البته این مسئله تازهای نیست و دیگر به آن عادت کردهایم، اما توهین غیرمنتظره اخیر یکی از بازیگران (این روزها کم فروغ) سینما و تلویزیون به جایگاه سیدالشهدا و حمایت دیگری از «فعالین معدنی» (همان مدنی سابق خودمان) باز خبرساز شد و کانون توجهات را به سمت خود جلب کرد. حالا هرچه خانم بازیگر پشیمان، در صفحه اش عکس نذوراتش را میگذارد و زیارت و ادعیه میخواند، توبهاش نزد هوادارنش مقبول نمیافتد.
در همین راستا به سراغ تنی چند از هنرمندان باتجربه کشورمان که برای دیده شدن علم عاشورا را پاره نکرده و بر شانه کارگر پا نگذاشتهاند، رفته و نظرشان را جویا شدیم.
خشایار اعتمادی خواننده و آهنگساز در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،درباره این که آیا یک هنرمند (سلبریتی) حق ورود و اظهار نظر درباره مسائل خارج از تخصصش (همچون مشکلات اجتماعی) را دارد یا خیر، گفت: هرکس در صنف و قشر خود میتواند شناخته شده (سلبریتی) باشد. اما پیش از هر چیز باید ببینیم که آیا فرد را به عنوان یک شهروند ایرانی قبول داریم یا نه؟ من معتقدم هرکس در وهله نخست انسان است و حق دارد درباره دنیا اظهار نظر کند. اگرچه این نظر ممکن است لزوما کارشناسیشده نباشد. هرکسی میتواند مسئلهای همچون گرانی را درک کرده و درباره آن صحبت کند.
وی درباره این که چرا جامعه ما برای یک هنرمند رسالتی بیش از هنرش قائل است، توضیح داد: وقتی جامعهای سیاست زده میشود، هر حرفی رنگ سیاست میگیرد. البته این مسئله منحصر به ایران نیست. در آمریکا هم اتفاقی که برای مایکل جکسون افتاد، نشان میدهد در بحث تقابل قدرت، حذف فردی با آن موقعیت هم اتفاقی چندان دور از ذهن نیست. اگر با استناد به این که چون فردی شغلش چیز دیگری است، جلوی اظهار عقیده او درباره مسائل اجتماعی گرفته شود، اشتباه است. اما اشتباهتر از آن سیاسی کردن هر مقوله و موضوع اجتماعی است.
خواننده آلبوم «باید به تو برگردم» درباره حملاتی که گاهی از سوی مردم به اظهارات و موضعگیریهای برخی سلبریتیها میشود، بیان کرد: مدتهاست که عداوت و نفاق (در همه ابعاد) بین مردم ما ایجاد شده است. پس وحدت کلمهای که حضرت امام(ره) از آن سخن گفت، چه شد و کجا رفت؟ اخلاق در فضای مجازی به حاشیه رفته و تهمت، توهین و قضاوت جای آن را گرفته است البته در ایجاد چنین فضایی همه ما مقصریم. مگر دولتمردان ما غیر از افرادی از بدنه همین ملت هستند؟
وی ادامه داد: گاهی یک هنرمند بینشی سیاسی هم دارد که میتوان نظرات او را موشکافانهتر بررسی کرد. اما عدهای هم هستند که هدفشان از طرح برخی مطالب و موضوعات، موج سواری است. بهتر این است که هرکس به واسطه اندک سوادی که دارد، در مسائل مختلف دخالت نکند. زیرا مردم ما باهوش هستند. هواداران خشایار اعتمادی مخاطب آهنگهایش هستند، نه پیرو خط فکری او.
اعتمادی درباره این که چگونه هنرمندی مانند محسن چاووشی خود را از بسیاری از همکارانش متمایز کرده و وجههای مردمی و مقبول پیدا میکند، توضیح داد: آنچه یک خواننده از دیگری متمایز میکند، وقار، پرستیژ و نحوه حضورش در جامعه، نوع انتخابهایش و موقعیت سنجی دقیق او در مسائل گوناگون است. خوانندههای خوش صدایی داریم که به دلیل نداشتن وجهه یک خواننده یا تفکر و عمق کافی، با اقبال عمومی مواجه نمیشوند اما آقای چاووشی انتخابهای بهجا و خوبی دارد.
خالق آلبوم «دلشوره» درباره این که چرا جوهر اندیشه به قوت سابق در رگ جامعه (از جمله هنرمندان) جریان ندارد، تصریح کرد: جریان هدایت شدهای که فضای مجازی و سایر زیرساختها را در دست دارد، با تزریق محتوای نامناسب، جامعه را به سمت لمپنیسم و پوپولیسم هدایت کرده تا از اخلاق تهی شود. در ظاهر از موسیقی ارزشی حمایت شد ولی در باطن عکس این بود. کسی که ۲۰ سال قبل پیک موتوری بوده، امروز شده بزرگترین تهیه کننده موسیقی ما! بحث عرضه و تقاضا است. تا وقتی متقاضی هست، هنرمند سطح پایین هم به حیاتش ادامه میدهد. به همین دلیل من ۱۰ سال است که سکوت کردهام چرا که معتقدم هنر اصالت و رسالت دارد.
اکبر آزاد شاعر و ترانهسرای پیشکسوت به خبرنگار ما گفت: انسان آزاد است و میتواند در حد دانش خود، درباره معضلات زندگی، سختیها و آسانیها، سیاست و سایر مسائل جاری نظر بدهد. متاسفانه برخی تحت تاثیر دنیای مجازی و تبلیغات ضد دینی، بدون شناخت (حتی فرهنگ خود) اظهار عقیده میکنند.
وی درباره توهین اخیر یکی از بازیگران به ساحت امام حسین (ع) اظهار داشت: مسئله امام حسین (ع)، مسئله آزادگی است. برای شناخت ایشان باید تفسیر قرآن و تاریخ اسلام را دانست. این که ضد هرچیزی صحبت کنیم، روشن فکری نیست. «کورت فریشلر» آلمانی درباره امام حسین (ع) کتاب نوشته، اما شناخت مردم ما از ایشان به عزاداری عاشورا محدود شده است. دین قانونی برای خوب زندگی کردن است و بدون آن انسان تبدیل به میکروب میشود.
خالق کتاب «بغض قناریها» در رابطه با حمایت برخی هنرمندان از کاندیداهای انتخاباتی و دلخوریهای مردمی ناشی از آن بیان کرد: هنرمند با شناختی که از آن نامزد، پیش از به قدرت رسیدنش دارد، از او حمایت میکند. ممکن است بعدا او تغییراتی کرده و رویکردش را عوض کند، در این صورت هنرمند تقصیری ندارد. به علاوه کسی که برای ریاست جمهوری میآید، مثل من و شما بوده و بدون شک هدفش خدمت است. اما با شیطنت و کارشکنی برخی کشورها مثل آمریکا (کثیفترین دولت دنیا به عقیده من)، که با هدف قدرتنمایی و فروش اسلحه، منطقه را به آشوب کشیده، این هدف محقق نمیشود.
آزاد در پایان، کمسوادی و در حاشیه قرار گرفتن کتاب در زندگی جامعه را ریشه مشکلاتی از این دست دانست و بیان کرد: دنیای مدرنیته، اینترنت، تلویزیون، کثرت مترجمان و مطبوعات، فشارهای زندگی، جنگ، گرانی و بیکاری، همگی دست به دست هم داده و دیگر فرصتی برای کتابخوانی باقی نمیگذارند. قدیم مخاطب تلویزیون کمتر بود و مردم بیشتر کتابخوان بودند اما امروزه فضای مجازی همه را سرگرم خود کرده است.
صابر قدیمی شاعر و کارشناس ادبی گفت: ملاک ما هرچه که باشد، چه اسلام و قرآن و چه اصول تربیتیمان، اساسا محدودیتی برای ارائه یک مطلب نباید گذاشت. هرکسی در صفحه شخصی خود با در نظر گرفتن حریمهای اخلاقی و عرف و شرع، میتواند نظر شخصی خود را ابراز کند. کما این که خود من هم خیلی از مشکلات مردم را منعکس و نقد میکنم. مایکوفسکی معتقد است که هنرمند از جامعه سفارش میگیرد.
وی ادامه داد: زمانی این مسئله مشکلساز میشود که فرد توهین کند. به قول استاد محمد سلمانی: «بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست/ باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست» لذا باید حرمتها را رعایت کرد. نکته دیگر این که وقتی در مورد موضوعی تخصص نداریم نباید درباره آن اظهار نظر تخصصی و قطعی کرد. اظهار نظر شخصی ایرادی ندارد، اما صدور حکم در رابطه با هر موضوعی نیازمند تخصص در آن حیطه است.
قدیمی افزود: امام خمینی (ره) عقیده داشتند که باید با رعایت کامل ادب، انتقاد کرد. جلوگیری از ابراز عقاید و نظرات، به دیکتاتوری خواهد انجامید. آیا نباید از آن شهرداری که فرزندان خارج نشین خود را نماینده و مبلغ نظام میداند، ولی چند روز بعد فرزندش اظهارات او را تکذیب میکند، انتقاد کرد؟
خالق کتاب «همههای بی هم» با اشاره به حرکات عجولانه و برخواسته از احساسات برخی سلبریتیها در فضای مجازی بیان کرد: گاهی فرد مسیر انتقاد را بلد نیست. رویکرد و لحن بیان در نقد، خیلی مهم است.
وی در پایان گفت: خود من هم به برخی انحرافات در مراسمات و عزاداریها نقد کردهام؛ مانند فیلمی که اخیرا از یک تعزیه پخش شد و در آن فردی با لباس شمر، زن و بچه مردم را کتک میزد. اما در سخنانم اصول و باور مردم را زیر پا نگذاشته و برای ساحت امام حسین (ع) احترام قائلم. افراط و تفریط در هر امری ناپسند است.
فاطمه گودرزی بازیگر سینما و تلویزیون در این رابطه اظهار کرد: هر انسانی حق دارد نظرش را در مورد هر مطلبی بگوید. مثل سایرین که در فضای مجازی نظر میدهند. نباید آزادی انسانها را در اظهار نظر محدود کرد. اما این که چقدر نظر فرد دارای عمق است به شخصیت او بستگی دارد. افراد باهوش تصمیم میگیرند که این نظر را بپذیرند یا صرفا به خواندن و عبور از آن اکتفا کنند.
وی افزود: بدون شک اگر نظر هنرمند (یا سلبریتی) در تقابل با رای و باور جامعه باشد، لطمه خواهد دید. باید افکار عمومی و اعتقادات مردم را در نظر گرفته و براساس آن صحبت کرد؛ منظور رعایت ادب و اصول، در بیان نظر و نقد است، نه محافظهکاری زیاده از حد.
بازیگر سریال «فاصلهها» همچنین بیان کرد: بحث هنر و شخصیت آدمها از یکدیگر متمایز است. با پیگیری اعمال و رفتار هنرمند، یا حتی با نگاهی به صفحه شخصی او، میتوان تشخیص داد فرد چه کاری انجام داده و چقدر برای جامعهاش مفیده بوده؟ یکی از مسائلی که برای جوانان خارجی هم اهمیت دارد، کمکهای مردمی است که هر فرد در حیطه خودش انجام میدهد. باید دید چقدر به درد مردم خورده که حالا درباره آنها اظهار نظر میکند؟
گودرزی در پایان تاکید کرد: اعتقادی به اسطورهسازی ندارم. اسطوره بودن کار سختی است و کمتر کسی میتواند چنین جایگاهی را کسب کند. آدمی جایزالخطا است و ممکن است اشتباه کند، لذا نباید از کسی بت ساخت. با دانش بیشتر و ارتقای فرهنگ مطالعه و کتابخوانی، میتوان بهتر و عمیقتر تصمیم گرفت.
اما سخن پایانی...
نکات مشترک این گفتگوها از دردهایی مشترک حکایت دارد. دردهایی که مدتها قبل، ما را از درون دریده و امروز سر باز کردهاند. از جمله سطحی شدن جامعه، تبلیغاتزده شدن و دوری از کتاب و مطالعه. فرد یک شبه خود را در لباسی بس گشادتر از قامت خود میبیند. «غوره نشده مویز میگردد» و نهالی میشود که نه بار دارد و نه سایه؛ به جایی رسیدهایم که تمام استخوانهای بودنمان از درد فرهنگ مینالند. مگر نه این است که از قدیم گفتهاند «بلندی سایه کوتاهقامتان در یک سرزمین، حکایت از آفتابی در آستانه غروب دارد» این که چه شد و چه کسانی آفتاب بلند فرهنگ ایران را به زنجیر عداوت کشیده و آینه هنرش را به غبار حماقت آلودند، در حوصله این مقال نمیگنجد. آن چه باید گفته شد؛ باید به احترام درک و ذکاوت مخاطب سکوت کرد که «سکوت سرشار از ناگفتههاست!»