وی افزود: وظیفه خود میدانم دِینی که بر گردنم وجود دارد ادا کنم و تا الان مدیون کسی نشدم و بعد از این هم نمیخواهم باشم. اخلاقا، شخصا و عرفا خودم را مقید به پرداخت بدهیها میدانم.
نعمتزاده گفت: متاسفانه در اینجا همهچیز قلب میشود در حالی که من 25 میلیارد به شرکت توسعه رسا تزریق کردم اما به دلیل سوءمدیریت لشگری و سوءنظارت من اتفاقهایی که میخواستیم نیفتاد.
شبنم نعمتزاده خود را کارآفرین خواند و گفت: من کارآفرین و مالک این شرکتها هستم و از اموال خودم مالاندوزی نمیکنم آن هم به خاطر یک ملک لواسان که 4.5 میلیارد ارزش داشت و نصف آن را از توسعه گرفتم و آن هم پول کالاهایی است که به شرکت توسعه داده بودم و زمین این ملک نیز بلافاصله در رهن بانک ملت قرار گرفت.
وی ادامه داد: گزارشهای حسابرسی نشان میدهد 9.5 میلیارد تومان از شرکت طلب دارم و طبق اظهارات لشگریپور 20 میلیارد برداشت کردم. پرداخت 20 میلیارد تومان به من در مجموع 10 درصدبدهیهای شرکت دیده میشود و نمیتواند شرکت را زمین بزند.
نعمتزاده افزود: برای اجاره انبار شرکت در ماه اول شخصا 100 میلیون تومان چک دادم و سال 93 فقط من بودم که پول به شرکت تزریق میکردم. همچنین در سال 95 لشگریپور از من پول خواست که 700 الی 800 میلیون تومان پرداخت کردم.
این متهم اضافه کرد: در شرکت شخصا نقش اجرایی نداشتم و فقط در موارد دیگر نامه میزدم و پول میخواستم و هیچکدام از جوایز و تخفیفها به دستور من نبوده است. در این شرکت همه چیزم را از دست دادم و آبرویم هم رفت. اواخر سال 96 لشگریپور استعفا داد و رفت و در روز آخر نیز 180 میلیون تومان چک با خود برد.
در ادامه قاضی مسعودی مقام پایان مهلت 10 دقیقهای را برای اظهاراتش اعلام کرد و گفت: این حرفهای شما بیشتر از عدم صداقت است.
در پاسخ شبنم نعمتزاده گفت: قرآن بیاوریم تا دست روی آن بگذارم.
قاضی در واکنش افزود: شما خیلی کارها میکنید و قرار نیست هر کاری که میگویید ما انجام دهیم و این کارها برای انحراف در تحقیقات و رسیدگی است.حرفهای شما صداقت ندارد در حالی که جلوی 3 قاضی دارید صحبت میکنید.
نعمت زاده میخواست درباره ملک لواسان توضیح دهد که قاضی گفت: این موضوع به ما ارتباطی ندارد و عایدات حاصل از جرم است و درباره آن دادسرا بررسی میکند. شما فکر میکنید حتما باید همه پولها را خودتان برداشته باشید در حالی که اینطور نیست و بحث ما انحصار و اخلال در توزیع دارو است.
وی بار دیگر خطاب به نعمت زاده گفت: این کتمانها و پنهان کردنها تاثیری در وضعیت شما ندارد.
نعمتزاده در پاسخ گفت: دست روی قرآن میگذارم که نه پنهان میکنم و آبرویم هم رفته است.
قاضی در واکنش گفت: نیاز نیست دست روی قرآن بگذارید و ما کاری به آبروی شما نداریم.