" پس از پایان جلسه علنی، نمایندگان در صحن با خبرنگاران به گفتوگو پرداختند که مهمترین خبری که نقل شد استعفای محمود صادقی نماینده تهران بود.
صادقی قرار است استعفایش را در نوبت عصر در اعتراض به نادیده گرفتن مجلس در تصمیمات مهم تقدیم هیات رئیسه کند که گفته میشود برخی دیگر از نمایندگان نیز با وی همراهی خواهند کرد."[1]
بحث سهمیهبندی بنزین و اعلام نرخهای جدید، دستکم یک ماهی است که در محافل رسانهای، اقتصادی و سیاسی کشور مطرح است و این که نمایندگان فراکسیون امید(اصلاح طلبان مجلس) که پایگاه اصلی حامی دولت در مجلس هستند، و به طور خاص «محمود صادقی» از این تصمیم اطلاع نداشتهاند، با هیچ منطقی پذیرفته نیست.
اما در مورد این که محمود صادقی و همفکران او در مجلس از قبیل پروانه سلحشوری، در ادعایی عوامفریبانه مدعی هستند که «مجلس دیگر در راس امور نیست» و جایگاه «جلسه هماهنگی سران سه قوه» را زیر سوال می برند، باید گفت که دولت و حامیان آن از قضاء اصلیترین طرفداران شکلگیری سازو کاری برای تصمیمگیری بودند که انعطاف و سرعت لازم را برای سیاستگذاری در شرایط «جنگ اقتصادی» داشته باشد و تصمیمات ضروری و نیازمند تعجیل پشت خط ساز و کارهای قانونی، که برای شرایط عادی طراحی شدهاند، نمانند. جالب اینجاست که همین طیف، حتی در مقاطعی به همین ساز و کار جدید هم ایراد می گرفتند که جلوی سرعت لازم برای دولت، در اتخاذ تصمیم را می گیرد!
تلاش برای جریانسازیهای پوپولیستی و موجسواری روی شرایط ایجاد شده بعد از تصمیم سهمیهبندی بنزین، با هدف «وجههسازی» و «قهرماننمایی»، آن هم از سوی کسانی که تا پیش از این، انفعال و رخوت آنان در امور نظارتی و تهیهی طرحهای اقتصادی ضروری جهت رونق تولید، نظارت بر بازار و تقویت اقتصاد ملی، داد همه دلسوزان کشور را درآورده بود، چیزی جز بازی با منافع ملی در شرایط حساس نیست و حتی می توان آن را «خیانت» نامید.
البته وقتی به سوابق سردمدار این ماجرا، یعنی «محمود صادقی»، در همین عمر حدودا 4 ساله مجلس دهم بنگریم، آنگاه این نوع «سیاسیکاری» خطرناک، در شرایطی که کلیت نظام با توجه به شرایط ویژه اقتصادی کشور تصمیم به دفاع از تصمیم سران قوا گرفته، چندان عجیب نمی نماید.
محمود صادقی همان کسی است که بارها در یک رابطهی دوطرفه، هم از خوراک تهیه شده در رسانههای ضدانقلاب و حتی ضدایرانی برای موجسازی استفاده کرد و هم خود برای آن رسانهها خوراک و محتوا فراهم نمود، چنان که در زمان فعالیت کانال ضدامنیتی «آمدنیوز»، به واسطهی پاسکاریهای خواسته یا ناخواستهی صادقی و این کانال، برخی رسانهها لقب «شعبه دوم آمدنیوز» یا حتی (به دلیل فاش شدن زودهنگام کذب دعاوی او) «چوپان دروغگو» را بر او گذاشتند.
این که دربارهی طرحی که ارایهدهنده و بزرگترین حامی آن، دولتی است که «فراکسیون امید»، نام حامی و متحد آن را در مجلس یدک می کشد، خود این فراکسیون در نقش «مخالف» فرو رفته، عین نفاق و سیاسیبازی از نوع ماکیاولیستی است، آن هم در حالی که، ارکان مختلف نظام، با وجود ملاحظات و انتقادات به نحوهی مدیریت دولت، با لحاظ شرایط سخت اقتصادی کشور، از تصمیمی که با محوریت رییس جمهور گرفته شده، حمایت کردهاند.
این واقعیت، یعنی این که در اوج دشواری شرایط کشور و مسایل حاد مبتلا به، عدهای از سیاستمداران تنها به دنبال بافتن کلاهی از نمد جنجالآفرینی و موجسازی پوپولیستی باشند و منافع کلان کشور را به هیچ بگیرند، باید در یادها بماند تا در بزنگاههایی چون انتخابات، چهرههایی صالحتر و متعهدتر، با قلبی تپندهتر برای مصالح و منافع کلان کشور افتخار نمایندگی مردم را پیدا کنند.
[1] https://www.ilna.news/fa/tiny/news-835473