در تهران و بسیاری از نقاط ایران با طی کردن تنها چند کیلومتر با چهره متفاوتی از شهر روبرو میشویم، فاصله طبقاتی فقیر و غنی چند صباحی است که در سطح کلانشهرها روز به روز ملموس تر میشود. از یکسو با والدینی روبرو هستیم که توانایی فرستادن فرزندان خود را به مهد کودک و حتی مدرسه ندارند اما از سویی دیگر انواع و اقسام هنرها همواره با بهترین کادر آموزشی در اختیار کودکانیست که والدینشان با پرداخت هزینههای سرسام آور حقوق چند صد سال کار و کوشش پدران طبقات ضعیف جامعه را خرج شهریه یک ترم مدرسه فرزندانشان می کنند.
همانطور که اشاره شد گاهی تلاش والدین برای شکوفایی استعداد فرزندانشان نتایج مخربی را به دنبال خواهد داشت و باعث تضعیف روحیه فرزندان میشود به عنوان مثال کودکانی که در مناطق محروم و محلات فقیر، روستایی و یا دور افتاده سکونت دارند از سطح امکانات به مراتب پایین تری برخوردار هستند.
نظام آموزشی که ایامی قرار بود با آموزشهای صحیح و اصولیش از هرگونه شکاف طبقاتی بپرهیزد و راه را برای بروز بیعدالتی در جامعه ببندد و به دانش آموزان بیاموزد که منشاء تمامی مشکلات ریشه در نظام آموزشی نادرست و غیر اصولی دارد که از هرگونه چهارچوبی محروم است اما متاسفانه امروزه مدارس در زمینه عدالت نه تنها عقب ماندهاند بلکه حتی در برخی موارد به نابرابریهای اجتماعی دامن میزند.
در حال حاظر کاملا شاهد سر بر آوردن و سبز شدن برخی مدارس لوکس یا به عبارت امروزی لاکچری هستیم و از سویی دیگر نظاره گر مدارس کَپَری، معمول مدارسی که امروزه در زیر سیطره دولت قرار گرفتهاند فاقد امکانات مناسب و استاندارد در زمینه آموزشی هستند اما با این اوصاف، شهریه برخی از مدارس مشهور و البته خصوصی در تهران گاهی از سقف صد میلیون تومان نیز تجاوز می کند. کودکان پایین شهری که در مدارس مستهلک و غیر استاندارد که سطح آموزشی پایینی دارد مشغول تحصیل هستند. ساختمانهای کهنه و مستضعف در زمینه آموزشی، گهواره دانش کودکان طبقات ضعیف است.این درحالی می باشد که کلاسهای پرجمعیت، چند پایه و کادر آموزشی بیتجربه از دیگر خصوصیات این مدارس است.
اینگونه کمبودها باعث میشود تا والدین بکوشند تا کودکانشان را در مناطق مرفهنشین و طبقات بالا ثبت نام کنند که متحمل هزینههای هنگفتی میشوند اما گمان میکنند این تلاش برای فرزندانشان نتایج مطلوبی را به همراه خواهد داشت. در خانوادههای مستضعف، کودکان نسبت به طبقات بالا امکان کمتری برای حضور در مدرسه دارند و این مسله باعث میشود تا حتی آموزش رایگان فشار مالی را برای خانوادهها تشدید کند به عنوان مثال هزینههایی همچون لوازم التحریر، ایاب و ذهاب و پوشاک، بار مالی بر خانوادههای طبقات پایین تحمیل میکند.
بدون شک توانایی تحصیل دانش آموزان تحت تاثیر موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده قرار میگیرد. سخنهای شناختی، خود تصوری، روابط گروهی و همچنین رابطه معلم و شاگرد عمیقا تحت تاثیر طبقه اجتماعی هست که کودک در آن رشد کرده است. با وجود تمام این کمبودها و موانع پیش روی خانوادههای مستضعف، کودکان طبقات پایین با توجه به شرایط محیطیشان توانمندیهای متفاوتی را از خود بروز دادهاند که قابل مقایسه با کودکان طبقات بالا نیست.
همچنین باید اذعان کرد آرزو و امیال کودکان خانوادههای ثروتمند و مرفه به مراتب متفاوت از خانوادههای فقیر و کم درآمد است، این وضعیت شعری از امید نعمتی را به اذها متبادر میسازد که گفت:«شهر من از شمال با خاطره هایش میخوابد از جنوب با رویاها» اما دقیقا مشکل از همین نقطه آغاز میشود و این نابرابری میتواند آثار مخربی بر روی روحیه تحصیلی این فرزندان به وجود آورد.
والدین با سطح مالی بالاتربر خلاف خانوادههای کم درآمد که دورنمای کوتاهی از آموزش و پرورش دارند انتظارهای به مراتب بیشتری برای ورود به مراکز آموزش عالی از فرزندانشان دارند و از این رو بهترین امکانات آموزشی را برای آنها فراهم می کنند. در صورتی که خانوادههای مستضعف به سواد خواندن و نوشتن بسنده کرده و فرزندان خود را به علت فقر و پایین بودن انگیزش اجتماعی به سوی مشاغل متنزلتر سوق میدهند و این دانش آموزان در کسب مدارج عالی تحصیلی موفق نمیشوند.
با این وضعیت که برخی از وجوهش توصیف شد، باید انتظار داشت تا دولت برای کودکان قشر ضعیف و آسیب پذیر جامعه که در محلههایی رشد و نمو میکنند که با قدم زدن در پارک و یا کوچه های تنگ و باریکش به جای چهره های سالم، بعضا با افراد نابه هنجار روبرو میشوند که یا قصد سو استفاده از آنها دارند و یا میخواهند آنها را به سمت منجلاب نا به هنجاری سوق دهند امکاناتی فراهم کند.
باید توجه داشت که برخورد دو طبقه اجتماعی متفاوت میتواند ضررها و خساراتی را برای جوانان و سلامت روانی آنها به ارمغان بیاورد. رفع تضاد طبقاتی کاملا نیازمند فرهنگ سازی است، برای این امر، باید اقتصاد رنگ و بوی تازهای بگیرد و دولت به جای آنکه تمامی توجه خود را به آراستن محلههای مرفه نشین معطوف کند گوشه چشمی هم به پایین شهر بیندازد و سعی در بازسازی آن داشته باشد.
در نتیجه در کنار ورود دولت و اولیاء، آموزش باید در مدارس بستری برای فرهنگ سازی و به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از این مقوله در سطح اجتماع به ویژه اولیاء دانش آموزان شکل بگیرد.امیرالمومنین(ع) میفرمایند:« خداوند سهم فقرا را در سفره ثروتمندان قرار داد؛ به همین خاطر فقیری گرسنه نمیماند مگر آنکه ثروتمندی حق وی را غصب کرده و خداوند از ثروتمندان بازخواست خواهد کرد.»
نویسنده: امیرعلی ملکی