دستاوردهای مهم پیروزی در جنگ 33 روزه
در ابتدا وظیفه خود میدانم که سالروز پیروزی جولای را تبریک بگویم، به همه کسانی که این پیروزی را رقم زدند و در راس آنها، خانوادههای شهدا و رزمندگان و مجروحان و تمام ارکان معادله طلایی ارتش، ملت و مقاومت تبریک میگویم.
معادلات همچنان وجود دارد، تمام آنچه در جنگ جولای محقق شد(تمام دستاوردها) همچنان موجود است،بله تثبیت شده است و ما شاهد یکی از ثمرات این معادلات هستیم، لبنان از سیزده سال پیش در حالتی امنیتی به سر میبرد که هیچ کس این امنیت را به آن نداده است.
امنیت لبنان مرهون وحدت لبنانیهاست، و مهمترین عنوان امروز موازنه بازدارندگی میان لبنان و رژیم صهیونیستی و به طور مشخص میان مقاومت مردمی و میان اسرائیل است که خود را قدرت بزرگی قلمداد میکند.
این معادله ای است که اسرائیل به آن اعتراف میکند، وقتی ما میگوییم که پس از جنگ جولای، پیش از هرگونه تجاوز هزار بار به عواقب آن فکر میکند، این مسئلهای است که هر روز مستحکمتر میشود.
خدا را شکر که مقاومت امروز با وجود تحریمها قویتر از هر زمانی در گذشته است و طی 13 سال اخیر، مقاومت به شکل گسترده در سطح کمی و کیفی پیشرفت کرده و این چیزی است که اسرائیل به آن اعتراف میکند.
طی 13 سال اخیر توانمندی نیروی انسانی ما گسترش یافته و تعداد نیروهای ما چندین برابر شده، قدرت هجومی ما افزایش یافته است، در حالی که سال 2006 قدرت هجومی ما محدود بود.
ما امروز از توان هجومی کیفی و منحصر به فرد برخوردار هستیم و به انواع سلاحهای منحصر به فرد و کیفی مجهز شدهایم، ما یگان الرضوان و گردانهای العباس که نیروهای زبده و متخصص در عملیات هجومی هستند، در اختیار داریم.
قدرت موشکی ما در زمینه تعداد و کیفیت توسعه یافته و این موشکهای نقطهزن سلاح دقیقی است، در سال 2006 ما تعداد کمی از این سلاحها نداریم، ولی امروز این سلاح قدرتمند و امکانات فراوانی در اختیار داریم.
ما اشراف اطلاعاتی بالایی در سطح زمینی، دریایی و هوایی داریم، مقاومت در تمام زمینهها در زمینه نیرو و امکانات و تجربه پیشرفت کرده است،ایمان و یقین ما به پیروزی الهی هم افزایش یافته است.
امروز ما قدرت تهاجمی و سلاحهای منحصر به فرد و کیفی در اختیار داریم و مقاومت در سطح کمی و کیفی پیشرفت کرده است.
سران اسرائیل امروز در ترس و وحشت به سر میبرند، مقاومت امروز قویتر از هر زمانی در گذشته است،چه کسی میگوید که ما موشک ضد هواپیما در اختیار داریم و چه کسی میگوید که ما چه سلاحهایی داریم؟ ما سیاست ابهام سازنده را در این پرونده دنبال میکنیم.
دشمن پس از جنگ جولای هر اقدامی که برای بازسازی اعتماد به نفس خود انجام داد، شکست خورد، ارتش اسرائیل در حل افشای ضعف و سستی جبهه داخلی خود شکست خورده است،این جبهه(داخلی) قبلا دور از جنگها بود، اما جنگ جولای، نبرد را به جبهه داخلی(رژیم صهیونیستی) منتقل کرد، امروز مقاومت قوی تر از هر زمانی قادر به هدف قرار دادن دشمن و متزلزل کردن جبهه داخلی آن است.
اسرائیل رزمایشهای متعددی برای ترمیم و بازسازی جبهه داخلی خود برگزار کرده است، این مشکل همچنان پابرجاست، در نیروی زمینی اسرائیل به کاهش قدرت نیروهایشان اعتراف میکنند، همه می دانند که دیگر نیروی هوایی نمیتواند تکلیف نبرد را مشخص کند.
ما این نکته را منکر نیستیم که ارتش اسرائیل رزمایش های بزرگی برگزار کرده و سلاح های پیشرفته ای هم به دست آورده است.
اسرائیل را نصیحت میکنم که ادبیات بازگرداندن لبنان به عصر حجر را تکرار نکنند، این سخن، توهین به لبنان است.
در سال 2000 در بنت جبیل گفتم که اسرائیل سستتر از خانه عنکبوت است و طی 13 سال، باور من به این سخن افزایش یافته است.
(نصرالله با اشاره به نقشههایی که در روبرویش قرار دارد) در این نقشه، فلسطین اشغالی مشخص است، قسمت سفید رنگ،کرانه باختری و نوار غزه هم در قسمت پایینی قرار دارد،بخش اعظم مساحت در جنوب فلسطین قرار دارد، تمام شمال فلسطین اشغالی در تیررس آتش ما قرار دارد،اما نقطه مهمتر نوار ساحلی است.
در نوار ساحل رژیم صهیونیستی، از اولین شهرک یعنی نتانیا تا شهر اشدود درمسیری به طول 70 کیلومتر و عرض 20 کیلومتر، این نوار در اتاق عملیات ما قرا ردارد، بخش بزرگی از شهرکهای(صهیونیست نشین) در این منطقه قرار دارد.
این نوار یا مربع، بخش کوچکی به مساحت 1200 کیلومتر مربع است، تمام مراکز دولتی اسرائیل از جمله فرودگاه بن گورین و انبارهای تسلیحات و کارخانه پتروشیمی و بنادر تل آویو و اشدود در این مربع قرار دارد.
تصور کنید که مقاومتی که دهها هزار موشک در اختیار دارد که میتواند این منطقه را هدف قرار دهد، فقط تعدادی موشک برای شمال آن کافی است و ما تعدادی موشک هم به این نوار ساحلی شلیک میکنیم، آیا رژیم صهیونیستی تحمل این وضعیت را دارد؟ چه کسی طرف دیگر را به عصر حجری برمی گرداند(اسرائیل یا مقاومت)
رژیم اسرائیل امروز قادر نیست هیچ جنگی را علیه لبنان به راه اندازد و بازداشته شده است، آنها گفتند که داشتن موشک های نقطه زن برای ما ممنوع است، ولی ما امروز این موشک ها را در اختیار داریم.
رژیم اسرائیل از هرگونه حمله هوایی به لبنان اجتناب میکند، زیرا از مقاومت می ترسد.
هر جنگی در آینده، اسرائیل را به لبه پرتگاه زوال خواهد انداخت
حزب الله قادر است حداقل ویرانی گستردهای به اسرائیل وارد کند، رازی که اسرائیل نمی داند را من فاش نمی کنم مگر به وقتش و این حرفم را اسرائیلی ها خوب می دانند.
در موضوع الجلیل، برادران حرفهای شدهاند و چندین سناریو در اختیار دارند، ورود به الجلیل بخشی از طرح و نقشه جنگ است، روز جنگ ما اعلام خواهیم کرد که کدام بخش از طرح اجرا خواهد شد.
بعید می دانم که اسرائیلی ها در نتیجه بازدارندگی که وجود دارد، جنگ جدیدی را به راه اندازند، آنها میدانند که ورود به جنگ با لبنان و هر جنگ جدید، پیامدهایش به مراتب بسیار بیشتر از جنگ جولای 2006 خواهد بود و این جنگ،اسرائیل را در پرتگاه زوال و نابودی قرار خواهد داد.
حزب الله از زمان تاسیسش متکی به شخص و فرد خاصی نبوده است، بلکه این خون شهداست که این مسیر را به پیش برده است، حزب الله همانند یک موسسه و تشکیلات عمل می کند و این یکی از عوامل قدرت حزب الله است و من هم یکی از این افراد هستم.
به پیروزی در هر جنگ بزرگی در آینده یقین دارم
من به پیروزی در هر جنگ بزرگی در آینده یقین و اطمینان دارم، چند روز پیش توئیت آقای الحوثی را خواندم که محمد بن سلمان را مخاطب قرار داده و به او گفت اگر همه امکانات را در برابر ملت مجاهد و مظلوم در اختیار داشته باشی، بدان که خدا با ما است نه با تو.
عمر دست خداست و بر اساس منطق و زمان، من از جمله کسانی هستم که امیدواری زیادی دارند که در قدس نماز خواهند خواند.
رژیم اسرائیل به خاطر حمایت غربی و خیانت عربی به حیات خود ادامه داده، ولی اعراب متاسفانه بی طرف نمی مانند.
همه به نقش رسانه ها در تمام زمینه ها واقف هستند، این رسانه ها نقش تاثیرگذاری در کسب دستاوردها و نتایج دارند، رسانه های مقاومت به سبب اخلاص دست اندرکاران و اعتبارشان، تاثیرگذاری بالایی دارند.
شکست قطعی معامله قرن
ما ایمان داریم که معامله قرن شکست خواهد خورد، این طرح عوامل و عناصر موفقیت را به همراه ندارد و عواملی در داخل آن وجود دارد که سبب موفقیت آن نمیشود.
حتی یک فلسطینی یا مسلمان یا مسیحی و حتی عرب را پیدا نمی کنید که با دادن مقدسات اسلامی و مسیحی به اسرائیل موافقت کند و این نقطه ضعف اساسی در معامله قرن است.
استکبار آمریکایی آخرین تیر را بر تابوت معامله قرن زمانی شلیک کرد که قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی کرد و تمام تلاشها برای زنده کردن این مرده(معامله قرن) دنبال میشود.
آنها به سبب موضع متحد فلسطینیان و ایستادگی ایران به عنوان تقریبا تنها حامی و پشتیبان فلسطین و همچنین پیروزی سوریه و شکست طرحشان، هرگز به نتیجهای نخواهند رسید.
برخی از رهبران معارضان سوریه به اسرائیل رفتند، اگر سوریه سقوط میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ همچنین پیروزی در عراق، منجر به شکست معامله قرن میشود، یمن و به برکت شهدایش هم معامله قرن را به شکست میکشاند.
هیچ کشور عربی قدرتمندی قادر نیست که معامله قرن را بر روی پشت خود حمل کند(بار سنگین را به دوش بکشد و تبعاتش را بپذیرد)،کدام یک از حکام عرب جرات حمل بار معامله قرن را دارند؟
عوامل شکست معامله قرن ، آشفتگی و سرخوردگی اسرائیل و اینکه معامله قرن هیچ چشم اندازی ندارد، رسانه های متعددی به نقل از کوشنر(مشاور ارشد رئیس جمهور آمریکا) تاکید کرده بودند که کنفرانس بحرین شکست خورد.
فلسطینیان همچنان در معرض فشارهای گستردهای و ارعاب و تشویق وترغیب قرار دارند، تا اینکه آمریکا از رسیدن به هر گونه نتیجه ناامید شده است.
در موضوع اسکان(آوارگان فلسطینی در لبنان)، ترامپ و کوشنر هیچ اراده و اختیاری ندارند، بلکه موضوع مرتبط با اراده دولت و کشور میزبان و اراده فلسطینیان است.
مسائل داخلی لبنان
مثلا در لبنان، فلسطینیان(اوارگان) با چشم پوشی و صرف نظر کردن از سرزمین خود و اسکان(در لبنان) مخالف هستند، در لبنان هم در مقدمه قانون اساسی این مسئله(مخالفت با اسکان) آمده است علاوه بر آنکه در مخالفت با این مسئله اجماع وجود دارد.
تنها نقطه نگرانی،با اراده لبنانیها مرتبط است، ولی اگر اراده قوی داشته باشیم، هیچ کس از اراده ما قویتر نیست و جهان در برابر اراده ما تسلیم خواهد شد.
ما در خصوص پرونده نفت و ترسیم مرزها از سال 2000 اعلام کردیم که این موارد جزء مسئولیت دولت است و ما از آن حمایت و پشتیبانی میکنیم و هر کسی که می تواند درباره آن حرف بزند، سران قوای سه گانه و وزیرخارجه هستند که مورد عنایت و توجه نبیه بری هم قرار دارد.
مسیر متزلزل و شکست خورده است، زیرا دولت اصرار دارد که سازمان ملل ناظر باشد و ایالات متحده عامل کمکی آن،به نظر می رسد این روند متوقف شده و اسرائیلی ها نمی خواهند که سازمان ملل ناظر باشد، آنها میخواهند که آمریکا ناظر باشد، اگر آمریکا ناظر باشد،تمام امکاناتش را برای برآورده شدن خواسته های اسرائیل به کار می گیرد. دریا و زمین چه ربطی به آن دارد برخی کارشناسان میگویند که تعبیر ترسیم مرزهای زمینی تعبیر اشتباهی است، فقط مزارع شبعا وترسیمش با طرف سوری است.
ما مرزهای زمینی داریم که ترسیم شده است و باید تلاش های فنی به کار گرفته شود و سرزمین لبنانی به لبنانیةا برگردد، اسرائیلی ها به دنبال بازی مبادله اراضی در مرزها هستند، از نظر اصولی ما نباید مبادله اراضی را بپذیریم.
منطقی برای بررسی مرزهای دریایی بدون مشخص شدن مرزهای زمینی وجود ندارد، اسرائیل بر نظارت آمریکاییها بر این روند و به حاشیه راندن سازمان ملل و نیز بر مخالفت با دو مسیر(مشخص شدن مرزهای دریایی همگام با مشخص شدن مرزهای زمینی) اصرار می ورزد، اسرائیل اساس مذاکره را برهم می زند، دولت لبنان مسئول این پرونده است.
در سرزمین لبنان می گوییم این سرزمین ما است و اسرائیل جرات نخواهد کرد وارد آن شود، چرا که لبنان ضعیف نیست.
پرونده سوریه
در پرونده سوریه آنچه تا کنون رخ داده، پیروزی بزرگی برای سوریه و محور مقاومت و روسیه و نیز شکست بزرگی برای پروژه دیگر و شکست مفتضحانه ای برای طرحی است که جنگ جهانی علیه سوریه به راه انداخت.
اوضاع سوریه بهبود یافته است، البته پرونده هایی همچنان وجود دارد که حل نشده از جمله ادلب و شرق فرات و پرونده سیاسی، ولی در کل هیچ جایی برای بازگشت سوریه به عقب وجود ندارد.
ما با روسیه به عنوان دوست تعامل میکنیم،طرف ذیربط که با آن هماهنگ می کنیم، وزارت دفاع سوریه است نه روسیه.
در نبرد موجود در ادلب ، برادران سوری از ما نخواستند وارد عمل شویم، ما از همان روز نخست گفتیم تا زمانی که واجب باشد در سوریه باقی خواهیم ماند و ما به تصمیم رهبری سوریه احترام میگذاریم.
امروز هنگامی که از نبردهای موجود در سوریه حرف می زنیم، تاکید می کنیم که ارتش سوریه قدرت خود را بازیافته و به این درک رسیده که نیازی به ما در نبردهای موجود ندارد، مناطقی که به طور کامل آن را تخلیه کرده باشیم، وجود ندارد، ولی نیازی به باقی ماندن نفراتی که در نبردهای قبلی بودند، وجود ندارد.
ما به آرایش مجدد در سوریه دست زدیم و تعداد یگانها را کاهش دادیم و اگر نیاز جدیدی باشد، می توانیم نیروها را با آسانی تمام به سوریه منتقل کنیم.
تا کنون خروج ایران از سوریه به نفع روسیه نیست.
امروز روسیه و ایران بیش از هر زمانی به هم نزدیک هستند، هیچ درگیری یا برخوردی میان نیروهای ایرانی و روسی در سوریه رخ نداده است.
باقی ماندن یا خروج ایران از سوریه به تصمیم رهبری سوری بستگی دارد.
هماهنگی بالایی میان روسیه و ایران در بعد نظامی و سیاسی وجود دارد و هر کس بر روی اختلاف میان آنها حساب باز کرده، به آنها می گویم که روسیه و ایران امروز نزدیک تر از هر زمانی به یکدیگر هستند.
حملات هوایی اسرائیل به سوریه تداوم داشته و نوع حمله اخیر اسرائیل شبیه حملات سابق بود، البته حملات منحصر به فرد و کیفی نیست و اهدافی که مورد حمله قرار گرفت، بسیار عادی بود.
اسرائیل می گفت که هدف از حمله به سوریه، جلوگیری از ورود سلاح به لبنان است و من به آنها گفتم که سلاح به دستمان رسید، اسرائیل مردم خود را گول می زند.
اسرائیل با حمله به سوریه قمار میکند، به نتانیاهو میگویم هر کاری که می خواهید انجام دهید،(اما بدان که) ایران هرگز از سوریه خارج نخواهد شد.
حملات اسرائیل هرگز به اهدافش خدمتی نخواهد کرد. این بمباران اهدافش را محقق نکرده است، بله اسرائیل تنها کاری که بلد است دست زدن به اقدامات هرج و مرج طلبانه و بی هدف و پراکنده است.
در سوریه فرماندهی نبرد وجود دارد و فرماندهی نبرد در اختیار حزب الله نیست، من به این مسئله متعهد هستم که پاسخ قتل هر جوان حزب الله در سوریه را بدهم، ما در لبنان پاسخ خواهیم داد و این معادله همچنان پابرجاست.
فرمانده نبرد در سوریه، رهبری سوریه است، رهبری سوریه اولویتها را سازماندهی می کند که اولین اولویت، مبارزه با تروریسم و گروه های مسلح است در نتیجه اولویت سوریه، رفتن به سمت جنگ با اسرائیل نیست.
هنگام ورود سامانه اس 300 به سوریه، وضعیت متفاوت خواهد شد.
من به اسرائیل میگویم که تو در پرتگاه سقوط قرار داری و اگر حملهای رخ دهد که رهبری سوریه آن را تحمل نکنند، وضعیت فرق خواهد کرد.
حمله اسرائیل به سوریه به نفع طرف روسی نیست، ولی روسیه هم نمی تواند مانع آن شود، من می گویم که روسیه باید مانع بمباران سوریه از سوی اسرائیل شود.
همواره من و رئیس جمهور بشار اسد با هم دیدار می کنیم، ولی زمان آن را به سبب وضعیت امنیتی اعلام نمی کنم.
ایران هرگز آغازگر جنگی نخواهد بود
ایران هرگز آغازگر هیچ جنگی با آمریکا نخواهد بود، بلکه آغازگر آن آمریکا خواهد بود، اما آمریکا می گوید خواهان جنگ نیست و بعید می داند که آمریکا جنگی علیه ایران را آغاز کند.
در آمریکا نهادهایی وجود دارد و من بعید می دانم که آمریکا جنگی علیه ایران به راه اندازد، ترامپ فقط بر بخش اقتصادی حساب باز کرده است.
آمریکا این حقیقت را می داند که جنگ علیه ایران، بسیار پرهزینه خواهد بود، دو طرف برای عدم کشانده شدن به سمت جنگ تلاش خواهند کرد.
این نکته درست است که ایرانیها پیامی را از طریق کشور ثالث فرستادهاند با این مضمون : اگر هر هدفی را در ایران بمباران کنید، ما اهداف آمریکایی را بمباران(موشکباران) خواهیم کرد. و ترامپ حمله به ایران را پس ازاین پیام ایران متوقف کرد.
ایران هرگز به شکل مستقیم با آمریکا مذاکره نخواهد کرد، و این مسئله مورد اختلاف در ایران نیست، بلکه موضع تمام مسئولان ایران است، یک ایرانی را پیدا نخواهید کرد که بگوید باید مذاکره کنیم.
ایران مشکلی با تلاش های بین المللی برای رسیدن به راه حل ندارد، ولی منطق ایران می گوید که اولین گام را باید آمریکا بردارد و آن گام، لغو تحریم هاست.
ایرانی ها در قبال تمام گام هایی که کرامت وعزتشان را حفظ کنند، انعطاف پذیری نشان می دهند، ایران در برابر محاصره و تحریم ها تسلیم نمی شود، ایران هرگز سر تسلیم فرود نمی آورد،ایران تهدید را به فرصت تبدیل می کند و این تحریمها، تولید داخلی ایران را تقویت خواهد کرد.
ایرانیها برای تقویت روابط خود با کشورهای همسایه تلاش می کنند، آنها توانمندی های خود را برای توسعه اقتصادی افزایش می دهند، مسیر دوم، موضوع توافق هسته ای(برجام) است، ایران مهلت 60 روزه ای را تعیین کرد و پس از پایان آن، آغاز افزایش غنی سازی اورانیوم را اعلام کرد.
اقدام انگلیس در توقیف نفتکش ایرانی
انگلیسی ها جایگاه بیشتری نزد آمریکاییها نسبت به فرانسوی ها دارند، انگلیسی ها می گویند آنچه رخ داده(توقیف نفتکش ایران) به سبب(نقض) تحریمها علیه سوریه بوده،اگر مسیر سیاسی شکست بخورد، ایران هرگز در قبال این مسئله سکوت نخواهد کرد.
من اطمینان دارم که ایران در قبال هر گونه گفتوگویی انعطاف پذیری از خود نشان می دهد، مصلحت و منفعت منطقه در این است که گفتوگو انجام شود.
انعطاف پذیری ایران در قبال گفتوگو با کشورهای عربی
ایران در خصوص گفتوگو با کشورهای عربی حاشیه خلیج(فارس) انعطاف پذیر است.
ما همواره خواهان گفتوگوی ایرانی سعودی بودهایم.
سعودیها به ما در لبنان زیان و ضرر زیادی وارد کردند، با این حال مانع هرگونه گفتوگوی سعودی ایرانی نمی شویم و تنها یک نفر مخالف این گفتوگوست و آن فرد نتانیاهوست.
حتی ملت یمن هم که استخوانش(در نتیجه جنگ ویرانگر رژیم سعودی) خرد شده، مانع گفتوگوی سعودی و ایران نمی شود.
مسئولیت ما در منطقه این است که تمام امکانات و توان خود را برای جلوگیری از جنگ آمریکا علیه ایران به کار گیریم، زیرا همه درباره این مسئله که چنین جنگی ویرانگر خواهد بود، اجماع و اتفاق نظر دارند.
پیامدهای چنین جنگی بزرگ است، حقد و کینه سعودی باید متوقف شود، زیرا جنگ ویرانگر خواهد بود، رفتن به سمت جنگ ویرانگر به نفع چه کسی است؟
در لبنان هستند کسانی که می گویند ما خود را از جنگ دور نگه خواهیم داشت، ولی من می گویم وقتی جنگی رخ دهد، هیچ کس نمی تواند خود را از آن در امان ودور بداند.
باید از مخاطرات و پیامدهای چنین جنگی حرف بزنیم، در امارات به عنوان مثال اگر جنگی رخ دهد، وضعیت امارات چگونه خواهد شد؟ وضعیت بازارهایش چگونه خواهد شد؟ آیا به نفع امارات است که جنگی رخ دهد؟ قطعا اماراتی ها و سعودیها و هر طرف دیگر که در جنگ علیه ایران مشارکت کند، در امان نخواهند بود.
هر دولتی که شریک جنگ علیه ایران باشد، بهایش را پرداخت خواهد کرد.
ایران طی سالیان گذشته همچنان پشتیبان و حامی تمام ملت ها و دولت هایی بوده است که در برابر آمریکا ایستادگی کرده اند.
در صورتی که جنگی علیه ایران به راه افتد آتش آن تمام منطقه را شعله ور خواهد کرد
در صورتی که جنگی علیه ایران به راه افتاد، تمام منطقه شعلهور خواهد شد و این کشور تنها نخواهد ماند، ایران قادر است با قدرت و شدت اسرائیل را موشک باران کند، محور مقاومت در حال حاضر با قدرت این مسئله را بررسی می کند که آیا تماشاچی باقی خواهیم ماند؟
تهدید به ویرانی سعودی مانع جنگ علیه ایران نمی شود، بلکه آنچه مانع رفتن آمریکا به سمت جنگ می شود، این است که این نکته را فهمد که نیروها و منافعش در منطقه و اسرائیل در دایره آتش و تیررس خواهند بود.
موضع امام خامنهای در نپذیرفتن پیام ترامپ، مایه عزت مندی بود، دولت کنونی آمریکا برای باز کردن کانالهای ارتباطی با حزب الله لبنان از طریق میانجی گران تلاش می کند و میانجی هایی را برای باز کردن کانالهای ارتباطی با ما مامور کرده است.
یمنیها خواهان ادامه جنگ نیستند، تمام هدفشان این است که متجاوزان را وادار به توقف جنگ کنند، حرکت رو به جلو ممکن است متجاوزان را به توقف جنگ مجبور کند،یمنیها قادر هستند تمام فرودگاه های عربستان را با موشک هدف قرار دهند، ولی گام به گام حرکت می کنند، آنچه انصارالله می خواهد این است که جنگ متوقف شود،آنها خواهان ویرانی بیشتر نیستند، به نظر می رسد در امارات در این زمینه بازنگری می شود.
علت مشکل ما با عربستان، جنگ علیه یمن است، محمد بن سلمان جرات برگزاری کنفرانس در عربستان را نداشت به همین سبب پیشنهاد داد در بحرین برگزار شود، نظام بحرین هیچ ارزشی برای اصول قائل نیست.
مصلحت لبنان و حزب الله، ثبات داخلی کشور است.