کد خبر: ۴۵۹۳۴۱
زمان انتشار: ۱۰:۵۷     ۰۲ مرداد ۱۳۹۸
علیرضا منصوریان سرمربی فعلی ذوب اهن و سابق استقلال پس از مدتها سکوتش را شکست و در مصاحبه ای مفصل به توضیح اتفاقات چند سال اخیر در زندگی حرفه ای ش پرداخت در بخشی از صحبتهای او، افشاگری جنجالی در خصوص رفتارهای عجیب بیرانوند در نفت تهران و تحریک او توسط پرسپولیسی ها عنوان شد.

به گزارش پایگاه 598، علیرضا منصوریان سرمربی فعلی ذوب اهن و سابق استقلال پس از مدتها سکئتش را شکست و در مصاحبه ای مفصل به توضیح اتفاقات چند سال اخیر در زندگی حرفه ای ش پرداخت در بخشی از صحبتهای او، افشاگری جنجالی در خصوص رفتارهای عجیب بیرانوند در نفت تهران و تحریک او توسط پرسپولیسی ها عنوان شد که قابل تامل است.

منصوریان ابتدا در خصوص نقل و انتقالات جنجالی فصل اول حضورش در استقلال گفت و از داستان وحید امیری شروع کرد:

 

بازیکنان آینده دارند و اولویت آینده‌شان مسائل مالی است تا خانواده را پشتیبانی کنند؛ نمی‌دانم تا قبل از آن چه شرایطی وجود داشت ولی فضای آبی یا قرمز برای وحید امیری وجود نداشت؛ او بازیکنی سطح بالا از نظر اخلاقی و فنی بود؛ فوق‌العاده خوب است و خیلی دوست داشتم به استقلال بیاید، اما عدد و ارقامی که پرسپولیس به او می‌داد، با مبلغی که ما می‌خواستیم به وحید امیری بدهیم، خیلی تفاوت داشت؛ در مرحله آخر به او گفتم خودت انتخاب کن و هر انتخابی که خارج از مسائل مالی به سود و علاقه تو است، انجام بده؛ من مربی تو بودم و صلاحت را می‌خواهم.

بعضی از بازیکنان عقلانی و قلبی انتخاب می‌کنند، بعضی از بازیکنان هم بعد از بحث عقلانی و قلبی، استخاره می‌گیرند؛ به وحید امیری گفتم با علاقه‌ات انتخاب کن و او را آزاد گذاشتم؛ وقتی هم به اردوی تیم ملی رفتم، فقط او را بغل گرفتم و بوسیدم؛ چیزی به او نگفتم که پیش ما بیا یا نیا؛ اما می‌دانست که به او علاقه‌مند هستم چراکه محمد خرمگاه را سراغ وحید فرستادم تا به استقلال بیاید؛ حضور در پرسپولیس انتخاب خودش به لحاظ مالی و تیمی بود؛

 

منصوریان سپس به سراغ ماراهای علیرضا بیرانوند رفت و خاطرات جالبی از او تعریف کرد:

 

علی یک پسر فوق العاده هایپر است. من خودم کودک درونم فعال است و وقتی به محل پدری می روم با کودکان در آنجا فوتبال بازی می کنم. خودم خیلی هایپر هستم و چیزی جز انرژی مثبت در من وجود ندارد اما علی هزار برابر من است. شما و علی بیرانوند بگویید مثلا از در داریم بیرون می رویم به آن گل دست نزن؛ بی درنگ دست می‌زند.

قد علیرضا بیرانوند خیلی بلند است. در نفت به او می‌گفتم وقتی من مصاحبه می کنم از بالا سر من را نبوس اما او هر دفعه این کار را تکرار می کرد. دیگر به یک جایی رسید که خودم کم آوردم و دیگر به او چیزی نگفتم بلکه این کار را انجام ندهد.

برای جایگاه فعلی خود خیلی زحمت کشیده و حقش است. یک زمانی علیرضا قصد داشت در نیم فصل به پرسپولیس برود. ما همراه تیم نفت به اردوی آنتالیا رفته بودیم. یادم است آن زمان عزیزی در باشگاه پرسپولیس به بیرانوند وعده داده بود که اگر می خواهی از نفت خارج شوی برو و بی انضباطی و دعوا بکن تا منصوریان تو را بیرون کند. من هم چون این روش را از قبل گوش کرده بودم به محمد خرمگاه و سرپرست نفت گفتم که آماده باشید این مشکلات را از سوی علیرضا بیرانوند ببینید. ما به فرودگاه رفتیم و زمانی که قصد داشتیم پاسپورت را برای خروج تحویل دهیم علیرضا بیرانوند به من گفت که اگر همین حالا ۲/۳ قراردادم را ندهند به آنتالیا نمی آیم. من هم به او گفتم که میل خودت است، دوست داشتی بیا و دوست نداشتی نیا. تیم رفت و دیدیم با ما آمد. بچه بسیار خوبی هم است. ایمان مبعلی با او صحبت کرد و آمد.
به آنتالیا رسیدیم و دیدیم که بیرانوند دوباره ناهنجاری را شروع کرده است. مثلاً در تمرین یک جور خاص توپ را دفع می کند و بر روی مخ همه رفته است. به همین دلیل شب جلسه ای با حضور مدیران و این بازیکن ترتیب دادیم. فکر می‌کنم آن فرد خاص در پرسپولیس به بیرانوند گفته بود که در جلسه علیرضا منصوریان را عصبانی کن. یک لحظه دیدم که بیرانوند آمد در جلسه و با لهجه شیرین لری به من گفت که علی آقا اصلاً دوست ندارم که با شما کار کنم. یک دفعه شروع کرد به داد و بیداد کردن که ایشان دیکتاتور است و من فقط او را نگاه کردم. در این گیر و دار باز هم همان فرد خاص یک ویس دیگر داد و گفت ما فلان قدر پول می دهیم و حالا هم به دنبال جذب گلر دیگری هستیم و بیرانوند را به هم ریختند. خلاصه فردا صبح سر میز صبحانه آمد و ما آنقدر ناراحت بودیم که اصلا او را به داخل تیم راه ندادیم. فردا شبش آمد و هم دیگر را بغل کردیم و بیرانوند در نفت ماند.

یک پنالتی از رونالدو گرفت، من به بازیکنان کم زنگ می‌زنم و جواب تلفن هم نمی‌دهم چون از این کار و از این فضا فراری هستم. دیگر من گفتم بازیکنم بوده و یک تبریک به او بگویم. وقتی زنگ زدم به جای اینکه سلام کند بلند داد زد که بابای علیرضا بیرانوند بیا ببین که چه کسی به پسرت زنگ زده است. صدا هم روی پخش بود و برخی از دوستان لر من آن را گوش می‌کردند و به دنبال صحبت با علی بودند. گفت علی آقا خیلی دوستت دارم اما پدرم را در نفت درآوردی.
پسر خیلی ساده ای است اما حالا زرنگ شده. چند روز پیش در اتوبان بودم و دیدم تبلیغ قبول کرده است. حالا نمی‌دانم آن برند چند درصد افت سهام داشته است؟ ( با خنده)


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها