آمیز نظامیانش با مردم این کشور را ندارد بلکه مجبور شده بارها از آمریکا معذرت هم بخواهد. مطمئنم ژاپنیهای بسیاری امروز حسرت خوردند.
مطمئنم آرزو داشتند رهبر آنها هم جای پادویی و پیامرسانی برای آمریکا، میتوانست صدای استقلال ملتش بشود و میتوانست ترامپ را اینگونه صریح تحقیر کند.
مطمئنم ژاپنیهای بسیاری آرزو داشتند رهبر آنها هم اگر نمیتوانست آمریکا را از منطقه شان اخراج کند، حداقل از داخل خاک خودشان بیرون کند. مطمئنم ژاپنیهای بسیاری امروز آرزو کردند مثل ایرانیها به استقلال و عزت و شجاعت برسند.
تأثیرپذیری اقتصادی ژاپن از تصمیمات آمریکا
اين تأثیرپذیری اقتصادی ژاپن از تصمیمات
آمریکا گاهی کلانتر و پیچیدهتر هم میشود، تا جایی که حتی ژاپن را نگران جنگ اقتصادی
آمریکا و چین میکند، مكس ساتو در مقالهای نشان میدهد که تعرفههای جدید آمریکا برای
کالاهای چینی چگونه خطراتی برای اقتصاد ژاپن و صنعت کامپیوتر، گوشیهای هوشمند و دیگر
تولیدات این کشور ایجاد میکند، و ژاپن با وجود تمام نگرانیهایش هیچ نمیتواند بکند.
نتیجۀ تمام این حرفها این میشود که ژاپن مثلاً برای حل بدهی بیش از 10 تریلیون دلاریش که خبر آن سال پیش منتشر شد، افزون بر مصالح عمومی مردم کشورش و منافع ملی خود، باید منافع آمریکا را نیز در نظر بگیرد و در صورت تضاد منافع، منافع آمریکا را ارجح بر منافع خود بداند، یعنی باید همواره ملاحظات سیاستِ وابستهاش را در نظر داشته باشد.
ژاپن دارای بالاترین میزان فقر کودکان در میان کشورهای توسعه یافته
در حال حاضر ژاپن سومین اقتصاد بزرگ جهان است اما این کشور درگیر مسئله "فقر" در میان بسیاری از شهروندان ژاپنی است؛ در ظاهر هیچ گدایی در شهرهای ژاپن وجود ندارد و بیخانمانها نیز معمولا از دید عموم پنهان نگه داشته میشوند، اما حتی "توکیو" نیز فقرای زیادی در خود جای داده است.
فقر برای نخستین بار پس از بحران جهانی مالی در سال 2008 در توکیو به رسمیت شناخته شد؛ در این مدت یک دهکده در پارک "هیبیا" در توکیو مستقر شد تا تازه فقیران این شهر را تأمین کند اما رفتهرفته به تعداد فقرا در این دهکده افزوده شد تا جایی که تعداد فقرا در این محل قابل کنترل نبود!
در سال 2016، "سازمان همکاری و توسعه اقتصادی" (OECD) در گزارشی میزان فقر نسبی در ژاپن را 15.9 درصد اعلام کرد؛ این رقم به میزان قابل توجهی بالاتر از سایر کشورهای ثروتمند جهان بود؛ بخش اعظم فقرا در شهر توکیو ساکن هستند؛ بنابر اعلام OECD، اغلب این فقرا پنهان هستند و هم توسط دولت و هم توسط شهروندان ژاپنی نادیده گرفته میشوند؛ خط فقر در توکیو نصف متوسط درآمد یک بار مصرف خانوار برای یک سال معین تعیین شده است.
ژاپن بهعنوان کشوری که سومین اقتصاد بزرگ جهان است، به راحتی میتوان فرض کرد فقر در این کشور وجود ندارد! اما به گزارش "گاردین" از هر 6 ژاپنی، یک نفر در فقر نسبی زندگی میکند!
براساس گزارش "یونیسف" در سال 2017، ژاپن دارای بالاترین میزان فقر کودکان در میان کشورهای توسعه یافته است؛ تعداد کودکان فقیر در ژاپن حدود 3.5 میلیون نفر تخمین زده شده است؛ بیش از 20 درصد از کودکان در توکیو در آنچه دولت به عنوان "خانواده فقیر" تعریف کرده، زندگی میکنند.
اهداف سیاسی سفر روحانی به ژاپن نه اقتصادی!
پایان هفتهای که گذشت همراه بود با سفر رئیس جمهور کشورمان به ژاپن و
دیدارش با نخست وزیر این کشور، آبه شینزو. دیداری که مشابه آن چند ماه پیش در
تهران انجام شده بود و کمی بعد در توکیو اتفاق افتاد؛ به گفتهی روحانی این دیدار
برای بار سوم انجام میشد و بار دیگرش در نیویورک میان مقام رسمی دو کشور انجام
شده بود
.
خبرگزاری دانشجو در ادامه مینویسد: اما آنچه مهم است دستاورد و چشم انداز دیدارهای سهگانهی ایران و ژاپن است که در سه بازهی زمانی متفاوت به وقوع پیوسته. دیدار اخیر که پس از سفر رئیس جمهور به مالزی انجام شد حاوی چند دیدار و گفتگوی سیاسی و اقتصادی بود و یک دیدار محرمانه و خصوصی میان مقام رسمی دو کشور که از محتوای این جلسهی بخصوص تقریبا اطلاعاتی به بیرون درز نکرد؛ اخبار کلی مربوط به این سفر اندک و بیشتر مربوط به اظهارات ظریف وعراقچی بود و اخبار منتشره بیشتر از آنکه حاوی نکات مورد گفتگو باشد از میز یلدایی طرف ژاپنی برای روحانی خبر میداد!
در وهلهی اول به نظر میرسد تلاش ژاپن برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن بر سر توافقات از دست رفته است؛ کما اینکه نخست وزیر ژاپن چند ماه پیش نیز با همین هدف راهی تهران شد؛ دیدار و هدفی که به مقصود نرسید.
البته آبه در این دیدار نیز به همکاری ژاپن با سه کشور اروپای برای حمایت از برجام سخن گفته اما نکته اینجاست که ایدهی این سفر اینبار از جانب ژاپن مطرح نشده که تصور شود آمریکا با طرح مذاکرهی جدید با ایران، ژاپن را وادار به این کار کرده بلکه این دولت ایران بود که ترتیب چنین دیداری را داد؛ از طرف دیگر پر واضح است که ژاپن نه از ایران نفت میخرد و نه قادر و یا علاقمند به دور زدن تحریمها است.
بنابراین دولت با این سفر به دنبال ایجاد روزنه در تحریمها به وسیلهی دور زدن آنها نیست و به نظر میرسد از مراوده با ژاپن به تکرار روشهای سنتی خود یعنی احیای گفتمان تعامل با غرب فکر میکند؛ به ویژه در روزهایی که ایدهی تعامل با غرب بیشتر از هر زمان دیگری با انسداد مواجه شده و ناکارآمدی خود را در بستر فعلی بین المللی نشان میدهد.
رئیس جمهور کشورمان بیشتر از آنکه به دنبال ایجاد روزنه در دیوار تحریمها باشد در تلاش برای ایجاد روزنه در دیوار تعامل با غرب است تا تنها هستهی هویتی خود یعنی مذاکره را بیش از این از دست ندهد؛ احیای این گفتمان در آستانهی انتخاباتی دیگر به قدری اهمیت دارد که روحانی را مجبور کرده برای احیای تعامل با غرب دست به دامن شرق شود و تاکیدات وی در این دیدار بر صلح و تعامل سازنده و دوستانه با جهان در همین مختصات قابل تفسیر است.
وطن امروز نیز در اینباره نوشت: سفر روحانی به توکیو که برای
نخستینبار از سال ۲۰۰۰ میلادی صورت میگیرد را میتوان اقدامی دیگر در چارچوب واسطهگری
ژاپن میان ایران و آمریکا دانست. در همین زمینه دولت ژاپن روز سهشنبه با انتشار بیانیهای
پیرامون سفر حسن روحانی به توکیو اعلام کرده بود: «ژاپن تلاشهای دیپلماتیک گستردهای
در همکاری با دیگر کشورها از جمله آمریکا و ایران برای کاهش تنشها در خاورمیانه انجام
داده است. آبه شینزو در این دیدار به عنوان بخشی از این تلاشهای دیپلماتیک موضوعات
دوجانبه، مسائل منطقهای و بینالمللی را با رئیسجمهور ایران مطرح خواهد کرد». یوشیهیدا
سوگا، رئیس دفتر نخستوزیری ژاپن نیز اعلام کرده بود دیدار روحانی و آبه بخشی از تلاشهای
دیپلماتیک توکیو برای کمک به کاهش تنشها در خاورمیانه و ایجاد ثبات در منطقه خواهد
بود. مهرماه نیز حسن روحانی در دیدار نخستوزیر ژاپن که در حاشیه هفتاد و چهارمین نشست
مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد، ضمن اشاره به سفر آبه به تهران، بر پیگیری اجرای
هر چه سریعتر توافقات این سفر تاکید کرده بود. رئیسجمهور همچنین از تلاشهای دولت
ژاپن برای حفظ و تداوم اجرای برجام تشکر و بر حفظ و توسعه روابط دوجانبه در همه زمینهها
و بویژه روابط اقتصادی تاکید کرده بود. هرچند نخستوزیر ژاپن درصدد میانجیگری و جوش
دادن توافق میان ایران و آمریکاست، با این حال با توجه به تجربه دیپلماسی روحانی و
همچنین اظهارات چند ماه گذشته وی، روحانی نیز از توافق احتمالی بدش نمیآید. بنا بر
آنچه دولتیها و رسانههای وابسته به دولت میگویند ماحصل این توافق برای ایران گشایش
اقتصادی است و همین موضوع انگیزه دولت را برای دستیابی به چنین توافقی بیشتر میکند.
با این حال، آنچه در عمل اتفاق خواهد افتاد تغییر چندانی در وضعیت تحریمها و اقتصاد
کشور و حتی مبادلات با دیگر کشورها بهوجود نخواهد آورد. اگر همانطور که برخی رسانهها
یا کارشناسان گمانهزنی کردند حاصل این توافق انتقال بخشی از پول بلوکهشده نفت ایران
باشد این ارز مسکن مقطعی است که پس از مصرف آن و اتمام تاثیرش بر اقتصاد کشور شرایط
بهوجود آمده را بدتر از قبل خواهد کرد.
راهحل عبور از فشار تحریمها نه مسکنهای مقطعی که اتکا به توانمندیهای داخلی و تغییرات اساسی در ساختار بودجه است؛ موضوعی که عملکرد روحانی نشان داده وی آن را جدی نمیگیرد. روحانی و به تبع آن مردم ایران از پیوند زدن اقتصاد با سیاست خارجی و دلخوش کردن به امتیازات کشورهای غربی در ماجرای برجام گزیده شدهاند. شرایط امروز اقتصادی ایران نیز نتیجه همان دلخوشی و اعتماد سادهلوحانه به غرب و اجرای تعهداتش است. تکرار چنین اشتباهی وضعیت به مراتب بدتری از گذشته را به وجود خواهد آورد. باید فکر درمان ریشهای ساختار اقتصادی و تاثیرپذیری آن از تحولات خارجی کرد. وگرنه توافقات مقطعی برای برون رفت از وضعیت فعلی چندان افاقه نمیکند و یادآور همان ضربالمثل معروف است که: «فکر نان باش که خربزه آب است».
حسن روحانی همچنان حل مشکلات را در سیاست خارجی و آنهم انحصار این سیاست در توسعه روابط با غرب میبیند
روزنامه فرهیختگان هم در گزارشی نوشت: در ایران جزء واضحات است که دولت با وجود تجربه تلخ و خسارتبار برجام اندکی از ایده خود کوتاه بیاید و جای اولویتهای خود را تغییر دهد، لذا پس از گذشت 6 سال از آغاز بهکار، حسن روحانی همچنان حل مشکلات را در سیاست خارجی و آنهم انحصار این سیاست در توسعه روابط با غرب میبیند. این دیدگاه البته تحت شرایطی تشدید هم شده و چارچوب ایده روحانی را با محدودیتهای بیشتری روبهرو ساخته است. اولین مساله فرا رسیدن انتخابات مجلس است که این روزها تحتتاثیر شکستهای پیدرپی ائتلاف اصلاحات- اعتدال قرار گرفته و قریببهاتفاق پیشبینیها از احتمال پیروزی اصولگرایان در انتخابات خبر میدهد. این اتفاق که دور از ذهن هم نیست، اولین پیامش عدم همراهی با ایدههای شکستخورده دولت یعنی تمرکز ویژه روی سیاست خارجی خواهد بود و از همین منظر هم خیلیها میگویند که فاز جدید تلاش برای گرهگشایی از برجام با همین تحلیل آغاز شده است.دومین مساله عملکرد دولت در ماجرای بنزین است، اتفاقی که حالا ثابتشده نهتنها به کسری بودجه دولت یا کمک به مستضعف کمک ویژهای نکرده است بلکه تنها نارضایتی گسترشیافته و سوارشدن اغتشاشگران بر موج این نارضایتیها برای جامعه باقیمانده است و البته باعث شده هربار دولت یک مسیر محرمانه را طی میکند و با قطعیت از عدم انجام مسالهای خبر میدهد، حتما مردم نگران شوند و منتظر رخداد ناگواری باشند.
نتیجه این وضعیت نهایتا چیزی جز کاهش اعتماد عمومی به دولت و از دست رفتن بدنه اجتماعی آن نیست و از همین منظر هم بهنظر میرسد تلاشها برای یافتن مسیری جدید در سیاست خارجی و تعامل با غرب آغاز شده تا شاید از همان مسیر قبلی گرهی از مشکلات دولت باز شود.علاوهبر همه اینها البته باید به نکته دیگری هم اشاره کرد، دستاندرکاران سیاست خارجی در دولت تصور میکنند میتوانند در بحبوحه انتخابات آمریکا و پیش از آنکه ترامپ تمام تمرکز خود را بر رقابتهای انتخاباتی بگذارد، یک بدهوبستان بسیار مختصر با تیم ترامپ داشته باشند تا هم او بتواند از این دستاورد در انتخابات آتی این کشور استفاده کند و هم احتمالا تا پیش از اسفندماه در ایران، حامیان دولت بتوانند آن را خرج انتخابات کنند، فرضیهای که البته با توجه به خلقیات ترامپ و از سویی کماثر بودن مسائل خارجی آنهم مسائل ایران در رقابتهای ریاستجمهوری خیلی دور از ذهن بهنظر میرسد.
کلام آخر
ژاپنی که تحت اشغال آمریکاست و به نوعی سرباز آمرکیا به شمار می رود و پس از تحریم
ظالمانه آمریکا به صورت ناگهانی خرید نفت خام ایران را
متوقف نمود و پول میلیونها دلار فروش نفت را به صورت غیرقانونی در بانکهای کشورش
توقیف نمود چگونه می تواند برای ما گشایش اقتصادی ایجاد کند؟ آیا نمیتوان نتیجه
گرفت که سفر روحانی به ژاپن از بعد اقتصادی هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است؟
اینکه ژاپنی ها مصمم به سرمایه گذاری در ایران هستند
آیا یک شوخی نیست؟ اهداف سفر روحانی به ژاپن فقط واسطه گری ژاپن بین ایران و آمریکا را
تداعی می کند.
دولت با این سفر به دنبال ایجاد روزنه در تحریمها به وسیلهی دور زدن آنها نیست و به نظر میرسد از مراوده با ژاپن به تکرار روشهای سنتی خود یعنی احیای گفتمان تعامل با غرب فکر میکند.
رئیس جمهور کشورمان بیشتر از آنکه به دنبال ایجاد روزنه در دیوار تحریمها باشد در تلاش برای ایجاد روزنه در دیوار تعامل با غرب است تا تنها هستهی هویتی خود یعنی مذاکره را بیش از این از دست ندهد.