هوالحق
محضر جوانمردان گمنام و بی نشانِ وادی مظلومِ فرهنگ و هنر انقلاب
با شنیدن صدای هلهله و پایکوبی دشمن از اردوگاه عمرسعد ها و حرمله های
زمان، ضمن حفظ نکات و دغدغه های مطرح شده در یادداشت اخیرم که جز از سر
خیرخواهی و اصلاح، نوشته نشد، ادامه این مباحث انتقادی را درفضای عمومی،
مدبّرانه نمی دانم.
واضح است هدف و چارچوب موضوعات، نقدِ به جا و شفاف عملکرد جام جم نشینانِ سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده که
مع الاسف بابرداشت های احساسی، هیجان زده و نا جوانمردانه، به سمت و سوی دیگری منحرف شد.
همچنان به موسپید کرده های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به ویژه علمدارانِ
امینِ رهبر معظم انقلاب، با اخلاص و احترام نگاه می کنم و معتقدم؛ اگر به
کارنامه قریب به سه دهه تلاش های این عزیزانمان، انتقادی هم هست، این نکات
را باید در فضا و مجال دیگری که مانع بهره برداری خنّاثان شود ارائه کرد.
به حمدالله سابقه وکارنامه این برادرتان از "موسسه عاشورا” تا "سازمان اوج”
در نبرد و رویارویی با اولیاء الشیطان، جز تبعیت محض از ولی و نائب امام
عصر(عج) نبوده و این ایستادگی در مسیر حق میسّر نبود الّا به یاری شما
همرزمانِ نازنینم و دعای خیرِ خانواده های شهیدانِ به خاک و خون غلطیدۀ
محور مقاومت.
ای کاش مسئولین سیمای سرطان زدۀ جمهوری اسلامی نیز به جای سکوتِ معنادار و
حساب شده و جاخالی دادن برای کمانه کردن تیرها به قلب تپندۀ انقلاب اسلامی و
قرارگاهِ آزادگان و احرارِ جهان، یعنی دفتر رهبرِ عزیز انقلاب، به میدان
آمده و پاسخگوی عملکردهای بعضاً فاجعه آمیز وخسارت بار خود بودند.
دلسوزانه و مشفقانه از همۀ دوستانِ خوبم استدعا دارم ضمن مشاهدۀ نیشخندهای
شومِ نامحرمان، مُهر ختامی بر این مجادلۀ دشمن شادکن زده و شمشیرهای تیزمان
را به سمت آورگاه نبرد آخر الزمانی، به رقص درآوریم.