علیاکبر ولایتی، مشاور
مقام معظم رهبری در امور بینالملل هم با تاکید بر اینکه باطن شیطانی
سیاست آمریکا، زمانی در نمایشی از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی معرفی میشد
اما ترامپ ظاهر و باطن چهره واقعی و خوی استعماری آمریکا را به وضوح به
نمایش گذاشته است، گفت: «این نابخردی و اقدام که در تضاد با قوانین و
هنجارهای بینالمللی است، بار دیگر درستی تاکید و تصریح ایران در
بیاعتمادی نسبت به آمریکاییها را به همگان اثبات کرد.»
ظریف نیز
خود در توئیتی دراینباره نوشت: «ما میدانیم گفتوگو و صلحخواهی تهدیدی
برای موجودیت «تیم بی» است؛ و از آنجاکه دلیل تحریم من را سخنانم عنوان
کردهاند، آیا مردم آمریکا به مجوز اوفک برای خواندن نوشتههای من یا گوش
دادن به مصاحبههایم نیاز دارند؟!»
اسحاق جهانگیری، معاون اول
رئیسجمهوری هم بستر توئیتر را برای واکنش نشان دادن به این موضوع انتخاب
کرد و نوشت: «تحریم وزیر امور خارجه ایران از سوی دولت ترامپ نشانه جدیدی
از بیمنطقی، درماندگی و ماجراجویی یک قدرت زورگوست. دکتر ظریف نماد و
نماینده توانای دیپلماسی مقبول و قانونمند ایرانی است. حتی دشمنان عاقل
ظریف بر دانش، مهارت و توانمندی کمنظیرش در گفتوگو و خلق فرصتهای پرهیز
از منازعه و جنگ واقفند. تحریم ظریف دلیل دیگری بر ریاکاری و دروغگویی در
باب دعوت به مذاکره است.»
وزارت خزانهداری آمریکا نام محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را در فهرست افراد تحریمشده قرار داد. این خبری بود که از نیمهشب پنجشنبه در رسانهها پیچید و مثل بمب صدا کرد؛ خبری که واکنشهای زیادی را در داخل و خارج بههمراه داشت و جدای از مقامات در تهران، اروپا و حتی آمریکا، افکارعمومی را هم حسابی به خود درگیر کرد.
این اولینباری بود که مسئول دستگاه سیاست خارجی ایران تحریم میشد و همین موضوع، جنبه منحصربهفرد بودن تحریم جدید آمریکا را برجستهتر میکرد. پیش از این هم البته در ماجرای میکونوس و دادگاهی که به این بهانه تشکیل شد، شماری از مسئولان نظام ازجمله رئیسجمهور و وزیر امور خارجه وقت محکوم شده بودند و این موضوع محدودیتهایی را برای آنها بههمراه داشت. تحریم ظریف اما حکایتی دیگر دارد و با مورد قبلی قابل مقایسه نیست. این ماجرا را حتی با تحریمهای اخیر آمریکا علیه سایر مقامات نظام ازجمله رهبر انقلاب هم نمیتوان مقایسه کرد. هرچه باشد او سکاندار دستگاه دیپلماسی است و تریبون جمهوری اسلامی ایران در بیرون از مرزها به شمار میآید. کسی که اگر بنا به هر دلیل روزی باب مذاکره مستقیم دوباره باز میشد بهطور طبیعی در آن سوی میز مذاکره و پیشقراول دیگر مذاکرهکنندگان مینشست.
دراینباره گفتنیهایی بهنظر میرسد که در ادامه به بخشی از آنها اشاره خواهد شد.
1 مهمترین پیامد اقدام آمریکا آن بود که باب مذاکره بهطور رسمی بسته شد؛ چراکه اساسا ابزار مذاکره کارکرد خود را از دست داد. هرچه باشد بهرغم همه آنچه بر سر برجام رفت و سلسله بدعهدیهای آمریکا بعد از توافق هستهای، هنوز گروههایی در داخل، مذاکره با آمریکا را راه برونرفت از وضع موجود میدانند. گروههایی که اگرچه در جزئیات، اختلافاتی با هم دارند و برخیشان -با پیشفرض دموکراتهای خوب، جمهوریخواهان بد- برای پیروزی دموکراتها در انتخابات 2020 دست به دعا برداشتهاند، برخی دیگرشان میگویند تا دیر نشده باید با ترامپ به گفتوگو نشست، اما همگی در پمپاژ ترس به جامعه و دامنزدن به تصور آینده تاریک مذاکره نکردن با آمریکا با هم مشترکند.
امروز اما روشنتر از همیشه آشکار شد که در آنسوی ماجرا اساسا اعتقادی به مذاکره وجود ندارد و درهای گفتوگوی واقعی و بهدور از فشار سیاسی- اقتصادی بسته است.
2 موضوع دیگر، شباهت رویکرد ترامپ و اوباما در مواجهه با ایران است. ترامپ بعد از یک دوره فشرده ارسال پالسهای مذاکره مستقیم با تهران و اعلام آمادگی برای این موضوع، دست به اقدامی زد که در تاریخ ثبت شد. وزارت خزانهداری دولت ترامپ در حالی ظریف را تحریم کرد که تا همین چند هفته پیش بخشهای دیگر همین دولت با اعزام میانجی پشت میانجی، پرستیژ مذاکره گرفته بودند و سعی داشتند ایران را در نقطه مقابل مذاکره و مخالف آن جلوه دهند.
این رویه البته اتفاق جدیدی نبود. در کاخ سفید در دوره اوباما هم بر همین پاشنه میچرخید. از اولین تحریم پسابرجام درست فردای روز اجرای توافق هستهای که بگذریم، دولت اوباما تنها چندماه پس از اجرای برجام بازی دبه را آغاز کرد و اعلام کرد درباره میزان ذخایر هستهای ایران و همچنین موضوع فیبرکربنها خواستار مذاکره مجدد و گنجاندن شروط جدیدی براساس تفسیر آمریکا از برجام است. آمریکا میگفت ما ذخیره 300 کیلو را قبول نداریم و باید مواد موجود در لولههای غنیسازی نیز در این محاسبه لحاظ شود و همچنین درباره فیبرکربنها نیز خواستار اعمال محدودیتهای جدی برای ایران بود.
این یعنی آمریکا به آنچه از برجام به دست آورده بود راضی نبود و علاوهبر مطالبه امتیازات بیشتر از ایران، با پیش کشیدن موضوع توافق تکمیلی چارچوب مورد اجماع طرفین را در هم میریخت؛ توافقی که ماهها بلکه سالها برای آن وقت گذاشته شده و برای انعقادش مذاکرهها صورت گرفته بود.
کاری که ترامپ با ظریف کرد و اقدام اوباما در مواجهه با محصول مذاکرات ظریف (برجام) اگرچه با هم تفاوتهایی داشت، اما نتایجی یکسان دارد. هر دو رئیسجمهور بعد از یک دوره مذاکره یا تولید ادبیات مذاکره، به محصول مذاکره پشتپا زدند و روی اصلی خود را نشان دادند. ریشه همهچیز هم از آنجا آب میخورد که ایران حاضر به امتیاز دادن در دیگر حوزههای امنیت ملی خود ازجمله برنامه موشکی و راهبرد منطقهای نیست و این چیزی است که هر دو رئیسجمهور آمریکا را برآشفته و یکی را به تحریم وزیر امور خارجه و دیگری را به جرزنی در نتیجه بازی واداشته است.
3- از همان ساعات اولیهای که خبر تحریم ظریف رسانهای شد برخی در داخل تلاش کردند همهچیز را بهپای آنچه تیم B میخوانند بنویسند و اینطور وانمود کنند که این آشی است که بولتون و دار و دسته تندروها در کاخ سفید پختهاند. نتیجه طبیعی چنین مواجههای با ماجرا آن خواهد بود که اقدام مذکور، نه اقدامی در گستره حاکمیت آمریکا بلکه اکتی محدود به جمهوریخواهان بوده و باید به چشم موضوعی موقت به آن نگاه کرد، بهویژه در شرایطی که زمان زیادی تا انتخابات 2020 نمانده و احتمال شکست جمهوریخواهان نیز پایین نیست.
اگرچه رد چنین استدلالی کار سختی نیست و گفتنیهای زیادی دراینباره وجود دارد، اما بد نیست قائلان به این نوع نگاه اجمالا به این پرسش پاسخ دهند که اگر چنین تصمیمی، موقتی و محدود به چند مهره در دولت آمریکا یا نهایتا حزب حاکم تعبیر میشود، چرا نگاه آنها به برجام چنین نبود؟ حامیان برجام در آن روزها اصرار داشتند توافق هستهای را در ایالات متحده به موضوعی فراحزبی و مورد اجماع هیات حاکمه آمریکا که امکان خدشه به آن در دورههای بعدی نیست، تعبیر کنند.
با استدلال مورد اشاره اما میتوان گفت صرفا طیفی از حاکمان آمریکا و سران حزب جمهوریخواه پای توافق هستهای را امضا کردند نه همه هیات حاکمه آمریکا و به بیان دقیقتر، برجام توافقی با دموکراتها بود نه با یک کل بههمپیوسته تحت عنوان آمریکا. لذا روشن است آنهایی که امروز روایتی حداقلی از ماجرا ارائه میدهند باید آن روز هم نگاهی حداقلی به برجام میداشتند و مثلا امضای کری را تضمین نمیدانستند. آنهم در شرایطی که منتقدان با توجه به واقعیتهای حاکم بر کمپینهای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا، تبعات چنین رویکردی را گوشزد کرده بودند.
4- اقدام آمریکا در تحریم وزیر امور خارجه ایران، آنهم بعد از تکانههای شدیدی که مناسبات دو کشور در چند سال گذشته به خود دیده، از گفتوگوی تلفنی روحانی با اوباما و قدمزدن ظریف با جان کری گرفته تا خروج آمریکا از برجام و دهنکجی به مذاکرات پیشین و توافق متعاقب آن، اقدامی محدود با اثراتی قابل ترمیم نیست. در حقیقت آثار چنین برخوردی در بالاترین سطح، از سوی یک کشور با عالیترین مقام دیپلماتیک کشوری دیگر، ابدی خواهد بود و هیچ اتفاقی نمیتواند آن را بلاموضوع کرده و از تاریخ مناسبات دو طرف پاک کند. با این وصف هر حرکتی در جهت کاستن از محدودیتهای ناشی از این تحریم یا حتی رفع آن در آینده نهتنها از بار ماجرا نمیکاهد بلکه صرفا اقدامی تاکتیکی برای مالهکشی بر این موضوع محسوب خواهد شد و نباید آن را جدی گرفت. اقدامی تاکتیکی از جنس آنچه این روزها در ادبیات پمپئو و اعلام آمادگی برای سفر به تهران و گفتوگو با رسانههای ایرانی به چشم میخورد.
5 - تا پیش از این تلقی ترامپ و حتی بسیاری از اعضای هیات حاکمه آمریکا آن بود که در ایران دو جریان در ساختار قدرت حضور دارند؛ جریانی که اساسا با انباشت تجربیات پیشین، نگاهی منفی به مذاکره با آمریکا دارد و هرگونه توافقی با آن غیرممکن بهنظر میرسد و جریانی که در محافل داخلی از آن تحتعنوان غربگرا یاد میشود و میتوان برای رسیدن به نتیجه موردنظر نسبت به آن امیدوار بود.
این صورتبندی حالا فارغ از میزان صحت و سقمش به کلی از موضوعیت افتاده و تحریم ظریف آن را به کلی منتفی کرده است. هرچه باشد ایده ظریف و باقی رفقا آن بود که میتوان با آمریکا وارد گفتوگو شد و با معجزه دیپلماسی، برخی مشکلات داخل را حل کرد. پاسخ غیرمنتظره وزارت خزانهداری آمریکا اما خیلی از محاسبات را در هر دو طرف بههم زد. حالا بعد از شکست برجام، یکبار دیگر ایده حل مشکلات از مسیر مذاکره و تعامل با غرب –بخوانید آمریکا- شکست خورده و بهنظر میرسد زین پس استمرار آن در داخل با موانع بلندی مواجه است. از آنسو آمریکاییها هم دیگر نمیتوانند نسبت به توافق با طیفهایی که آنها را میانهرو میخوانند امیدوار باشند. آنها پلی را خراب کردند که تنها راه پیشرویشان برای مذاکره با ایران بود.
سفیر اسبق ایران در نروژ :
تحریم اقتصادی رو به پایان است، به تحریم سیاسی روی آوردهاند
عبدالرضا
فرجیراد، سفیر اسبق ایران در نروژ دلایل و اهداف تحریم محمدجواد ظریف را
بررسی کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد.
سران کاخ سفید چه هدفهای اولیه یا ثانویهای از تحریم وزیر امور خارجه دنبال می کنند؟
چند
هدف را دنبال میکنند. سفرهای آقای ظریف به سازمانملل و گفتوگو با
خبرنگاران از یکسو و گفتوگو با سیاستمداران از حزب مخالف از طرف دیگر، با
توجه به نزدیکبودن انتخابات آمریکا نگرانی بر افکارعمومی را برای
دولتمردان کاخ سفید به وجود آورده است و نگرانند که شاید پیوندی بهتدریج
بین دستگاه دیپلماسی ما و حزب رقیب ایجاد شود. دوم اینکه آمریکاییها صرفا
تحریمهای اقتصادی مدنظرشان نیست، تحریمهای اقتصادی را در اولویت دارند
ولی تقریبا به انتهای آن رسیدهاند. از طرفی آنها فکر میکنند تحریمهای
سیاسی هم بهاندازه تحریمهای اقتصادی اثر دارد. بنابراین تحریمهای سیاسی
هم یکی از ابتکارهایی است که دولت ترامپ برای فشار آوردن به دولت ایران
بهکار میبرد. لذا این مساله را هم باید در نظر بگیریم که از ایندست
کارها در آینده بیشتر خواهد شد. چنان که میبینیم بیشتر تحریمهای چند وقت
اخیر سیاسی بوده است؛ از سپاه بگیرید، تا تحریم ظریف. از اینرو احتمال
دارد این تحریم به معاونان وزارت امور خارجه هم برسد.
نسبت این اقدامات با پیشنهاد مذاکره با ایران چیست؟
اینهم
یک نوع فشار برای مذاکره است. بهنظر من، اینها وقتی بنا باشد مذاکرهای
صورت گیرد، میتوانند تحریم را بردارند یا از کانال دیگری اقدام کنند.
آمریکا البته مقداری از مذاکره ناامید شده است. البته میدانند اگر
بخواهند مذاکره کنند، اول باید واسطهها این کار را انجام دهند. فرض کنیم
عمانیها، عراقیهاو فرانسویها. از اینرو فکر نمیکنم اگر بخواهد
مذاکرهای صورت بگیرد این مانع جدیای برای مذاکره باشد.
روحانی
گفته است نفر اصلی و مسئول اصلی مذاکره را تحریم کردهاند، چطور ممکن است
شما ابزار مذاکره را تحریم کنید و بعد بهدنبال مذاکره هم باشید. نظر شما
درمورد این حرف چیست؟
آنقدر
اختلاف ایران و آمریکا جدی شده که بعید است مذاکره به این سادگیها صورت
بگیرد. اما اگر هم بخواهد مذاکره کنند ابتدا از وزیر امور خارجه شروع
نمیشود. مگر در عمان از وزیر امور خارجه شروع شد؟ از افراد دیگری شروع شد و
بعد به وزیر امور خارجه رسید. در آن موقع هم اگر لازم باشد این تحریم را
برخواهند داشت، اما فعلا از ابزار فشار استفاده حداکثری میکنند که با آن
به مذاکره برسند.
احتمال میدهید مانع حضور آقای ظریف در سازمانملل برای شهریورماه و مهرماه بشوند؟
من بیشتر روی محدودیتهای این حضور فکر میکنم، تا اینکه صددرصد بخواهند مانع بشوند. آن چیزی که آمریکاییها را نگران کرده، افکارعمومی داخل آمریکاست. شما ببینید سخنرانیهای ترامپ همه در راستای جلب افکارعمومی است. همین دیروز در یک سخنرانی در یک میتینگ انتخاباتی، اشاره کرده است ایرانیها اصرار میکنند که با ما مذاکره کنند.
چرا این حرفها را میزند؟ چون مردمی که آنجا هستند –مردم آمریکا خیلی سیاسی نیستند، بیشتر به مسائل داخلی خودشان و مسائل اقتصادیشان فکر میکنند- خیلیهایشان این صحبت را باور میکنند.
معتقدم
او در سیاست خارجی کم آورده و به دروغ متوسل شده است. برای مثال و روشن
شدن ماجرا پیشنهاد دو هفته قبل آقای ظریف (بیشتر در برابر بیشتر) را در نظر
بگیرید. ظریف آن را بهعنوان یک ایده مطرح کرد اما چون مردم عادی
نمیدانند جزئیات قضیه چیست، ترامپ از آن استفاده سیاسی میکند، بزرگش
میکند و بهعنوان یک موضوع خاص و برگبرنده به مردم آمریکا تحویل میدهد.
مردم آنجا هم برایش کف میزنند. روسایجمهوری قبلی هم این کار را میکردند،
اینها توهمات ترامپ است.
احتمالا در ذهنشان این نیست که مردم ایران را منسجمتر میکند و بهضرر آمریکا میشود؟
نه،
به نظر من خیلی شناخت درستی برخلاف قبلیها از داخل ایران ندارد. چرا؟
بهخاطر اینکه اینها از منابع غیرقابل اعتمادی خط میگیرند. مثلا از
گروههای مخالف ایران بهویژه سازمان منافقین.
پیشبینی
میکنید ممکن است در چند ماه آینده اگر ترامپ برنده انتخابات شود، در دولت
بعدی یا حتی اگر دموکراتها بیایند، این تحریم تاکتیکی برداشته شود؟
همینطور که دولت ترامپ فیالبداهه کاری را انجام میدهد و باعث تعجب جهانیان میشود، همینطور هم میتواند موضوعی را برگرداند. ما ممکن است امروز احساسی داشته باشیم که فردا برعکس آن را آمریکا انجام دهد. مثلا در شرایطی که به اروپا التماس میکند بیایید با ناوچههایتان در خلیجفارس ائتلاف برای اسکورت دریایی تشکیل دهیم ناگهان همین امروز میگوید ما چندهزار تروریست داعشی را میفرستیم به اروپا، یا کارهایی از این دست. ترامپ محکم اعلام کرد ما نیروهایمان را از سوریه بیرون میبریم. دقت کنید رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد! تمام خبرگزاریها تفسیر و تحلیل کردند. رژیم صهیونیستی ناراحت شد اما یک نفر آمریکایی از سوریه نهتنها خارج نشد بلکه تقویت هم شدند. امروز اعلام میکند نیروهایشان را از افغانستان بیرون میبرد، فردا میبینیم هیچ اتفاقی نمیافتد. اعلام میکنند 2000 نیرو میآید خلیجفارس، ولی 500 تا میآید، لذا دولت آمریکا دارای سازوکار مستحکم و باقاعدهای نیست.
رامین مهمانپرست : درباره آمریکا، حجت بر همه تمام شده است
رامین مهمانپرست، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در لهستان، ترامپ و همکارانش را اهل اتخاذ مواضع غیرمنطقی، غیرعقلانی و گرفتن تصمیمات عجیب در صحنه بینالمللی دانست و گفت: «خروج ترامپ از برجام پس از حضور در کاخ سفید بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، موید این نظر رهبر انقلاب بود که به آمریکاییها بههیچعنوان نمیتوان اعتماد کرد و از اینرو باید درمورد مذاکرات برجام هم توضیح داد تنها دلیلی که باعث ورود به گفتوگو با غربیها بهخصوص آمریکاییها شد این بود که افکارعمومی در سطح جهان متوجه شوند ایران هم اهل منطق و مذاکره است، هم چیزی برای پنهان کردن ندارد و لذا با مذاکره، بیش از گذشته این منطق و همچنین ماهیت برنامه صلحآمیز هستهای ما بر مردم جهان ثابت شد. اقدام ترامپ در خروج از برجام نشان داد بیاعتمادی به مقامات آمریکا تا چه میزان درست بوده و بهعبارتی، حجت بر همه درباره مذاکره با آمریکاییها تمام شد.» وی ادامه داد: «در یکسال گذشته آمریکاییها گمان میکردند با فشار در حوزههای مختلف مانند برگرداندن تحریمها که نامش را هم فشار حداکثری گذاشتند میتوانند جواب بگیرند و مردم را تسلیم کنند ولی توفیقی پیدا نکردند، دلیل این هم بهخاطر عدم شناخت آنها از مردم ایران و الگوی رفتاریشان است.»
مهمانپرست نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده را بهعنوان علت مهم تحریم وزیر امور خارجه ایران از سوی وزارت خزانهداری آمریکا توصیف کرد و گفت: «تیم دونالد ترامپ در تلاش است از هر ابزاری برای افزایش احتمال رایآوری استفاده کند و حتما عرصه سیاست خارجی را برای این هدف مهم و قابلتوجه میداند. در این حوزه دو مساله مهم برای آنها مطرح است؛ اول کرهشمالی که ترامپ تلاش کرد با اجرای نمایشهایی از مذاکره، چالش آمریکا با این کشور آسیای شرقی را خاتمه دهد که البته در این زمینه موفق نبود اما مسیر را بهگونهای پیش بردند که در انتخابات بتوانند ادعا کننند سران کرهشمالی وادار به نشستن پشت میز مذاکره با ترامپ شدهاند. مساله دوم که مساله مهمتری است به ایران مربوط میشود؛ آن چیزی که همچنان برای انتخابات آمریکا و نامزدهای آن از هر دو حزب تعیینکننده و سرنوشتساز است. مساله هستهای و در سالهای اخیر حضور ایران در منطقه بهویژه خلیجفارس و نهایتا واقعیتی از جمهوری اسلامی که باعث به شکست کشاندن بسیاری از برنامههای آمریکا در منطقه شده است، موضوع مهمی در مناظرات نامزدهای انتخابات سال آتی است که تیم ترامپ برای حلکردنش حتی ماجرای مذاکره بدون قید و شرط و سفر به تهران را هم مطرح کرد، ایدهای نخنما شده که مشخص بود صرفا یک شوی تبلیغاتی و اظهارنظری بدون ریشه و غیرقابل اعتناست.»
مهمانپرست توضیح داد: «تیم ترامپ وقتی فهمیدند شگردهایی چون حرف زدن از مذاکره بیقید و شرط جواب نداده و نخواهد داد، به تحریم وزیر امور خارجه ایران روی آوردند.»
سفیر سابق ایران در لهستان تحریم وزیر امور خارجه کشورمان را بدون منطق دیپلماتیک دانست و ضمن تاکید بر اینکه چنین تصمیماتی هیچ پذیرشی در فضای روابط و نهادهای بینالمللی ندارد، گفت: «مضحکبودن این اقدام وقتی آشکارتر میشود که آن را در کنار پیشنهادهای مذاکراتی آمریکا تحلیل کنیم، جایی که نشان میدهد چقدر پیشنهادهای قبلی بیاعتبار و سست بوده است و بیتوجهی به آنها تایید میشود.»
مهمانپرست این اقدام را مشابه دیگر رفتارهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری در ایالات متحده توصیف کرد و گفت: «حرفهای عجیب و غریب و تهمتهای سنگینی که نامزدهای انتخابات آمریکا به یکدیگر میزنند حالا بهعنوان یک نماد و نشان از انتخابات آمریکا شناخته میشود، لذا تحریم آقای ظریف را هم باید اقدامی مشابه آنها تعریف کرد.»
علاوهبر این مهمانپرست اقدام وزارت خزانهداری آمریکا را بیربط به ماجرای هدف قرار گرفتن پهپاد جاسوسی آمریکا در خلیجفارس ندانست و تحریم وزیر امور خارجه ایران را پاسخی به آن اقدام توصیف کرد و توضیح داد این نحوه واکنش به اتفاقات خلیجفارس، نشانه دیگری درخصوص شکست سیاستهای آمریکا در منطقه است.
این دیپلمات باسابقه وزارت امور خارجه با اشاره به رفتارهای روسایجمهور ایالات متحده در ادوار مختلف گفت: «همه سران آمریکا نشان دادهاند قابل اعتماد نیستند، اوباما با وجود روی خوش و دوستی که به مردم ایران نشان میداد اساسیترین و بزرگترین تحریمها را علیه مردم ما وضع کرد، دقیقا مانند دیگر دموکراتها که نشان دادهاند بیشتر اهل ایجاد سازوکارهای تحریمی و ایجاد فشارهای اقتصادی بر ایران بودهاند.همین رفتار بود که باعث شد رهبری عبارت دستکش مخملی را بهکار ببرند. از این رو هیچ فرقی میان ترامپ و اوباما نیست و تا زمانی که رویکرد آمریکا در قبال ملتهای مستقل مثل ایران تغییر نکند، نمیتوان به آنها اعتماد و تصور کرد که میتوان با آنها مشکلات کشور را حل کرد.»
وی با بیان اینکه هیچگاه قرار نبوده با دولت کنونی آمریکا مذاکره شود و تحریم وزیر امور خارجه ایران نیز تاثیری بر این تصمیم ایران ندارد، بیان کرد: «آمریکاییها نشان دادهاند بهدنبال مذاکره نیستند و صرفا برای نمایش و شوآف اظهارنظر میکنند، بنابراین حتی اگر عدهای تصور کنند مذاکره با ترامپ رفعکننده مشکلات است و باید منتظر باشند که چند روز دیگر ترامپ زیر میز بزند یا با شروع دولت بعدی بازهم مذاکرات قبلی منتفی شود. از اینرو هیچ اعتمادی به مقامات آمریکایی نیست.»
مهمانپرست در پایان گفتوگوی خود اقتدار و توانمندی در حوزههای مختلف را شرط حضور در فضای بینالمللی دانست و گفت: «اقتدار دفاعی کشور امروز به نقطهای رسیده که آمریکاییها و دیگران نمیتوانند در این حوزه ورود کرده و از این منظر کشور را تحت فشار بگذارند و براساس همین تجربه هم باید مسئولان اجرایی برای افزایش توانمندی کشور در حوزههای دیگر مانند حوزه اقتصادی تلاش کنند.»