رسانهسواران از همان ساعات اول انتشار خبر، دست به کار شدند و پیش از اینکه هیچیک از ابعاد پرونده مشخص شود جنسیت مقتول را بهانه گناهکاری او قرار داده و این آغاز شلیک اولین گلوله خشونت علیه یک زن پس از قتلش بود.
رگبار اتهامات با زیر سؤال بردن همسرانهگی میترا استاد شروع شد. در بلبشوی ساعات ابتدایی قتل، مطالبی در صفحات توییتری حامیان قاتل منتشر شد که همسر او اخلاق بدی داشته، با شوهرش نمیساخته و زن زندگی نبوده است پس مستحق مرگ بوده است!
طراحان این سناریو اصلاً فکر نکردند ترویج چنین تفکری میتواند زنانی که در زندگی زناشویی مشکلی دارند را تا چه حد در معرض خطر قرار دهد! وقتی یک مرد خشمگین و ناکام میبینند یک سیاستمدار دانهدرشت و معروف، همسرش را کشته و رسانهها با این دلایل واهی، وی را تطهیر میکنند، او چرا نکشد؟ این ادعا علاوه بر غیرقابل اثبات بودن، باعث عادیسازی قتل زنان در جامعه شده و باید از ناشران این تفکر پرسید، آیا هرکس که با شوهرش نسازد باید کشته شود؟
حامیان رسانهای قاتل به این بسنده نکرده و تهمت جنسیتی دوم را به میان افکار عمومی آوردند، باز هم در فضای بیدر و پیکر مجازی به یک زن متأهل تهمت خیانت زده و خون او را هدر دانستند و البته سندی برای این ادعا هم ارائه نکردند!
اما نکته جالبتر منتشرکنندگان این شایعه بود! تجددگرایانی که همنوا با کمپینهای پاکستان و هند علیه قتلهای ناموسی، مقالهها نوشته، مرثیهها سر داده و دائم شعار میدادند که «زن ناموس کسی نیست»! حالا ناگهان ناموسپرست شده و بدون ارائه هیچ دلیلی یک زن را مستحق مرگ دانستند! بماند که قانون هم اجازه کشتن یک زن را به بهانه خیانت نمیدهد!
تیر خلاص حامیان قاتل برای نجات وی، پرستو اعلام کردن میترا استاد بود. پرستو در فضای سیاسی، به زنی لاابالی و هرزه گفته میشود که بهقصد تهیه اطلاعات برای سرویسهای امنیتی و نفوذ در سیاستمداران از جاذبههای جنسیاش سوءاستفاده میکند. این حیله پخته و کارآمد به سرعت در فضای مجازی مورد استقبال قرارگرفته و علاوه بر بری کردن این جریان سیاسی از قتل یک زن، میتوانست به جریان سیاسی رقیب هم لگدی بزند.
خبرنگاران حامی نجفی روزها موضوع را داغ نگه داشته و فعالان سیاسی به طعنه و صراحت موضوع را تائید کردند تا این تهمت بهعنوان یک حقیقت در فضای مجازی و واقعی جا بیفتد و البته باز هم کوچکترین سند و مدرکی برای اثبات ادعایشان ارائه نکردند!
برادر مقتول به علی مطهری نماینده مجلس که او نیز این تهمت را بازنشر داده بود هشدار داد که اگر ادعایش را اثبات نکنند از آنها شکایت خواهد کرد، حتی عباس عبدی هم، به این سناریو هم طیفان سیاسی خود اعتراض کرد!
سناریو پرستوسازی مقتول در حالی در این طیف سیاسی طراحی و اجرا شد که منتسبان این جریان سیاسی، از مدتها قبل با نام حقوق شهروندی سعی در ترویج این تفکر داشتند که حضور زن با جذابیتهای جنسی در اجتماع حق اوست و اگر در اثر این حضور، مردی دچار لغزش شد مقصر مرد بوده و نباید تحت تأثیر قرار میگرفته است. این مدعیان تجدد فکر نمیکردند سناریو پرستوسازی، وادادگی جناب آقای نجفی مقابل یک پرستو را به رخ طرفدارانشان بکشد؟
در یکی از عجیبترین واکنشها به قتل میترا استاد، یک از اعضای اصلاحطلب شورای شهر تهران، در توییتر خود هشتگ #من_نیز_همسرم_را_کشتم را راه میاندازد که تلاشی در عادیسازی همسرکشی، برای نجات قاتل هم طیف سیاسی بود!
در میان سناریوسازیهای حامیان قاتل، تنها موضوع مغفول مانده، خشونتی بود که علیه یک زن رخ داده بود که واضحترین آن قتل یک زن بود. قتل زنی که به شهادت پسرش، پیش از این توسط همسرش مورد ضرب و شتم نیز قرار میگرفته و بعد از مرگ نیز شخصیت و انسانیت او توسط سیاستزدگان، مورد هتک قرار گرفت. انسانی که بهواسطه جنسیتش آماج تهمتهای ناموسی قرار گرفت، تا چهره یک جریان سیاسی از یک جنایت پاک شود!
در این میان، مطالبه افکار عمومی از فعالان حوزه زنان مثل معصومه ابتکار و شهیندخت ملاوردی که از قضا با قاتل در یک جبهه سیاسی قرار داشتند موضعگیری علیه این حجم از خشونت علیه زنان بود، اما واکنش آنان تنها سکوت بود.
اگر میترا استاد مرد بود باز هم امکان داشت به قتل برسد اما امکان نداشت پس از مرگ به این اندازه مورد خشونت قرار بگیرد و این میزان از تهمتهای جنسی و جنسیتی به سمتش روانه شود.
میترا استاد یکبار توسط مردی به قتل رسید که میخواست تهران را شهری امن، برای زنان کند و صدبار توسط کسانی به قتل رسید که سرقفلی حقوق زنان در ایران را به نام خود زدهاند، میترا استاد یک بار با اسلحه محمدعلی نجفی کشته شد و صد بار با قلم مدعیان حقوق زنان...