صراط، سالهایى که در قم به تحصیل اشتغال داشتم یک وقت شخصى از خطباى معروف ایران به قم آمد، و اتفاقا حجره بنده را براى دید و بازدید خود انتخاب نمود.
در آن ایام که ایشان در قم حضور داشتند یکى از افراد، ایشان را در وقت نامناسبى به خانه آیتا... بروجردى برده بود و آن موقع درست هنگامى بود که مرحوم آقاى بروجردى به مطالعه اشتغال داشت زیرا معظمله ساعتى بعد مىبایست تدریس مىفرمودند در ضمن برنامه مرحوم آقاى بروجردى این بود که در وقت مطالعه هیچ کس را نمىپذیرفتند.
در مىزنند و به پیشخدمت مىگویند: به آقا بگویید فلانى به ملاقات شما آمده است.
نوکر، پیغام را مىرساند، بر مىگردد و مىگوید: آقا فرمودند من فعلا مطالعه دارم، وقت دیگرى تشریف بیاورید.
آن شخص محترم هم بر مىگردد و اتفاقا همان روز به شهر خود مراجعت مىکند . همان روز موقعى که آیتا... بروجردى براى درس آمدند من را در صحن دیدند و فرمودند: «بعد از درس براى دیدن فلانى به حجره شما مىآیم».
گفتم: ایشان رفتهاند.
فرمود: پس وقتى که ایشان را دیدى بگو: حال من وقتى تو به دیدن من آمدى مانند حال تو بود، وقتى مىخواهى براى ایراد سخنرانى آماده شوى، من دلم مىخواست هنگامى با هم ملاقات کنیم که حواسم جمع باشد و با هم صحبت کنیم، در حالى که آن موقع من مطالعه داشتم و مىخواستم براى درس بیایم.
پس از مدتى من آن شخص را ملاقات کردم، و شنیده بودم که بعضى از افراد وسوسه کرده و به این مرد محترم گفته بودند: تعمدى در کار بوده که به تو توهین شود و تو را از در خانه برگردانند.
من به آن مرد محترم گفتم: آیتا... بروجردى مىخواستند به دیدن شما بیایند و چون مطلع شدند که شما حرکت کردید معذرت خواهى نمودند.
آن مرد در جواب من گفت: «نه تنها که این موضوع یک ذره به من برنخورد بلکه خیلى هم خوشحال شدم؛ زیرا ما اروپاییها را مىستاییم که مردمى صریح هستند و رودرواسىهاى بیجا ندارند. من قبلا از ایشان وقت نگرفته بودم و لذا از صراحت ایشان خیلى خوشم آمد. آیا اینکه ایشان بدون تعارف فرمودند حالا من کار دارم بهتر بود یا اینکه با ناراحتى مرا مىپذیرفت و دائم در دل خود ناراحت بود و با خود مىگفت این بلا چه بود که بر من نازل شد؟ وقت مرا گرفت و درس مرا خراب کرد؟! اتفاقا من بسیار خوشحال شدم که در کمال صراحت و رکگویى مرا نپذیرفت. چقدر خوب است مرجع مسلمین این طور صریح باشد.»
*حکایتها و هدایتها در آثار استاد شهید آیتا... مرتضى مطهرى