به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، همه
جنگ ها ستون پنجم دارند. نقش ستون پنجم، ایجاد خطای محاسباتی در فرآیند
تصمیم گیری های جبهه رقیب و انتقال اطلاعات رقیب به جبهه خودی است.
در
طول هشت سال دفاع مقدس، سازمان منافقین این نقش را برعهده داشت. نگاهی به
کارنامه این گروهک تروریستی به خوبی نشان می دهد که منافقین نه فقط به
عنوان ستون پنجم دشمن، اطلاعات عملیاتی یا سیاسی و دفاعی ایران را به عراق
منتقل می کردند، بلکه می کوشیدند تا قدرت ایران در جبهه ها را به روش های
مختلف تضعیف کرده و انتقام برخورد قاطع مردم ایران با آنها را بگیرند.
یکی
از روش هایی که منافقین در هشت سال جنگ تحمیلی بر اجرای آن تاکید داشتند،
ایجاد چنددستگی در داخل کشور بود. همین شیوه آنها در ایجاد چنددستگی بود که
در نهایت نام «منافق» بر آنان گذاشته شد و دست آنها برای مردم ایران رو
شد.
شیوه کار منافقین در سال های نخست دفاع مقدس این بود که توان
کشور را صرف مسائل فرعی و اختلافات جزئی می کردند. بین سران کشور، نخبگان
سیاسی و اقشار مختلف اختلاف افکنده و از این راه برای شکست ایران در جبهه
ها استفاده می کردند.
یکی از چهره هایی که چنان درگیر این پروژه
نفوذ شد که در نهایت در دام منافقین افتاد، بنی صدر بود. کسی که به جای
توجه به دشمن بیرونی، رئیس قوه قضائیه را آماج حملات سیاسی و تبلیغاتی خود
قرار می داد و بازتاب همین اختلاف در جبهه ها، به شکست رزمندگان ایرانی
منتهی می شد.
نگاهی به رسانه های وابسته به منافقین در آن سالها
نشان می دهد که این گروهک تمام تلاش خود را انجام داد تا در ایران وحدت شکل
نگیرد. در تجمعات دانشجویی رخنه می کرد و علیه رهبران انقلاب شعار می داد.
درباره دلایل درگذشت چهره های محبوب در کشور شایعه می ساخت. به بهانه
اسناد جاسوسی، علیه افراد موثر انقلابی پرونده سازی می کرد و تمام همت خود
را بر این قرار داده بود تا مبادا در داخل کشور همبستگی شکل بگیرد.
پس
از آنکه مردم انقلابی ایران متوجه نقش منافقانه مدعیان مجاهدت برای خلق
شدند و آنها را طرد کردند، این گروهک تروریستی ماهیت اصلی خود را نشان داد و
دست به اسلحه شد. ترورهای کور چهره های انقلابی از یکسو و ترورهای هدفمند
مقامات سیاسی و مذهبی از سوی دیگر باعث شد تا منافقین از هر شیوه ای برای
برهم ریختن جامعه و ایجاد بلوای داخلی استفاده کنند.
اسناد منتشر
شده از اقدامات این گروهک در داخل کشور به خوبی نشان می دهد که چطور
منافقین از سوی اربابان خارجی شان دستور داشتند که نگذارند وحدت در کشور
نهادینه شود.
در سالهای بعد هم منافقین همین خط نفاق را پی گرفتند.
هر زمانی که کشور می خواست در مسیر پیشرفت قرار بگیرد و پیروزی نزدیک بود،
جریانات منافق دست به کار شدند تا بین مقامات و احزاب سیاسی اختلاف افکنی
کنند.
باند مهدی هاشمی که در دفتر قائم مقام وقت رهبری در دهه شصت
نفوذ کرده بود، همین پروژه را پیش می برد و می کوشید تا در اوج قدرت نظامی
کشور، نوعی چنددستگی در داخل ایجاد کند که نتیجه اش شکست های نظامی بود.
چنین
است که اگر بخواهیم تمام اقدامات ضدایرانی گروهک های وابسته به جبهه
استکبار را در یک راهبرد کلان خلاصه کنیم، آن راهبرد بی تردید اختلاف افکنی
است. کیست که از یاد برده باشد در دهه هفتاد آن زمان که دانشگاه های ایران
در تولید علم گوی سبقت را از دیگر کشورها می ربودند، این جریان نفاق بود
که با نفوذ در دانشگاه ها، دانشجویان را درگیر جدال های سیاسی و حزبی کرد
تا مانع از توسعه علمی کشور شود.
در برهه کنونی نیز که کشور بار
دیگر هدف تهاجمات سیاسی و رسانه ای است، باز هم جریانات نفاق فعال شده اند
تا در داخل کشور زمینه را برای فشار بیشتر مهیا سازند. اتفاقی نیست که پس
از حوادث مرتبط با انتخابات سال 88، باراک اوباما تحریم هایی شدید را علیه
کشورمان اعمال کرد. اتفاقی نیست که بلافاصله پس از حوادث دی ماه 1396
دونالد ترامپ از توافق هسته ای خارج شد و تحریم هایی شدید علیه کشورمان وضع
کرد. همواره سیگنال تفرقه، طرف مقابل را به تشدید فشارها ترغیب می کند و
اگر نبود آن اختلاف افکنی ها، شاید امروز واشنگتن مجبور می شد به گونه ای
متفاوت با ایران برخورد کند.
با درس گرفتن از این تجربه تاریخی،
حالا وقت آن رسیده است که کشور حفظ وحدت در برابر هجمه بیرونی را در اولویت
قرار دهد. نباید گمان کرد که جریان نفاق ساکت نشسته است تا ایران با
انسجام داخلی از بحران های پیش رو عبور کند. بی تردید منافقان کوشش می کنند
تا با روش های مختلف انسجام ملی را هدف گرفته و در کشور دوقطبی سازی کنند و
برای همین، حفظ وحدت امروز هشیاری توده های مردم و نخبگان را می طلبد.