به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، هر چند موضوع نامه یا پیغام سران کاخ سفید برای مسئولان کشورمان امر جدیدی نیست و بارها چه در زمان جنگ و چه بعد از آن اتفاق افتاده، اما این بار تفاوتهای اساسی با دفعات قبل داشت.
اول اینکه بر خللاف موارد قبلی که پیامها کاملا محرمانه ارسال میشد و پس از چندی فاش میشد که نامه یا پیامی ارسال شده، این بار همه میدانستند قرار است پیامی آورده شود.
تفاوت دوم، شخص پیامدهنده بود یعنی ترامپی که حاصل مذاکرات چندین ساله ایران و 6 کشور غربی را همواره به چشم تحقیر مینگریست، از برجام به عنوان فاجعه یاد میکرد و مذاکرات با ایران و ارسال پول نقد به ایران را چماقی کرده بود بر سر دموکراتها که شما راه و رسم مذاکره را نمیدانید و باید از من «بیزینسمن» بیاموزید. از برجام خارج شد وهمزمان تحریمهای جدید علیه کشورمان را احیا کرد و نام آن را «کارزار فشار حداکثری» نامید. طی یکسال هر آنجه در چنته داشت رو کرد تا ایران را وادار به مذاکرهای کند که خود میخواهد (بخوانید تسلیم بی چون و چرا)
تفاوت سوم در آورنده پیام بود؛ این بار فرد میانجی مسئول درجه دوم اروپایی یا کشورهای حاشیه خلیج فارس نبود بلکه شخص اول یک کشور پیشرفته اقتصادی بود. هر چند شخص «آبه شینزو» روزگار جوانی یه همراه پدرش به ایران آمده و با رهبر انقلاب که آن زمان رئیسجمهور ایران بودند دیدار کرده بود اما در جایگاه نخست وزیری ژاپن اولین بار بود که پای به جمهوری اسلامی میگذارد.
زمینهسازیهای رسانهای شروع میود از رسانههای غربی تا رسانههای به ظاهر وطنی و از فرصتی استثنایی (!) که در اختیار ایران قرار گرفته میگویند. عدهای وطنفروش نیز در مواضع خود و نامههایی که به مقامات نظام مینویسند توصیه میکنند نظام باید مذاکره بی قید و شرط با آمریکا را بپذیرد. روزنامه آرمان صفحه اول خود را «شینزوباران» میکند با 12 تیتر درباره این سفر.
اینکه چرا نخست وزیر ژاپن برای این مهم انتخاب شده، ظاهرا به سخنان یکماه پیش آبه به ترامپ در ژاپن برمیگردد که مدعی میشود ارتباط خاص با مسئولان ایران دارد و تعجب رئیسجمهور آمریکا را با جمله «جدی میگوئید؟» برمیانگیزد.
جمله ترامپ خطاب به شینزو مبنی بر اینکه «هیچکس غیر از شما نمیتواند پیام من را به ایرانیها منتقل کند!» حاکی از امیدی است که به این سفر بسته و شاید آینده سیاسیاش و پیروزی یا شکست در انتخابات آتی امریکا به این سفر گره خورده چرا که باید برگ برندهای در مقابل دموکراتها رو کند وگرنه مشخص نیست بار دیگر مردم آمریکا شعارهایش را بپذیرند.
هر روز که به سفر آبه نزدیک می شویم ادبیات متخاصمانه سران کاخ سفید علیه ایران رنگ میبازد. پمپئو گویی آلزایمر گرفته و تنها چند روز پس از شروط 12 گانهاش برای ایران میگوید آماده مذاکره بیقید و شرطیم(!) ترامپ هم ظاهرا روح اوباما در او حلول کرده و ادبیاتش تکرار همان ادبیات باراک قبل از برجام میشود. اما برای مروجان مکتب لیبرالیسم در جهان، کشاندن ایران پای میز مذاکره ارزش این رنگ عوضکردنها را دارد.
بالاخره موعد سفر نخست وزیر ژاپن به ایران فرا می رسد و حالا روز دوم سفر است که شینزو به دیدار رهبر عالی ایران میرسد آنهم در اتاقی ساده و محقر در قلب تهران.
شینزو با ایران بیگانه نیست. دقیقا 32 سال پیش به همراه پدرش (وزیر خارجه وقت ژاپن) اولین تجربه حضور در ایران را دارد اتفاقا آن دیدار نیز برای میانجی آمده بودند میان ایران و عراق اما او حالا خود شخص اول ژاپن است و رئیس جمهوری که آن روز همراه پدرش با او دیدار کرده بود اکنون رهبر مقتدر نظامی است که تمام نقشههای آمریکا و اذبانش را طی سه دهه نقش بر آب کرده است.
آبه که شاید هنوز مبهوت این اتاق ساده و محقر است آغازگر سخن است و پس از تعارفات دیپلماتیک و به جای آوردن رسم ادب میگوید: «من قصد دارم پیام رئیسجمهور آمریکا را به جنابعالی برسانم».
رهبر انقلاب رسم مهماننوازی را بجا میآورند و میهمان خود را تجلیل میکنند و با جمله «ما در حسن نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم» حساب نخستوزیر ژاپن و رئیس جمهور امریکا را کاملا از هم تفکیک میکنند اما باید پاسخ محکمی به فضاسازیهای ترامپ بدهند.
بر خلاف انتظار شینزو، حتی نمیپرسند چه پیامی آوردهاید یا مضمون پیام چیست؟ صریحا پاسخ میدهند: «من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم وهیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» و در ادامه با این جمله که «مطالبی را که بیان خواهم کرد، در چارچوب گفتگو با نخست وزیر ژاپن است» آبه را و در حقیقت جهان را مخاطب سخنان خود قرار میدهند تا موضع شفاف ایران اسلامی را همگان بشنوند.
آبه ناامید نمیشود و اولین پیام ترامپ که حاوی تزویراست را منتقل میکند: «امریکا قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد» و این پاسخ را میگیرد که: دروغ است اگر میتوانست این کار را انجام دهد، انجام می داد اما نمیتواند.
پیام تزویر به در بسته خورد حالا باید درخواست اصلی ترامپ مطرح شود که نامش مذاکره اما معنایش تسلیم است و پاسخی که میشنود: «ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هستهای با آمریکا و اروپاییها در قالب ۱ + ۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟»
حالا رونمایی از پیام بعدی است که با چاشنی تهدید همراه است: «عزم آمریکا جلوگیری از ساخت سلاح هستهای توسط ایران است» اما پاسخی که میشنود: ما با سلاح هستهای مخالفیم اما این را بدانید که اگر ما قصد ساخت سلاح هستهای داشتیم، آمریکا هیچ کاری نمیتوانست بکند و اجازه ندادن آمریکا، هیچ مانعی ایجاد نمیکرد.
ظاهرا تهدید کارساز نیست و بار دیگر باید از تزویر و فریب بهره برد: آمریکا آماده مذاکرات صادقانه با ایران است. پاسخی که میگیرد: «ما این حرف را اصلاً باور نمیکنیم زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمیشود. صداقت در میان مقامات آمریکایی بسیار کمیاب است.»
میزبان برای اینکه میزبانش بیصداقتی آمریکاییها را راحتتر باور کند مثالی میزند: « رئیس جمهور امریکا چند روز پیش با جنابعالی دیدار و گفتگو و درباره ایران هم صحبت کرد، اما بعد از بازگشت از ژاپن، بلافاصله تحریم صنایع پتروشیمی ایران را اعلام کرد، آیا این پیام صداقت است؟ آیا این نشان میدهد که او قصد مذاکره صادقانه دارد؟»
نوبت به آخرین پیام ترامپ میرسد که بر زبان آورده شود یعنی پیام تطمیع هر چند ذهن ژرفنگر ودوراندیش از آن پیام تحقیر دریافت میکند: «مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد» پاسخ اخرین پیام نیز این است:«ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید»
همه پیامهای ترامپ مخابره میشود و پاسخ آنها با کلمات صریح، روشن و قاطع داده میشود به گونهای که آقای آبه برگههای حاوی پیام ترامپ را که اول جلسه روی میز مقابل خود قرار داده اکنون جمع کرده و در کنار خود گذاشته است.
حالا شینزو که در نقش پیامرسانی خود با در بسته مواجه شده، به خود می آید و در قالب نخست وزیر ژاپن گفتوگو را ادامه می دهد اما این بار نه تنها از آن صراحت و قاطعیت خبری نیست که با استقبال خاص میزبان خود مواجه می شود و اینگونه پاسخ می گیرد که ایران آماده است به شرطی که طرف مقابل اراده قاطعی از خود نشان دهد.
شجاعت و صراحت لهجه میزبان خواسته یا ناخواسته به میهمان هم منتقل می شود به گونهای که اعتراف میکند:«امریکاییها همواره می خواهند طرز فکر و عقاید خود را به دیگر کشورها تحمیل کنند» که این بار بر خلاف مواضع قبلی، همراهی و تصدیق میزبان را به همراه دارد: «اینکه شما این واقعیت را تصدیق میکنید، خوب است و این را هم بدانید که آمریکاییها در تحمیل دیدگاههای خود به هیچ حدی قانع نیستند.»
ساعتی از دیدار نگذشته که پیامهای صریح رهبری در قالب متن، تصویر، صوت و فیلمهای کوتاه 20 ثانیهای به جهان مخابره میشود و سناریوی پیچیده ترامپ در هم شکسته میشود.
هنوز 48 ساعت از مواضع قبلی ترامپ که گفته بود ایرانیها آماده مذاکره با من هستند نمی گذرد که مجبور میشود اینگونه توئیت بزند که«من شخصا احساس می کنم که حتی فکر حصول توافق هم خیلی زود است آنها آماده نیستند و ما هم نیستیم!»
برای تحلیل ماجرا ناچاریم از اعترافات کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا مشهور به عفریته جنگ کمک بگیریم که میگفت: «رهبر ایران میتواند نقشههایی که را که بهترین ذهنها با صرف بیشترین بودجه در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفتهاند با یک سخنرانی یک ساعته خنثی کند».