به گزارش پایگاه 598، نوشته مغالطهآمیز روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی در حالی است که
این طیف پس از فروکش کردن اغتشاش دو روزه بنزینی، به بهانههای مختلف اصرار
داشتند شعله خاموش اغتشاش را در پوشش حمایت از اعتراض و معترضان، دوباره
روشن کنند.
با این وجود، عبدی مینویسد: «پس از افزایش قیمت بنزین
اعتراضات خیابانی آغاز شد. از همان ابتدا معلوم بود [؟!] که بخشی از
نیروهای اصولگرا نه تنها از این اعتراضات حمایت میکنند، یا از آن خرسند
هستند بلکه در عمل نیز به نحوی در تشدید این فرآیند نیز مشارکت داشتهاند.
این مسئله چنان روشن است که برخی از آنان در نوارهای سخنرانی خود به این
مشارکت اشاره کردهاند. از سوی دیگر بخشی از آنان نسبت به موضع روز یکشنبه
رهبری همچنان توجیه نیستند به همین علت کوششهای فراوان از سوی سخنرانان و
نویسندگان آنان صورت میگیرد که معترضین را نسبت به این موضع توجیه کنند.
کوششهایی که ظاهراً مؤثر واقع نشده است پرسش اساسی این است که این تفاوت
نگاه و تحلیل عمومی میان این بخش از اصولگرایان با نگاه و تحلیل رهبری، چرا
رخ داده است؟ چرا پیش از مواضع رهبری، هیچکدام از شما در برابر این نگاه
موضعگیری نکرد و دوستان خود را به خویشتنداری دعوت نکرد و همراهی با
اعتراضات را برای آنان نادرست ندانست؟ چرا هنوز از درک علت و چرایی موضع
مذکور ناتوان و نسبت به آن معترض هستید؟»
این نوشته در حالی است که اولاً سخنان رهبری برای هرکس که خود را معتقد به اصول انقلاب و نظام میداند، حجت است.
ثانیاً
نویسنده معلوم نمیکند که با کدام سند ادعا میکند «از همان ابتدا معلوم
بود بخشی از نیروهای اصولگرا از اعتراضات حمایت میکنند یا از آن خرسند
هستند»؟ برعکس، طیفی از تندروهای مدعی اصلاحطلبی بودند که با ذوقزدگی
کوشیدند اعتراضها به سوءمدیریت بنزین چهارساله دولت را، سیاسی کرده و به
نظام برگردانند.
در حالی که نویسنده حتی یک سند درباره ادعای چندگانه
خود ارائه نمیکند، فضای مجازی در کنار تیترها و یادداشتهای مسموم برخی
نشریات زنجیرهای، حاکی از خرسندی و حمایت افراطیون مدعی اصلاحات نسبت به
اغتشاش و فتنهانگیزی است.
اما فراتر از همه این موارد، باید دو سؤال
مهم را پرسید: اولاً طرح گران کردن سه برابری بنزین را که موجب نارضایتی و
گلایه بر مردم شد، اصولگرایان پختوپز کردند یا آقای روحانی و تیم اقتصادی
وی با توجیه کسری بودجه و سرسامآوری میزان مصرف؟
ثانیاً کسی که زمانی
به جرم نظرسازی به نفع آمریکا محکوم شده و سپس مانند مرغ سخنگو، نقشه
سرویسهای جاسوسی بیگانه تحت عنوان «خروج از حاکمیت» (خروج علیه حاکمیت) را
بازگو کرده، بیجا میکند درباره نسبت افراد درون نظام با یکدیگر یا
اصولگرایان با رهبری حرف بزند؛ انگار که خود را در درون نظام تعریف میکند.
طنز
بینمک ماجرای عباس عبدی این است که او در گفتوگو با نشریه صدا (وابسته
به حزب منحله مشارکت) خواستار استعفای رئیسجمهور شده و حال آن که کشور بیش
از هر زمان دیگری نیاز به آرامش و ثبات دارد. اما طیف متبوع وی همانگونه
که در دولت دوم خاتمی مأمور بودند شعار خروج از حاکمیت و استعفای خاتمی را
سر دهند، اکنون نیز به تبعیت از نقشه مشترک آمریکا برای ایران و عراق و
لبنان، مأمورند خواستار استعفای رئیس دولت شوند.