ارزانی و گرانی، یک امر نسبی و ناظر به قدرت خرید مصرف کننده است. لذا برای ارزیابی ارزانی یا گرانی بنزین در ایران نسبت به سایر کشورها، باید شیوهای منطقی انتخاب کرد که در آن قدرت خرید مصرفکننده لحاظ شده باشد.
حداقل دستمزد برای هر ساعت کار در آمریکا، ۷.۲۵ دلار و قیمت بنزین لیتری ۷۹ سنت است. یعنی با یک ساعت کار در آمریکا میتوان ۹ لیتر بنزین خریداری کرد. حداقل دستمزد برای هر ساعت کار در ایران، حدود ۱۰ هزار تومان است. یعنی با یک ساعت کار، میتوان ۱۰ لیتر بنزین تهیه کرد. اگر قیمت بنزین به ۱,۱۰۰ تومان افزایش یابد، قیمت بنزین از نظر گرانی و ارزانی در ایران و آمریکا برابر خواهد بود.
شیوه محاسبه قیمت بنزین بر اساس دلار و سپس قضاوت درباره ارزانی و گرانی آن، مانند محاسبه ارزش پول یک کشور بر اساس تعداد صفرهای مقابل آن است! در صورتی که ارزش پول تقریباً هیچ ارتباطی به تعداد صفرهای آن ندارد. برای لمس این واقعیت، شما یک صفر به صفرهای ریال ایران بیفزایید یا کم کنید، یک صفر هم به حقوق خود بیفزایید یا کم کنید. هیچ اتفاقی برای ارزش حقوق شما نمیافتد.
اگر میخواهیم جلوی افزایش بیرویه مصرف بنزین در کشور را بگیریم، راهش احیای کارت سوخت است تا هم مصرف مدیریت شود و هم جلوی قاچاق گرفته شود. از زمان ایجاد کارت سوخت تا سال ۹۴، کل مصرف کشور فقط ۶ میلیون لیتر در روز افزایش یافته است. اما از سه سال گذشته که کارت سوخت خائنانه حذف شد، مصرف بیش از ۲۵ میلیون لیتر افزایش داشته است. گزارشها میگوید حدود ۲۰ میلیون لیتر از این رقم، قاچاق میشود. لذا مقصر اصلی این وضعیت مصرف سوخت، کسانی هستند که بدون مبنای کارشناسی کارت سوخت را حذف کردند و باید مانند ب.ز. محاکمه شوند.