دو روز پس از اظهارات
بحثبرانگیز دولتمردان درباره لزوم مذاکرات مجدد پیرامون مباحث مورد
مناقشه با غرب و تغییر موضع ۲۴ ساعته آنها، واکنشها نسبت به این مواضع
هزینهزا ادامه دارد؛ جریان تجدیدنظرطلب و رسانههای منسوب به آنها ابراز
علاقه مجدد به مذاکره به جای مقاومت را با ذوقزدگی تمام پوشش خبری داده و
بازگشت به ریل «مذاکره به هر قیمتی» را نشانی از توسعه کشور عنوان
کردهاند! در مقابل جمع کثیری از دلسوزان و صاحبنظران چنین رویکردی را ضربه
به منافع ملی و عامل تشدید مشکلات اقتصادی کشور میدانند.
غربزدههای داخلی با ذوقزدگی مفرط از ابراز علاقه
رئیسجمهور و وزیر امور خارجه کشور- که روز گذشته تا حدودی مواضع خود را
تعدیل کردند- به مذاکره با هر مقام و هر کشوری، بدون توجه به هزینههای
ملالآور برجام و بدعهدی امریکا در هر دو دوره باراک اوباما و دونالد
ترامپ، آن را ضرورت اصلی کشور عنوان کردهاند.
اعتماد یکی از روزنامههای زنجیرهای ذوقزده، بدون
توجه به افزایش نارضایتی مردم از رویکرد «مذاکرهمحور» دولت تدبیر و امید
طی شش سال اخیر که مشکلات معیشتی آنها را به شدت مضاعف کرد، مذاکره با
امریکا را خواسته انتخاباتی مردم عنوان کرده و مینویسد: «فراموش نکنیم که
مردم چرا به حسن روحانی رأی دادند؟ خصوصاً در دور دوم اگر یادتان باشد،
اقبال مجدد مردم به روحانی بیشتر از این جهت بود که او و وزیر امور
خارجهاش، آداب گفتگو با دنیا را- حتی آداب گفتگو با دشمن را- بلدند، در
این خصوص صاحب تجربهاند و میتوانند از طریق دیپلماسی احقاق حق کنند و
جلوی جنگ و تحریم و بحران را بگیرند، برای مردم رفاه بیاورند و سرعت رشد و
توسعه را بالا ببرند. در دور اول هم مدعای روحانی این بود که هم سانتریفیوژ
بچرخد و هم چرخ زندگی مردم.»
این روزنامه در ادامه مینویسد: «در هر دو دوره رأی
مردم به حسن روحانی، معنیدار بود و همه نهادهای قدرت این پیام واضح و
روشن را از اکثریت مردم گرفتند که «ما خواهان صلح و گفتگو و مدارا و
اصلاحیم»، البته در عمل عزم دولت فسخ شد و آنچنانکه توقع میرفت، حتی
آنچنانکه خود دولت پیشبینی کرده بود... تلاشهای دیپلماتیکش ثمر نداد!...
هیچ عاقلی روحانی و ظریف را از دیپلماسی منع نمیکند، البته عکسالعملهای
شدید و غلیظ منتقدان روحانی به ما میفهماند که کماکان سمبه رقیبان دولت
پرزور است و دولت و وزارت خارجه در این زمینه فعال مایشاء نیستند.»
این
روزنامه عامل اصلی هزینهزا بودن برجام را نیز منتقدان و نه رفتار امریکا و
اروپا معرفی میکند: «کیست که نداند بخش قابل اعتنایی از برجام را رقبای
روحانی بر هم زدند و هر جا که دستشان رسید، رشتههای ظریف را پنبه کردند.
الان هم اگر دولت دوباره همان راه را برود، شک نکنید که در فرجامش به همین
بنبست برجامی میرسد و عملاً نه در خارج به پیروزی میرسد و نه در داخل
مردم و نهادهای مقتدر را راضی میکند.»
تندروها اجازه مذاکره مجدد را بدهند!
روزنامه همدلی یکی دیگر از روزنامههای زنجیرهای از
زبان یکی از دیپلماتهای وابسته به جریان تجدیدنظرطلب به نام فریدون مجلسی
به مینویسد: «بدون شک واقعیتهای معیشتی و مشکلات وارد شده بر مردم ایران
به دلیل تحریمها، قابل کتمان نیست. حضور غیرمنتظره ظریف در محل نشست خود
نشانگر همه چیز است، بنابراین تندروها بهتر است دست از چوب لای چرخ کردن
دستگاه دیپلماسی بردارند و بگذارند مردم ایران از این وضعیت رهایی یابند.
مردم میخواهند زندگی کنند، مردم میخواهند فرزندان خود را به مدرسه
بفرستند و به زندگی روزمره خود بدون سختی و مشکلات ادامه دهند. مردم نیز
میدانند که دولت نیز بهتر از خود آنها از این وضعیت خبر دارد.»
روزنامه ایران به عنوان ارگان مطبوعاتی دولت نیز در
همین باره سفر ظریف به نشست جی ۷ را یک اقدام بینظیر و فوقالعاده دانسته و
با تأکید بر ضرورت مذاکرات مجدد میان ایران با امریکا نوشته است: «..
کاملاً روشن است که چنین موقعیتی برای فردی با خصوصیات ترامپ، آن هم در
شرایط فعلی که زیر بار فشارهای فزاینده داخلی قرار گرفته، چقدر میتواند
اتفاقی تحقیرآمیز باشد، اما در لایه بعدی این سفر نشان داد که به رغم موانع
ایجاد شده توسط کاخ سفید همچنان دیپلماسی ایران فعال و پویاست و مهمتر
اینکه این دیپلماسی فعال در میان شرکای سنتی امریکا مشتریان کاملاً جدی هم
دارد. تلاش اروپا برای حفظ برجام بدون امریکا و ادامه گفتگوها با ایران در
غیاب واشنگتن اتفاقی است که در تاریخ دیپلماسی کمتر نمونهای میتوان برای
آن یافت.»
امریکا در حال خفتگیری است
اما در این میان برخی از چهرههای دیپلماتیک وزارت امور
خارجه نظر و دیدگاه کاملاً متفاوتی نسبت به بسیاری از دولتمردان و شخص
رئیسجمهور و وزیر امور خارجه دارند، به عنوان نمونه غلامرضا انصاری معاون
دیپلماسی اقتصادی وزارتخارجه در گفتوگویی با انتقاد از رفتار امریکا و
اروپا در دوران پسابرجام میگوید: «اساساً در دوره دوم تحریمها
امریکاییها کارهایی میکنند که اصلاً بعید میدانم در طول تاریخ امریکا
تکرار شده باشد، ما یک اصطلاحی در حوزه جرائم به نام «خفتگیری» داریم،
نامردانهترین نوع جرم همین خفتگیری است، یعنی یک زن، بچه یا فردی که سلاح
و اسلحهای ندارد یک دفعه وسط خیابان یقه او را بگیری و با یک سلاح او را
تهدید کنی که اموالش را از او بگیری، امریکاییها امروز در صحنه بینالمللی
در حال خفتگیری هستند.»
وی روش امریکا در همین رابطه را برای کسب امتیاز از طرف
ایرانی اینگونه تشریح میکند: «یعنی افرادی که میخواهند قدمی در جهت
حمایت از برجام بردارند امریکا به خود این افراد، زن و بچهشان و
خانوادهشان مراجعه و آنها را مستقیماً تهدید میکند، یعنی یک مأمور بانک،
رئیس بانک، رئیس شرکت که همه قوانین را در نظر گرفته و گفته کاری که انجام
میدهد اصلاً خلاف هیچ مقرراتی نیست یک دفعه مواجه میشود با اینکه از طرف
سفارت امریکا یا یک مأمور اطلاعاتی ایالات متحده به او مراجعه و او را
تهدید میکند که ویزای خودت و خانوادهات را قطع میکنیم، اجازه تحصیل به
فرزندانت نمیدهیم و... این عملکرد واقعاً یکسری اقدامات بیسابقهای است.»
روش و نوع برخورد رسانهها و شخصیتهای تجدیدنظرطلب
درواکنش به مذاکرات مجدد این بار با دونالد ترامپ یادآور فضای احساسی و
توأم با جوزدگی این جماعت در دوران مذاکرات هستهای است که همانند بسیاری
از مقامات دولت، انجام مذاکره با امریکا و به سرانجام رسیدن توافق هستهای
را پایانبخش تمام مشکلات کشور اعم از اقتصادی و غیراقتصادی دانسته و نوید
دوران پرشکوه انقلاب اسلامی! را به افکار عمومی میدانند. حال مرغ این طیف
همچنان یک پا دارد و حاضرند برای تجربه یک خسارت محض، بار دیگر چوب حراج به
منافع ملی کشور بزنند.