متن گفتگو با دبیرکل حزب نواندیشان ایران اسلامی به شرح پایین از منظرتان میگذرد.
* بهنظر میرسد دستگاههای اجرایی - علیرغم
آنچه هرروزه از زبان مقامات ارشد دولتی میشنویم - چندان برای شرایط "جنگ
اقتصادی" و "مقاومت" آماده نیستند. این وضعیت را ناشی از فقدان اراده و
تدبیرِ لازم میبینید، یا احیانا کارشکنی نیروهایی خارج از قوه مجریه؟
يك مشكل به باور برميگردد؛ بعضيها واقعا باور به جنگ اقتصادي و ضرورت مقاومت ندارند. اينان گمان دارند كه اقدامات تند امريكا به رفتار ما بازميگردد! اينان عملا سرباز امريكا هستند نه ايراني.
بعضيها معتقد به جنگ اقتصادي هستند، ولي مقاومت را بيهوده میدانند. فقدان عزم و اراده و اعتمادبهنفس نسبت به توان خودي، عملا مانع رواني براي هرگونه اقدام قدرتمندانه و عزتمندانه ايجاد ميكند.
* یکی از مطالبات حضرتعالی از دولت که در
رسانهها منعکس شده، ایجاد "پناهگاه اقتصادی" برای مردم در شرایط جنگ
اقتصادی است. لطفا قدری در این باره توضیح دهید.
حاميان اصلي نظام در طبقات مستضعف هستند. آنها بر اساس باور از نظام حمايت ميكنند و كمترين بهره را از منافع برده و صريحتر بگويم بيشترين هزينه را نيز از لحاظ جاني و مالي پرداختهاند.
در شرايطي كه كشور زير فشار اقتصادي است، انصاف نيست كه نظام از اين حاميان صادق و بهواقع مالكان نظام چشم پوشيده و آنها را در ميان حرمان و سختي و فقر رها كند.
حمايت از طبقات مستضعف، لطف نظام به آنها نيست؛ وظيفهاي است كه تاكنون از آن غفلت شده است.
* رهبر انقلاب طی دیدار رمضانی با دانشجویان، در واکنش به انتقادات مکرر از عملکرد دولت، خطاب به آنان -قریب به این مضمون- فرمودند که تلاش کنید تا دولتی "جوان" و "حزباللهی" سر کار بیاید. برداشت جنابعالی از این فرمایش معظمله چیست؟
روشن است كه رهبري از كندي و پيري و سستي و حتي بيباوري بعضي از مديران اجرايي به ظرفيتهاي نظام راضي نيستند و حق نیز همين است.
ايشان بهواقع پيشنهاد ميكنند نسل پرشور و معتقد جوان، جايگاه اجرايي خود
را پيدا كنند؛ اما بايد متوجه باشيم که قرار نيست افراد پير جاهطلب ولي
كمتوان، با افراد جوان جاهطلب و كمتوان عوض شوند.
هدف آن است كه شور و علم و انرژي جوان با تجربه پيران همراه شده و موتور محركه نظام در گام جديد باشد.
* چگونه میتوان این توصیه رهبری را بدون درافتادن در ورطه افراط و تفریط، به مطالبهای همگانی و ضامن منافع ملی تبدیل کرد؟
ابتدا بايد از شعارزدگي خارج شد. سخنان رهبري شعار نيست، بلكه يك ضرورت عملياتي است.
بايد مسير طي شده را آسيبشناسي كرد و با چشمان باز بهدور از خطر فروغلطيدن به درون پرتگاه آسيبهاي تكراري، راه جديد را ساماندهي كرد.
بهعبارت بهتر، بدون برنامه عملياتي، اين سخنان در حد آرزو باقي ميماند.