دیوارهای مدرسه کوچک شد
وی افزود: اگر بپرسید، مدرسه در ایران چه مدرسهای است؟ میگویم مدرسه به وسعت مرزهای ایران و نقشه ایران است که چندین فرهنگ، زبان و تفکرات مختلف در آنجا وجود دارد و ما نمی توانیم یک برنامه درسی را به تمام مدارس ارسال کنیم اما هم اکنون این اتفاق میافتد، نمیتوان از تهران برای سیستان و بلوچستان، یزد و خراسان تصمیم گرفت. مدارس فعلی ما ایرانی و اسلامی نیست، مدرسه ایرانی معماری متفاوتی دارد و مدرسهای که در یزد و شیراز است باید با آذربایجان و کردستان تفاوت داشته باشد حتی برنامههای درسی آنها نیز باید متفاوت باشد اما ما تمام این مسائل را یکدست و دیوارهای مدرسه را کوچک کردیم و در این شرایط ظاهر مدرسه آنچنان کوچک شده که دیگر اندازه خود بچهها هم نیست و قامت آنها را ندارد، این موارد به ذهن، روان و سلامت دانشآموزان فشار میآورد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: مدرسه ایرانی باید مردمی باشد و مرزهایش به اندازه نقشه ایران چند فرهنگی را شامل شود باورهای دینی مختلف در آنجا معنا داشته باشد. مدرسه ایرانی، مردمی، چند فرهنگی و آزاد است و به تمام مناطق ایران از لحاظ فرهنگی و دانش بومی نگاه خاص دارد.
مدرسه خلاقیت را نابود و دانشآموزان را با تفکرات یکسان آموزش میدهد
قادری با طرح این پرسش " چه افرادی می توانند مدرسه را به خوبی اداره کنند؟" مطرحکرد: مدرسه باید توسط سه گروه یعنی متخصصان تعلیم و تربیت، والدین و معلمان اداره شود و آنها باید درباره محتوای آموزشی مدارس نظر دهند، ما مدارسی ایجاد کردهایم تا دانشآموزان در جنوب و شرق کشور مثل هم بیاندیشند و خلاقیت را نابود کردهایم مثلاً اگر به دانشآموزان بگوییم درباره مادر مطلبی بنویسند، کودکی که در کردستان است با کودکی که در تهران زندگی میکند، خواهد گفت "بهشت زیر پای مادر است" یعنی همه مثل هم میاندیشند در حالی که ما به مدارس و الگوهای مختلف نیاز داریم.
عنوان "مدارس خیلی خوب"؛ فریبی برای خانوادهها
عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی به بازدیدش از یک مدرسه غیردولتی گُریزی زد و گفت: مدیر این مدرسه مدعی بود 1200 برنامه مختلف را در مدرسه اجرا میکند و جالب اینکه تمام برنامهها زائد بود، معتقدم مدارس دولتی، خاص و غیردولتی همگی شبیه به هم هستند و اینکه میگویند تفاوت دارند و مدرسهای بهتر از دیگری است، فریب خانوادههاست، هیچ مدرسهای بهتر از مدرسه دیگر نیست مگر این که معلمش بهتر باشد؛ مدارسی که هماکنون تحت عنوان مدارس خیلی خوب در تهران شناخته میشوند همگی نمونه مدارس مدرن هستند و شکل برنامهریزی درسی آنها تفاوت چندانی با مدارس دولتی ندارد و فقط ظاهر آنها لوکس تر است!
قادری بیانکرد: در فرهنگ گذشته، اشکال مختلف مدرسهداری مبتنی بر فرهنگ ایرانی را شاهد بودیم اما هماکنون برنامه درسی را با کتاب درسی جابه جا تصور میکنیم،باید بدانیم وقتی کتاب درسی درباره دینی مینویسیم این الزاماً به معنای دیندار شدن دانشآموزان نیست همچنین برنامه درسی همان نیازهای کودک است.
80 درصد برنامههای درسی در جهت نیازهای نهادها است نه دانشآموز!
وی در ادامه صحبتهای خود با اشاره به مدارس مدرن یادآور شد: در این مدارس برنامه درسی خطی است یعنی یک برنامه درسی مشخص در تهران طراحی شده و برای تمام کشور ارسال میشود این یعنی سیستم مدرن خطی و متمرکز است، افتراق بین کودک و برنامه درسی کار درستی نیست، برنامه درسی در کنار کودک لحاظ میشود، هماکنون دانشآموزانی که دیپلم گرفتهاند را بررسی کنید چند درصد از برنامههایی که در مدارس آموختند در زندگی واقعی به دردشان میخورد؟ میتوان گفت 90 درصد برنامههای درسی با نیاز کودک در آینده همخوانی ندارد آنچه در برنامه درسی آموزش میدهیم و بچهها آن را یادگرفته و امتحان می دهند 80 درصد آن را نهادهای سیاسی، اقتصادی و ... تأمین میکنند و نیاز دانشآموز نیست!
عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی درباره این موضوع "چرا وزیران آموزش و پرورش وارد استیضاح میشوند"، گفت: از سال1343 وزیران بهداشت و آموزش و پرورش را از لحاظ سطح سواد و دورهای که وزیر بودند بررسی کردم جالب است که وزرای بهداشت همگی فوق تخصص و استاد دانشگاه و در بهترین دانشگاههای جهان درس خوانده بودند اما تمام وزرای آموزش و پرورش جز آقای شکوهی مدرک دکترای تعلیم و تربیت نداشتند.
نقش دولت در آموزش وپرورش تقدیم ایدههای سیاسی نیست!
قادری به این نکته تأکید کرد که نقش دولت در آموزش و پرورش تلقین ایدههای سیاسی نیست و در قانون اساسی آمده است باید تحصیلات رایگان را تا پایه دوازدهم فراهم کند در حقیقت دولت تسهیلکننده است و مردم، متخصصان تعلیم و تربیت و معلمان باید مدارس را اداره کنند.
وی با اشاره به اینکه مدرسه بنگاه اقتصادی نیست و تمام والدین و مسئولان آموزشوپرورش این بحث را دارند که آیا میتوانیم مدرسه را یک نهاد اقتصادی حساب کنیم؟ افزود: تصور والدین این است که فرزندشان را به مدرسه می فرستند تا در آینده برای او شغل انتخاب کنند مثلاً مهندس یا پزشک شود اما باید به این پرسش پاسخ داد که آیا مدرسه بنگاه اقتصادی و جایی است که باید درباره تجارت، کارآفرینی و تربیت شغلی برنامه داشته باشد، بنده اعتقاد دارم مدرسه بنگاه اقتصادی نیست و نباید راجع به اینها صحبت شود از سوی دیگر آیا مدرسه یک مرکز سیاسی است که احزاب سیاسی بتوانند در آن نفوذ کنند؟ باز هم معتقدم، مدرسه یک مکان سیاسی نیست که گروهای سیاسی، ایدئولوژیهای سیاسی را قالب کنند و پیش فرض ما این است که آنها منفعت شخصی خود را میخواهند، ممکن است بگویید مگر مدرسه نهاد اجتماعی و فرهنگی نیست؟ بله! اما مکانی نیست که این همه تصور سیاسی، مذهبی و اقتصادی را درذهن بچهها بریزیم. محور اصلی نظرات کارشناسان و جامعه شناسان بحث "خود" است، دانشآموز کلاس اولی مانند یک سیب سرخ است و برخیها بر این باورند اگر در ذهن او نفوذ کنند میتوان جامعه را مدیریت کرد به همین دلیل گروههای سیاسی، اقتصادی و صاحبان کسب و کار دوست دارند این کار را انجام دهند.
قادری ادامه داد: اگر مدرسه را مکانی برای استفاده سیاسی و اقتصادی قرار دادیم "خود" کودک را نابود میکنیم و از همان سال اول دبستان، "خود" دانشآموزان دستکاری میشود و در تمام جوامع این اتفاق میافتد و مدارس به محلی برای القای منویات به نسل جدید تبدیل شدهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: هماکنون ظاهر مدرسه خوب است ولی باطن مدرسه قشنگ نیست، چرا دانشآموزان از مدرسه فراری هستند؟ چرا دوام نمیآورند و میخواهند زودتر از مدرسه خارج شوند؟ چون مدرسه تبدیل به زندان شده است و بنده موافق شعار مرگ مدرسه هستم! اولین کاری که مدارس میکنند این است که "خود" و "عقلانیت" را از بین میبرند چون نیازهای کاذبی را به کودک تحمیل میکنند و تنها چیزی که به آن فکر نمیکنیم نیازهای کودک و رشد "خود" است و اگر "خود" بالنده نشود نتیجه این میشود، یک پزشک خیلی خوب است اما حاضر نیست از دستگاه پوز برای مالیات استفاده کند یا سیاستمداری خیلی خوب صحبت میکند اما حاضر نیست نیازهای مردم را برطرف کند.