فارس، کوچک زاده در پی انتشار مصاحبهای از وی در ویژهنامه روزنامه "ایران" نوشته است: اظهاراتی به وی نسبت داده شده بود، خلاف واقع است.در همین راستا کوچکزاده جوابیهای خطاب به روزنامه ایران منتشر کرده است که متن کامل آن در ذیل آمده است.
اینجانب چند ماه قبل، به خاطر اصرار مکرر یکی از خبرنگاران روزنامه ایران در مجلس، مصاحبهای مشروط به درج بدون تغییر و کامل آن، با ایشان داشتم. اما بعد از پیاده نمودن متن مصاحبه و تغییراتی که مسئولین روزنامه در آن داده بودند من با انتشار آن بر اساس قرار قبلی مخالفت نمودم و قضیه منتفی شد.
بعد از چند هفته خبرنگار مذکور با اعلام قبول شرایط من از طرف مسئولان روزنامه درخواست کرد تا متن پیاده شده را برای من ارسال نماید تا پس از ویرایش و تصحیحات لازم نسبت به درج آن در ویژه نامه نوروزی اقدام کنند. از شب گذشته (پنجشنبه 25 اسفند 1390) از طریق پیامک هایی که منتشر کننده آنها خیلی هم ناشناخته نمی باشند و حاوی این متن است که:"""مهدی کوچک زاده نماینده مجلس و از اعضای جبهه پایداری در مصاحبه با ویژه نامه نوروزی ایران (ارگان مطبوعاتی جریان انحرافی) گفت: به وجود جریان انحرافی اعتقادی ندارم!!! """ مطلع شدهام که ویژه نامه روزنامه ایران منتشر و روی جلد آن با تحریف متن و محتوای مصاحبه از من نقل شده که به وجود جریان انحرافی معتقد نیستم.
پس از اطلاع از این مطلب با خبرنگار انجام دهنده مصاحبه تماس گرفتم و او از جانب خود و هم از جانب دبیر سیاسی روزنامه ایران این نحو انتخاب تیتر بر روی جلد را غیر اخلاقی و متضاد با محتوای مصاحبه اعلام و خلاف قرار و عهدی که در موقع گرفتن مصاحبه داده بودند دانست و ضمن عذرخواهی و پیشنهاد راه کارهایی برای رفع آثار سوء این تحریف، از قول دبیر سیاسی روزنامه گفت که این تیتر در آخرین لحظات توسط شخص آقای جوانفکر برای مصاحبه انتخاب و اعمال شده است.
از آنجا که من مایل نیستم برای خوشایند این و آن حرفی و نسبتی به کسی یا جماعتی بیشتر از آنچه بتوانم در قیامت پاسخگوی آن باشم بدهم، ذیلا ضمن درج پاراگرافهای مصاحبه که مرتبط با نظراتم در مورد انحراف و جریان انحرافی است به عنوان متن اصلی این پست، کل مصاحبه را نیز در وبلاگم درج می نمایم و کسانی که مایل باشند می توانند متن کامل مصاحبه را بخوانند.
ضمنا منحرفین ارسال کننده پیامک برای ایراد تهمت را دعوت به تقوا می نمایم و یادآور می شوم که عزت و ذلت دست خداست و شما قطعا نمی توانید فوق اراده الهی کسی را عزیز یا ذلیل کنید. البته ممکن است بتوانید با جوسازی و شانتاژ و دروغپراکنی که عادتتان بوده و هست برای منافع زودگذر نظیر جلوگیری از انتخاب شدن فردی برای مجلس و وارد کردن فرد دلخواه خودتان به مجلس پیروزی ظاهری کسب نمایید و برای مدتی روی حقیقت را بپوشانید اما غلطی بیش از این را حتما نخواهید توانست مرتکب شوید.
شاهد این ادعای قطعی من تهمتها و نارواهایی است که تغذیه کنندگان فکریتان در سایت ها و روزنامه های مدعی اصولگرایی مانند ... که به اصطلاح مدعی طرفداری از (...) هستند یا اصلا متعلق به خود آنها می باشند در این ایام به جبهه مقدس پایداری و اعضای محترم آن و از جمله این بنده کوچک خدا زده اند می باشد. اگر سایت ها و روزنامه های مذکور با این دروغپراکنی ها و سیاسی کاری ها و تحریف ها توانستند حقیقت را از چشم مردم بیندازند شما هم خواهید توانست با این پیامک پراکنی ها کسی را ذلیل فرمایید.
به مسئولین روزنامه ایران هم تذکر داده و تاکید می نمایم تحریف و قلب مطلب کار قوم یهود است " فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (مائده13)اگر می خواهید متهم به ارگان جریان انحرافی بودن نشوید حداقل از شیوه یهود در انعکاس مطلب پرهیز کنید.
و اما فرازهایی از مصاحبه که به نوعی با انحراف و جریان انحرافی مرتبط میباشد:
* میتوانید مهمترین تفاوتهای دولت نهم و دهم را تشریح بفرمائید؟ آیا این تفاوتها در اصول است؟
یکی از اصلیترین تفاوتها که اشارهای هم به آن شد این است که آقای احمدی نژاد به دلایل مختلف که یکی از اصلیترین این علل برخورد نامناسب دیگران با ایشان بود به رفتاری افتاد که آن رفتارالبته شاید قابل توجیه نباشد. شاید بتوان اسم آن را بی محلی و بی توجهی یا عدم تعامل با مجموعه گسترده اصولگرایان نام گذاشت.
همچنین برخورد ایشان با برخی نظرات رهبر معظم انقلاب نیز جای سوال دارد. در قضیه توصیه رهبری به ایشان درباره عدم استفاده از آقای مشایی به عنوان معاون اول، ما شاهد نحوی از پاسخگویی از طرف آقای احمدینژاد بودیم که به هیچ وجه از سوی اصولگرایان واقعی و ارادتمندان به رهبری پذیرفته نیست. دوم اینکه ما دیدیم که آنچه رهبری پیشبینی میکردند محقق شد. یعنی به کار گیری آقای مشایی در سطحی به این بالایی موجب ایجاد یاس، سر خوردگی و تفرقه بین دوستان آقای احمدی نژاد شد.
*آقای احمدی نژاد که آقای مشایی را به عنوان معاون اول منصوب نکردند.
آنجا بحث فقط معاون اولی نبود. درست است که ایشان را معاون اول نگذاشت اما شکل نگذاشتن خیلی مهم بود. اینکه ایشان مطلب بر ملا شده را مسکوت بگذارد...
خوب چرا و توسط چه کسانی برملا شد؟
من کاری به این ندارم، به هر حال وقتی این موضوع در جامعه به هر شکلی شاید هم غلط، بین متدینین مطرح شد که رهبری چنین نظری دارند، تعلل آقای احمدی نژاد در تمکین از این نظر مورد انتظار بنده و دوستان امثال بنده نبود همچنین در نامه ایشان خطاب به رهبر معظم انقلاب استناد به اصول قانون اساسی برای اطاعت هیچ توجیهی نمی تواند داشته باشد. اینها به طور طبیعی جایگاه و تصور دوستان ایشان را نسبت به آقای احمدی نژاد تغییر میدهد، چرا که پیش از این، رفتارهای آقای احمدی نژاد که به نوعی ایشان را فرد ولایتمدار نشان میداد موجب حمایتهای گسترده ما شده بود.
.. . . . . . . . . .
وقتی نظر رهبری در جامعه به هر دلیلی و هر طریق درست یا غلط پخش شد به نظر من هیچ انسان مدعی تبعیت از ولایت فقیه نباید به خود اجازه تعلل در پذیرش آن را بدهد، این مصلحت آقای احمدی نژاد نبود و نمیدانم به چه دلیل و بر خلاف انتظار ما چنین شد. ما اصلا آقای احمدی نژاد را اینگونه نمیشناختیم.
. . . . . . . . . . . .
بالاخره برای همه معلوم شد که رهبری نمیخواستند آقای مصلحی برکنار شود و نباید در این قضیه تعلل میشد. ما به چه دلیل رفتار آقای توکلی را نکوهش میکنیم، چون بالاخره نظر رهبری از هر طریقی درست یا غلط برایمان روشن شده و حقیقت نظر رهبری این است که اینطور رفتارها را کینهتوزانه میدانند.
. . . . . . . . . .
متأسفانه برخی عملکردهای خود آقای احمدینژاد نظیر آنچه در حکم آقای مشایی و عزل آقای مصلحی اتفاق افتاد یا موارد دیگری، باعث شد کسانی که به دنبال بهانه میگشتند، بهانه مناسب به دستشان بیاید و از طرف دیگر دست کسانی که قلبا میخواستند راه برای خدمتگزاری دولت فراهم باشد، بسته شود.
اینطور نیست که بگوییم فقط یک طرف ماجرا کینهتوزی کرد و طرف دیگر هیچ عمل خبطی مرتکب نشد. من خودم به عنوان یکی از کسانی که واقعاً تمایل داشتم فضا برای خدمترسانی دولت فراهم شود و به هیچ نحوه مانعی بر سر راه خدمترسانی ایجاد نشود. این اواخر برایم تقریباً یقین شد که آقای احمدینژاد به گونهای برخورد میکرد که انگار نیازی به محبت و دلسوزی کسی ندارد، یعنی احساس استغنا میکرد و شاید دلیلش نسبت به دوره اول، آرای 24 میلیونی بود که مردم به ایشان دادند و 40 میلیونی که کلاً در انتخابات شرکت کردند. نمیگویم این واقعاً هست اما میتواند منشأ غرور و بیتوجهی به نظرات دیگران حتی افراد محب و دوستدار ایشان باشد.
. . . . . . . . . . .
واقعیت این است که از دیدگاه من فتنه جریانی است که اراده کرد تا براندازی کند و وارد عمل هم شد اما موفق نشد؛ البته با نظریات و تئوریهایی که خودشان داشتند و شیوههای عملی که برای خود انتخاب کردند. بنده به آنچه موسوم شده به جریان انحرافی به این شکل که برای ما تعریف می کنند اعتقادی ندارم و روی این کلمه هم تأکیدی نمیکنم، ولی به وجود رفتارهای انحرافی در بعضی اطرافیان رئیس جمهور اعتقاد دارم. اما اینکه عنوان «جریان» مناسب انحرافاتی که شاهد آن هستیم، باشد را تردید دارم. به هر حال آنچه با آن مواجهیم، تحت هر عنوانی مجموعهای است که ادعا میشود در آینده قصد براندازی دارد. این فرقی است که لااقل میشود بین فتنه و جریان انحراف تمیز داد. آنها اراده کردند برای براندازی و عمل هم کردند و از سوی مردم تودهنی خوردند اما این قضیه انحراف یا انحرافی که گفته میشود، بنابر شواهدی که ارائه میکنند و برای برخی ادعاها سند ارائه میکنند و برای برخی میگویند در آینده سند ارائه خواهیم کرد ادعا میشود که به سوی استحاله و براندازی نظام پیش میرود. من اما نمیتوانم چنین قضاوتی داشته باشم.
. . . . . . . . . . .
وقتی شخصی مثل آیتالله مصباح به وجود انحراف در بعضی از این نظریهها تأکید میکنند و آن را خطری برای نظام و انقلاب اسلامی تبیین میفرمایند این شخص و این نظر، کوچک نیست که بتوان بیاعتنا از کنار آن عبور کرد. دولت آقای احمدینژاد به طور قطع مدیون نظریهپردازی و حمایتهای آیتالله مصباح است؛ خودم یادم است زمانی که آقای احمدینژاد در دانشگاه علم و صنعت بود و هنوز شهردار تهران هم نشده بود و چه بعد از شهردار شدن و یا بعد از دوران ریاست جمهوری، چه عنایتها و حمایتهای از سوی آیتالله مصباح به حق از این جریان و طرز تفکر صورت گرفت. الآن هم همان آیتالله مصباح با تحلیل و واکاوی مواضعی که از سوی همین آقایان (آقای احمدینژاد را نمیگویم) ابراز میشود، به نتایجی میرسد که نمیشود بیاعتنا از کنار آن گذشت. اینها یک دسته است که علمای صاحبنظر – به هر صاحب لباس روحانیتی هم نمیگویم، علمای صاحبنظر از نظر من معنا دارد – مطرح میکنند. خود آقای احمدینژاد باید اولین کسی باشد که زانو میزند و میپرسد که عیب را در کجا میبینند تا اصلاح کنم و اگر جوابی باید بدهد همانجا بدهد و قائله راختم کند، اگر جواب داده نمیشود، این را بیتوجهی به بزرگترین دلسوزان آقای احمدینژاد میدانم که پذیرفته نیست.
با تمام این اوصاف وجود جریان انحرافی را قبول دارید؟
باید تعریف کنند که جریان یعنی چه و انحراف از چه چیزی. بنده در حرکات آقای هاشمی رفسنجانی حرکات انحرافی میبینم، همانطور که در آقای خاتمی رفتار انحرافی دیدم و همانطور که در برخی عملکردهای مجلس هم حرکات انحرافی میبینم.
من در تصویب وقف دانشگاه آزاد انحراف دیدم. من در تعلل در تصویب طرح نظارت بر نمایندگان مجلس انحراف دیدم.
اما باید بگویند انحراف از چه؟ معیار ما رهبری است. من در سخن و عمل آقای مشایی انحراف دیدم. طبق سخن رهبر معظمانقلاب در جمع جامعه مدرسین؛ چون آقا فرمود من هم نمیگویم که آقای مشایی دنبال این بود که مکتب ایرانی را در مقابل مکتب اسلام علم کنند، ولی آقا فرمود من از این مکتب ایرانی که اینها میگویند خوشم نمیآید. فردای آن روز آقای احمدزاده را از فارس آوردند کردند رئیس میراث فرهنگی و ایشان در نطقش فرمود هرکس آماده جانفدایی و ایثارگری برای ایران است. این یعنی چه؟ این را انحراف میدانم.
اینها که میگویید یک جریان است؟
باید یک نفر تعریف کند که جریان یعنی چه؟ اینها کارهای انحرافی است. این چیزی است که خودم شنیدهام و صدای ضبط شده ندارم اما در قلب خودم مطمئنم؛ گفتم آقای مشایی ضرورتی دارد شما راجع به مدیریت حضرت نوح سخن بگویید؟ به درست و غلطش کاری ندارم. ایشان فرمود چطور آقای مصباح و خزعلی حرف بزنند من نزنم؟ این انحراف و خود بزرگبینی است. برخی دیگر از دوستان ایشان در اظهارنظرهایی که میکنند انحراف دارند. اگر همه اینها را مجموعهای متشکل برای رسیدن به هدفی خاص تعبیر کنیم میشود اسمش را گذاشت جریان انحرافی.