کد خبر: ۴۵۷۳۶۹
زمان انتشار: ۰۸:۵۱     ۱۴ خرداد ۱۳۹۸
یادداشت/
محمدصادق شهبازی
هنر امام، ایجاد مرزبندی با قرائت بی‌خطر از اسلام و آوردن اسلام به صحنه و شکل‌دهی انقلاب و حکومت دینی بود.

با غالب شدن انقلاب، انقلاب و اسلام مدعی‌های زیادی پیدا کرد. سید علی خامنه‌ای در سال 58 و در سالگرد شهید مصطفی خمینی، با درک این خطر، برای مرزبندی انقلابی‌ها با مدعیان اسلام و انقلاب، لغت خط امام را ساخت و شاخص‌های اندیشه امام را بازخوانی کرد (کاری که بعدها در دوره ریاست‌جمهوری و به‌ویژه رهبری او و بیش از همه در 14 خردادها مکرراً تکرار شد). اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد.

بعد از چند سال، نسخه سیاسی خط امام تولید شد. در دهه شصت و هفتاد، جناح چپ (اصلاح‌طلبان امروز) و در دهه هشتاد و نود جناح راست (اصولگرایان فعلی) از خط امام برای مبارزه سیاسی با رقیب بهره جستند. ویژگی این مدل برداشت از خط امام، بزرگ کردن بخش‌هایی از اندیشه امام و بی‌توجهی به بخش‌های دیگری از آن بود. (https://t.me/jomhouri/427)

تحریف مکتب امام، سکه بازار شد و روایتی خلاف واقع از اندیشه امام ارائه دادند، امامی که قدرت را گرفته و تحویل آنان داده، امامی که دولت مدرن ایجاد کرده، امامی که اندیشه ثابتی نداشته و مدام تغییر نظر داده، خمینی اولی که به سبک پادشاهان خمینی دوم و سوم و ... در خاندانش هست، امامی که صرفاً به دنبال حاکم کردن روحانیون بوده، امامی که تنها قدرت و حکومت (با ادبیات دینی‌تر ولایت) محور کارش بوده، اصل برای او صرفاً رشد معنوی بوده، امامی که مسئله اصلی‌اش حقوق شهروندی بوده، امامی که مهم‌ترین اندیشه‌اش حفظ سنت‌ها و ارزش‌ها در حوزه فرهنگ بوده و انواع و اقسامی از اندیشه امام، آغشته به تحجر و التقاط و سرمایه‌داری و وابستگی و دیکتاتوری و صوفیگری و... خلاصه «امامی، مخالف امامی که بود» ایجاد کردند.

امام ذیل اندیشه‌های دیگر مطرح شد، ذیل جنگ سنت و مدرنیته، عشق و عرفان و شوریدگی معنوی، سوسیالیسم، لیبرالیسم، سنت‌گرایی، تأسیس تمدن اسلامی، پست‌مدرنیسم و...

تکنولوژی تولید امام بی‌خطر تولید شد. امامی که برندگی ندارد و درنهایت افراد را به قیام برای خدا و ایجاد تغییر برنمی‌انگیزد. تفسیر فانتزی و گرد از دغدغه‌های امام ارائه شد، به‌گونه‌ای که اندیشه‌های اجتماعی، استقلال‌خواهانه، عدالت‌خواهانه و آزادی‌خواهانه امام و انقلاب از برندگی افتاد و اندیشه و سیره معنوی او نیز درون‌گرایانه و هم‌نتیجه عرفای سنتی شد به نام جامعیت و عقلانیت و هوشمندی، افراد به تحیر کشانده شدند و اولویت‌های اندیشه و عمل امام برای آن‌ها پوشیده ماند یا این اولویت‌ها بزرگ و کوچک شد. مسیر با مقصد (تربیت و معنویت) جابجا شد. این‌گونه افراد حتی با خواندن صحیفه امام و جدال دو اسلام به انفعال کشیده شدند.

این‌گونه التقاطی‌ها و بیشتر متحجرین، غرب‌گراها و به‌ویژه طرفداران سرمایه‌داری و وابستگی، سنتی‌ها به‌ویژه محافظه‌کاران و... اندیشه امام را از هسته اصلی‌اش تهی کردند. تغییرگراترین اندیشه تاریخ را به حفظ وضع موجود کشاندند و انقلابی‌ها را به نام انقلاب و خط امام و تفسیر امام از اسلام و... به انفعال.

عنصر محوری اندیشه امام، قیام برای خدا و توحیدی کردن و حاکم کردن اراده خدا بر فرد و خانواده و جامعه و تاریخ است. این قیام، مستلزم درگیری با طواغیت درونی و بیرونی است. اسلام عارفان مبارزه‌جو، در مکتب امام، معنویت را همراه و در مسیر مبارزه تعریف می‌کند. اسلام ناب، جامعیت دارد و متوجه همه آرمان‌هاست؛ اما هم میان آرمان‌ها و هم در تقابل با دشمنان (دیگری‌ها، معارضین و رقبا) اولویت‌گذاری دارد. متوجه عقلانیت و معنویت هست، اما در دنیای خارج رویکرد اجتماعی و تغییر بنیادین و نپذیرفتن وضع موجود را به همراه دارد و با نابرابری‌ها و فقر و غنا و استضعاف و استکبار  و بی‌توجهی به معنویت و آزادی و عقلانیت و... درگیر است.

اولین گام مهم در گام دوم انقلاب، شناخت انقلاب و امام، آن‌چنانی است که بودند و هستند، نه آن‌چنان‌که تفسیر و تحریف و بی‌خطر می‌شوند! و گام بعدی درگیری و مرزبندی با دیگری‌ها و رقبا و معارضین انقلاب به‌ویژه متحجرین و محافظه‌کاران است که انقلاب بیش از همه در تقابل با آنان ساماندهی شد.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها