سرویس سیاسی پایگاه 598-رضا احمد زاده؛ اصلاح طلبان در سراشیبی تندی ترمز بریدهاند و به اشکال گوناگون تلاش میکنند تا خودروی اصلاحات را که میرود تا به ته دره پایان حیات سیاسی خود سقوط کند نگه دارند اما غافل از اینکه از همان سال 92 که دولت بدون استراتژی و بی برنامه اعتدال را با تجمیع آرای بدنه اجتماعی خود به ساختمان پاستور فرستادند و تا به امروز نیز بهرههای فراوان مالی و سیاسی را از کنار آن کسب کردهاند این چنین سرنوشتی برای ایشان رقم خواهد خورد. ضربات یکی پس از دیگری وارد میآید و طنز تلخ ماجرا اینجاست که حتی حرام خواریهای بی سابقه سیاسی و اقتصادی یارانشان که سفره انقلاب را سهم خود میدانند بر سرعت این سقوط میافزاید و نگاهی به سوابق اصلاح طلبان حداقل در 6 سال گذشته ما را از تکرار این موارد بی نیاز میسازد که اصلاح طلبان بسوی یک سقوط آزاد بی بازگشت میروند که چشم اندازی را برای خاتمه امیدوار کننده حیات سیاسی این جریان نمیتوان پیش بینی کرد زیرا سرعت موضعگیری های آشکار و برخلاف اصول مسلم دینی استحاله طلبانه مانند: پیشنهاد آزاد سازی مشروبات الکلی توسط مصطفی تاج زاده، پیشنهاد اجازه بازگشت ضد انقلاب خارج نشین توسط عباس عبدی و غیره حاکی است که این سقوط آغاز گشته، لاکن آشکار شدن و رسوایی مواضع و افکار ضد مذهبی و ملی آنان آنهم در بدترین زمان یعنی نزدیک شدن به زمان انتخاباتهای سریالی پیش رو و بدترین شکل ممکن، به یک تیر خلاص نیاز داشت و حادثه قتل مرحومه میترا استاد همسر دوم و شوریدگی عشق دورانهای جوانی دردوران سالخوردگی نجفی این تیر خلاص بود.
غفلت اصلاح طلبان با توجه به نکات یاد شده و نکات دیگری که خواننده گرامی میتواند از لابلای سطور رسانهها به آن دست یابد درست در پیش چشم آنان در حال رخ دادن بود. آنان که در سه دوره ریاست جمهوری و دوران نخست وزیری دوران دفاع مقدس یاران خود را در سنگرهای کلیدی قدرت سیاسی و اقتصادی جایابی و جایگزین کرده بودند و با اتخاذ نوعی پروپاگاندای رسانهای هر بار توانسته بودند رقیب دیرینه را از میدان بدر کنند غافل بودند که استفاده از یک روش برای دورههای متوالی اولین و مرگبارترین ضربه را نیز بر پیکرایشان وارد خواهد ساخت. نباید از نظر دور داشت که در کارنامه اصلاح طلبان موضوع قتلهای زنجیرهای، برخی ترورهای ابهام انگیز اوایل دهه 60 و موضوعاتی همچون جریان مک فارلین هنوز هم پروندههای مفتوحی هستند که در گذر زمان بدنبال شناساندن عوامل میدانی این حوادث در حال بروز رسانی هستند و همین امر میتواند دخالت اصلاح طلبان در حادثه تیراندازی و مرگ مرحومه استاد را به ذهنها متبادر سازد.
برخی ناظران سیاسی محمدعلی نجفی را به نوعی قربانی میدانند و تلاش میکنند تا نوک پیکان انتقادات خود را به سمت رئیس جریان اصلاحات بکشانند و شاید هم این نوع برخورد با وضعیت فعلی نجفی بتواند نوعی مظلوم نمایی را برای وی به ارمغان آورد لاکن انقلاب اسلامی به ما آموخته است که تک تک افراد و آحاد جامعه در برابر قانون و شئون مختلف انقلاب اسلامی مسئول و پاسخگو هستند درست است که افرادی مانند م.خ بستر استحالههای فرهنگی – اجتماعی را در دوران قدرت سیاسی خود فراهم آوردند اما امثال نجفیها باید هزینه این راهبرد سیاسی خود را بپردازند حال یا با زندان یا قصاص.
هر چه باشد اگر حادثه تیراندازی و مرگ همسر دوم نجفی را ناشی از بروز اختلافات خانوادگی بدانیم و یا او را قربانی نوعی بازی قدرتهای در سایه و پرستوهای امنیتی آنان قلمداد کنیم، بنظر می آید که برادر مرحومه استاد قصد دارد با افشای برخی مسائل که آنرا به بعد از صدور حکم قصاص موکول کرده است زلزله سیاسی دیگری را برای اصلاح طلبان رقم بزند و اگر این امر رخ دهد شیرازه ادعای عملکردهای مثبت و یادمانی مورد ادعا جریان استحاله طلب و کدخدا محور دولتهای سازندگی، اصلاحات و اعتدال به یکباره از هم فرو خواهد پاشید. این فرو پاشی تنها دامن دولت اعتدال حسن روحانی را نخواهد گرفت زیرا همانگونه که در مطالب قبلی اشاره کرده بودیم این دولت عصاره و چکیده دولتهای همفکر ماقبل خود بوده است در نتیجه شکست میدانی دولت روحانی سونامی فروپاشی سریالی جریان اصلاح طلبی را نیز بدنبال خواهد داشت.
قتل مرحومه استاد نشان داد که حذف فیزیکی هم نمیتواند از استراتژی کسب و نگهداری قدرت اصلاح طلبان از نظر دور نگه داشته شود و آنجایی که دکتر پرویز امینی تحلیل متفکر مسائل سیاسی بجا اشاره کرده است اگر فدرالیسم مورد نظر خاتمی و دولت اختتامیه روحانی سرفصل و چکیده میدانی شدن و اهداف اصلاح طلبان بشمار آید قتل افراد هم میتواند بعنوان راه کاری که هر وقت لازم دیده شود بکار گرفته خواهد شد حال بنام مشاجره خانوادگی و یا جلوگیری از قدرت یابی جناح رقیب و یا وادار کردن افراد به سکوت و خاموشی در برابر افشای رازهای مگوی اصلاحات.
باید توجه داشت که منظور از این موضوع این نیست که مشخصاً آنانی که در این آیینه امروز اصلاح و اعتدال در ساختار سیاسی دیده میشوند میتوانند موضوع و محور قتل هم باشند لاکن باید توجه داشت که قدرتهای در سایه اصلاحات میل و علاقه مفرطی به استراتژی "عروسک گردانی" عناصر خود توسط تشکیلات موازی و کنترل عناصر میدانی خود دارند و این امر میتواند موضوع "حذف و پاکسازی شخصیتی و حتی فیزیکی" را نیز مطرح سازد. در جریان مرحومه استاد هم دیدم که علاوه بر حذف فیزیکی شخص یاد شده انواع تهمتهای اخلاقی و سیاسی – امنیتی نیز در باره وی و خانواده و خود محمد علی نجفی با گستردگی زیاد در فضای رسانهای در حال اوج گیری است و رفتار آینده اصلاح طلبان نیز میتواند مهر تائیدی براین امر تلقی گردد.