قوانین انعکاس و انکسار نور
در کتاب «فیزیک» تألیف «بتانکور» ضمن بحث از نور مىنویسد: «دکارت» در سال 1630 قوانین انعکاس و انکسار نور را با فرض این که نور از اجسام ریز ساخته شده است بیان کرد، و این اجسام ریز را با گلولههاى پرتاب شده مقایسه نمود. در سال 1690 «هویکنس» در کتابش، تئورى امواج نور را شرح داد که بتانکور مىگوید: مىتوان او را واضع این تئورى دانست. باید گفت: آقاى بتانکور راوى اروپاییان نسبت به دانشمندان مسلمان ایرانى کم لطفى کردهاید؛ زیرا اساس تئورىهاى ذرهاى و موجى، متعلق به قبل از آنهاست نه متعلق به اروپا.
آقاى دکارت و هویکنس و نیوتن عین گفتههاى دانشمندان اسلامى راگفتهدر کلمات آنها با دانشمندان مسلمان هیچ تفاوتى نیست. تفسیر دکارت نسبت به نور، انعکاس و انکسار آن عیناً گفته دانشمند عالى مقام اسلامى ایرانى خواجه نصیرالدین طوسى است که در سال 597 متولد شده است، خواجه در کتاب «تجریدالاسلام» مىفرماید: به عقیده دانشمندان (که خود او یکى از آنهاست) نور از اجسام ریزى تشکیل شده است که از منبع جدا شده و به محل دیگر که نور را مىپذیرد مىرسد «1».
فیزیکدانان اروپا، از زمان دکارت تاکنون، براى این که قوانین انعکاس نور را با فرض ذرهاى تفسیر کنند مىگویند: همانگونه که توپ لاستیکى در موقع برخورد با دیوار منعکس مىشود، براى نور که مانند ذره تصور مىشود، کیفیت انعکاس به آسانى قابل تطبیق است.
این مطلب را «آلبرت انیشتن» در کتاب «سیر تکاملى علم فیزیک» نوشته و این بحث را به اروپاییان خصوصاً به دکارت نسبت داده است؛ اما با کمال معذرت از آقایان اروپاییان و غرب زدگان وحشتزده که تمام برنامه آفرینش را مىخواهند از دریچه اروپا ببینند، این مطلب را «کمال الدین ابوالحسن فارسى» در 700 سال قبل در کتاب «تنقیخ المناظر» بیان کرده است که مفاد عبارت او این است:
همانطور که اجسام طبیعى اگر از محل بلندى به زمین به جسم سختى برخورد کنند برمىگردند، یا اگر جسمى را به دیوار پرتاب کنیم برمى گردد؛ به همین ترتیب نور وقتى که به اجسام صیقلى بتابد منعکس مىشود. خلاصه دکارت یک کلمه اضافهتر از مطلب دانشمندان اسلامى را نگفته است.
نظریه فرما
«فرما» یکى از ریاضى دانان اروپا است، وى در بیان علت انعکاس نور مىگوید: شعاع نور وقتى از محیطى، داخل محیط دیگر شود، خط سیر خود را طورى انتخاب مىکند که کمترین وقت را براى رسیدن به مقصد صرف نماید.
این جمله به «قانون فرما» معروف شده است؛ ولى این جمله در کتاب «تنقیخ المناظر» ابوالحسن فارسى در جلد دوم صفحه 131 چنین آمده است: هنگامى که نور با جسم شفاف غلیظترى مصادف شود، این غلظت مانع حرکت نور در جهت اولیه است، از این رو نور منعکس شده، در جهتى حرکت مىکند که نفوذش آسان باشد و چون راه سهلتر را انتخاب کرد، مسلماً زودتر به مقصد مىرسد «2».
نیوتن و انکسار نور
«نیوتن» در بیان علت انکسار نور مىگوید: شعاع نور وقتى از هوا داخل آب مىشود، مىتوان حرکت آن را در حقیقت مرکب از دو حرکت دانست: یک حرکت عمود بر سطح آب و حرکت دیگر: در امتداد افقى و مماس با سطح آب شعاع انکسار که نتیجه این دو حرکت است.
بحث تجزیه و ترکیب حرکات یکى از مباحث مهم فیزیک و مکانیک را تشکیل مىدهد و اساس تئورى «ماکسول» که نور را دو عامل عمود بر هم مىداند، از فرض نیوتن سرچشمه گرفته است.
اینها از تراوشات فکرى دانشمندان اسلامى است و اصل مطلب در کتاب «کمالالدین فارسى» صفحه 141 است که: اگر نور به طور مایل از محیطى داخل محیط شفاف دیگرى شود، مىتوان حرکت آن را مرکب از دو حرکت دانست:
حرکت اول: در جهت عمود نافذ و حرکت دوم: دیگر در جهتى که عمود بر عمود اول است، در مبدأ نفوذ یعنى در نقطهاى که نور داخل آب شده است؟
اکنون تصدیق مىکنید که نسبت به دانشمندان اسلامى خصوصاً دانشمندان ایرانى چقدر حقکشى شده است؟
دو نظر از دو کتاب
1- کتاب «تاریخ تمدن» مىنویسد: شکى نیست که مسلمین با تجربیات و عملیات خویش، علم جدید شیمى را پایهگذارى کرده و آنها بودند که بسیارى از ترکیبات شیمى را کشف کردند، و براساس کشفیات آنان، شیمى جدید استوار شد.
2- کتاب «تمدن اسلام و عرب» مىنویسد: این که در کتب شیمى مىنویسند «لاوازیه» ایجاد کننده این علم است، درست نیست؛ زیرا باید دانست هیچ علمى دفعتاً به وجود نیامد و نمىآید، اگر چنانچه لابراتورهاى هزار سال پیش مسلمین و اکتشافات آنها در این علم نبود، لاوازیه نمىتوانست قدمى به جلو بردارد.
اکتشافات شیمى
اکتشافات مسلمین در شیمى عبارت است از: الکل، اسیدنیتریک، اسیدسولفوریک، اسیدنیترو، جوهر نشادر، کلوریدسولفوریک، نمک نشادرپتاس، نیترات دارژان، نیترات پتاس، زرنیخ، قلیا و بوریک.
بىخبران بىخرد بدانند که جمله فریبنده «دین مخالف علم و برنامه زندگى است» مربوط به دین کلیسا، یهود و ادیان دیگرى که یا مانند دین یهود و کلیسا تحریف شده، یا منشأ آن از طرف حق نبوده است، مىباشد و دامن اسلام از این جمله آلوده پاک است و بدانند که اسلام پایهگذار اصلى تمدن حقیقى است.
معرفى برخى از دانشمندان اسلامى
در خاتمه نام برخى از دانشمندان بزرگ اسلام را در علومى که تبحر داشتند ذکر مىکنیم:
دانشمندان حقوق
در علم حقوق دامنه کاوشهاى مسلمین خصوصاً دانشمندان شیعه و ایرانى آنقدر است که تعداد کتب و شماره مؤلفین این علم را نمىتوان در پنج سال رسیدگى کرد. از تأسیس حقوق تطبیقى بیش از یک قرن نگذشته است؛ ولى از تألیف حقوق تطبیقى شیخ طوسى درکتاب «الخلاف» بیش از هزار سال است که مىگذرد. مؤلفین حقوق عبارتند از: شیخ طوسى، شیخ مفید، علامه حلى، محقق کرکى، فخر المحققین، شیخ محمد حسن صاحب جواهر، شهید اول و شهید ثانى.
دانشمندان ادبیات
نام همه آنها را نمىتوان حتى در دهها صفحه ذکر کرد؛ امّا مشهورترین آنها عبارتند از: خلیل بن احمد، سیبویه، ابن هشام جامى، عبداللَّه مقفع، ابن مالک و...
دانشمندان تفسیر
امین الاسلام طبرسى، فخر رازى، سید هاشم بحرانى، ابوالفتح رازى، طبرى، فیض کاشانى، ملا فتح اللَّه کاشانى، قتاده، ابن عباس و سعید بن حبیر و...
دانشمندان منطق، فلسفه و کلام
هشام بن حکم، هشام بن الفوطى، صالح ابن ابى صالح، ابراهیم ابن نظام الیسار، ابن رشد، فارابى، ابن مسکویه، سهروردى، ملا عبدالرزاق لاهیجى، کندى، میبدى، میرداماد، ملاصدرا، حاج ملاهادى سبزوارى و... تنها در مسئله اتم دانشمندان اسلامى بودند که این مسئله بزرگ را به جلو رانده و راه تحقیقات عملى را براى آیندگان باز گذاشتند.
دانشمندان علم ریاضى
ابو عبداللَّه محمد بن موسى الخوارزمى (مخترع جبر و مقابله)، ابو جعفر محمد، ابوالعباس الفضل بنحاتم، شیخ بهایى، حجاج بن یوسف بن مطر، ابو منصور عبد القاهر، ابو الوفا محمد بن یحیى (کسى که یکى از حرکات ماه را کشف کرد)، ابوعثمان سعید ابن یعقوب، ابو جعفر الخارن (که در حل معادلات درجه 3 نظریاتى داده است)، ابوالجود محمد ابن اللیث، محمد بن الحسن الحاسب، ابوالحسن على بن احمد (که کتابى مفید در لگاریتم تألیف کرد)، محمد بن عبدالباقى، ابوالفتح حجهالحق عمر بن ابراهیم خیام نیشابورى و...
دانشمندان علم فیزیک و مکانیک
جابربن حیان ایرانى مؤلف 360 جلد کتاب که اکثر آنها در کتابخانهها و موزههاى جهان اروپاست از جمله موزه بریتانیا، کتابخانه ملى پاریس، کتابخانه دانشگاه اکسفورد انگلستان، کتابخانه لیون، کتابى به عنوان «رسائل جعفربن محمدالصادق» در هزار صفحه دارد که دوبار در اروپا چاپ شده است.
دانشمندان شرق و غرب او را پدر فیزیک مىدانند.
«پىیروسو» مىگوید: کتاب او براى اولین بار درباره نور توصیفى صحیح از ساختمان چشم و قسمتهاى مختلف آن از قبیل مخاط خارجى قرنیه، شبکیه، عنبیه و علاوه بر این، اصول اطاق تاریک را شرح مىدهد.
او از شاگردان برجسته امام ششم حضرت صادق علیه السلام است. دانشمندان دیگر:
محمد بن مسعود، حسن بن حسین کمالالدین فارسى، ابوالفتح عبدالرحمن، ابواسماعیل علىبن محمد و ابوالقاسم محمد بناحمد.
دانشمندان شیمى
جابربن حیان، محمدبن زکریاى رازى، ابوریحان بیرونى، محمد بن امیل التمیمى، ابوالحاکم محمد بن عبدالملک، احمد بن على وحشیه، ابو العباس احمد بن على و ابومحمد عبداللَّه بناحمد.
دانشمندان هیئت و نجوم
ابوالحسن اهوازى على طبرى، خالد بن عبد بن عبدالملک، یحیى بن ابى منصور سند بن على، على بن عیسى، ابوعبداللَّه محمدبن جابر بن سنان «پىیروسو» مىگوید: او اول کسى است که سینوس را جانشین وتر ساخت که نتیجهاش مثلثات جدید است، محمد بن الحسین شیخ بهایى، ابو عبداللَّه محمد بن عیسى، حسن بن حاسب، ابو عثمان سهل بن بشر، ابو الوفاء بوزجانى، خواجه نصیر الدین طوسى و ابراهیم بن سعید.
دانشمندان جغرافى
خوارزمى، ابوزید حسن سیرافى، احمد بن الطیب، ابو المنذر هشام بن الکلبى، احمد بن محمد اسحاق، على بن حسن شیزرى، ابو زید احمد بن سهل بلخى، ابوالحسن على بن حسین مسعودى، احمد بن فضلان، ابوالفرج قدامة بن جعفر، ابو محمد حسن بن احمد، ناصرخسرو قبادیانى، یحیى بن سرفیون و البکرى ابوسعید عبدالحى.
دانشمندان تاریخ
واقدى، نصر بن مزاحم، ابن عماد، ابناثیر، طبرى، مسعودى، ابنواضح، مقریزى، ابن حزم، ابوسعید عبدالحى، ابنخلکان، عطاءالملک جوینى، بلاذرى، ابونعیماصفهانى، ذهبى، ابوالحسن على بن محمد، شهرستانى، ابن مسکویه، ابوریحان بیرونى و....
دانشمندان طبیعى
احمد بن داود دینورى، ابو محمد عبداللَّه بن احمد بن بیطار مالقى (این دانشمند آنچه را که دانشمندان اسلامى در گیاهشناسى نوشته بودند در یک کتاب جمع کرد که در قرن 16 بزرگترین مقام گیاهشناسى و داروسازى رابه دست آورد.)، ابنسیده، منصوربنفضل، ابوالعباس احمد بن محمد، عبداللَّه بن صالح ابنالادان الاشبیلى (این دانشمند در کتاب خود ازاقسام خاکها کودها و طریقه زراعت و از 585 نوع درخت میوهدار بحث کرده و همچنین در راه نشان دادن راههاى خوراندن و بحث از عوارض بیمارىهاى نباتات و طریق معالجه آنها کاوش و ابتکار فراوانى نمودهاند).
دانشمندان معدن شناسى
عطارد بن محمد، ابوریحان بیرونى، المنصور بن بعرة الذهبى، خواجه نصیرالدین طوسى، ابوالقاسم عبداللَّه بن على بن محمدبن ابىطاهر الکاشانى، حسن بن عربشاه، محمد بن منصور و بیلک القبچقى.
دانشمندان پزشکى و داروسازى
شیخ الرئیس حسین بن عبداللَّه بن سینا، على طبرى، محمد بن زکریاى رازى، حسن احمد بن محمد الطبرى، على بن عباس اهوازى، ابومنصور موفق، ابوالقاسم موصلى، ابوالحسن على بن رضوان، ابوالفرج عبداللَّه الطیب، على بن عیسى، ابو روح محمد بن منصور، جمالالدین عبدالرحمن عزالدین ابراهیم، ابن عوض کرمانى، سدیدالدین کازرونى، عریب بن سعد و خلاصه «ابن ابى اصیبعه» در کتاب «اخبار العلما باخبار الحکما» از 400 نفر پزشک و داروساز تا سال 962 ذکر کردهاست.
دانشمندان زیست شناسى
ابوعثمان عمرجاحظ، ابوسعید، عمادالدین کاتب و...
دانشمندان فنون نظامى
حسن بن رماح، عمربن ابراهیم و...
دانشمندان دائره المعارف نویس
ایوب الرهاوى خوارزمى، جمالالدین ابوعبداللَّه، ابویحیى زکریا بن محمد وابوالفصائل اسماعیل.
دانشمندان مترجم علوم و فلسفه
ابوالحسن اهوازى، محمد بن ابراهیم فزارى، ابوالحسن ثابت بن قره، مطهر بن طاهر، عبدالمسیح بن ناعمه، جرجیس بن جبرئیل، حنین بن اسحاق، سابور بن سهل، ابویحیى البطریق، یوحنا الدمشقى، فضل بن نوبخت، محمد بن عبداللَّه بن مقفع و یعقوب بن طارق.
شعراى اسلامى
فردوسى، سعدى، حافظ، عنصرى، عسجدى، فرخى، ناصرخسرو، باباطاهر، سنایى، خاقانى، قاآنى، رشیدالدینوطواط، مسعودسعدسلیمان، سیدحمیرى، دعبل، فرزدق، و هزارها نفر دیگر در فنون مختلف معمارى، نقاشى، خط، تذهیبکارى و کاشىکارى که اگر بخواهیم هر کدام را ذکر کنیم به صورت صدها مجلد کتاب خواهد شد، با این که این عده نامبرده بعضى از دانشمندان تاریخ اسلامند و دسترسى و شناسایى به تمام آنها غیرممکن است؛ زیرا به جهت نامساعد بودن شرائط و اعصار و سوزاندن کتابخانهها نمىتوان یک هزارم آنان را نام برد.
کتابخانههاى مسلمین
مسلمین در اعصار مختلف، داراى کتابخانههاى مجهزى بودند که مشهورترین آنها عبارتند از:
کتابخانه بغداد داراى 4 میلیون کتاب، کتابخانه اندلس 4 صدهزار کتاب، کتابخانه خزانة الکتب یک میلیون و نیم، کتابخانه شام 3 میلیون که در فتح طرابلس در سال 502 اروپائیان آن را سوزاندند، کتابخانه شاپور 10 هزار، کتابخانه الحکمه 400 هزار، کتابخانه مراغه 400 هزار، کتابخانه دارالحکمه 400 هزار، که بسیارى از آن کتب فعلًا در کتابخانههاى اروپاست. این بود شمهاى کوتاه و مجمل درباره وضع اسلام و مسلمین، قضاوت صحیح با خوانندگان محترم است که آیا دین مخالف با علم و زندگى کدام دین است. با مطالعه عمیق این سطور ماهیت، واقعیت و مفهوم اصلى اسلام براى شما روشن مىشود.
پی نوشت ها:
(1)- «زعم بعض الحکماء ان الضوء اجسام صغار تنفصل من المضى و تنیل باالمستضى».
(2)- «فاالضوء اذا صادف جسماً مشفاً اغلظ فانه لفظة یمانعه من النفوذ فى جهة حرکة فیمیل الى جهة هى اسهل نفوذاً».
منبع: کتاب بربال اندیشه ،حضرت آیت الله حسین انصاریان