رهبر معظم انقلاب اسلامی در ضمن بیانات خود در جمع کارگزاران نظام در پاسخ
کسانی که مرتباً از مذاکره دم میزنند، فرمودند: «مذاکره یعنی معامله؛ یعنی
یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست
نقاط قوّت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این میبرند. نمیگویند بیایید
راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیط زیست مذاکره کنیم،
میگویند بیایید درباره سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم؛ شما چرا سلاح دفاعی
دارید؟ خب سلاح دفاعی برای یک کشور ضروری است. اینها میگویند بیایید روی
این مذاکره کنیم؛ مذاکره کنیم یعنی چه؟ یعنی شما اگر چنانچه فرض کنید موشک
میسازید با فلان بُرد، با فلان دقّت، این بُرد را کم کنید به طوری که به
پایگاه ما که امریکا هستیم نرسد که اگر ما یک روز شما را زدیم، شما نتوانید
جواب ما را بدهید؛ خب این مورد معامله است؛ شما قبول میکنید این را، یا
قبول نمیکنید؟ معلوم است که قبول نمیکنید، وقتی قبول نکردید همین آش است و
همین کاسه، همین دعوا، همین سر و صدا؛ بحث دین و انقلاب و مانند اینها
نیست، هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری نمیرود راجع به نقاط قوّت خودش با
طرف مقابل معامله کند؛ با طرفی که میخواهد این نقاط قوّت را از دست او
بیرون بیاورد، معامله نمیکند اینها را؛ اینها را ما لازم داریم. عمق
راهبردی ما در منطقه خیلی مهم است؛ خب برای هر کشوری مهم است؛ عمق راهبردی
سیاسی و امنیتی، مؤلّفه اساسیای است برای حیات همه دولتها و ملّتها و ما
بحمدالله عمق راهبردیمان در منطقه خیلی خوب است؛ اینها از این ناراحتند،
میگویند بیایید روی مسائل منطقه صحبت کنیم یعنی شما عمق راهبردیتان را
از دست بدهید؛ روی اینها میگویند مذاکره کنیم.»
واقعیت آن است که
منازعه امروز نظام اسلامی و سلطهگران وارد مرحله جدیدی شده و آن تلاش غرب
برای تضعیف نقاط قوت و برچیدن مؤلفههای اقتدار ملی ایران اسلامی است.
در یکسو دولت ایالات متحده امریکا قرار دارد که برجام را پاره و عدم
بازگشت تحریمها را منوط به اقتدار زدایی تمامعیار از کشورمان میکند و در
ضلع دیگر اروپاییها نیز حفظ برجام معیوب و ناقص فعلی را به محدودسازی
ایران در موضوع نفوذ و قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران، توانمندی موشکی و
بازدارندگی دفاعی ایران و ... مشروط میکنند. البته منطقی نیست که منتظر
ما به ازای اقتصادی در برابر این قربانیان آتی برجام باشیم، چراکه برجام در
بهارش ثمری نداشت، چه رسد به موسم خزانش. حتی اگر بر فرض محال تسلیم شدن
قرار بود «آبنبات»ی به همراه داشته باشد، باید حواسمان باشد که داریم چه
مرواریدهایی را با آن معاوضه میکنیم.
عدول از نقاط قوت راهبردی و
قربانی کردن امنیت ملی کشور و مردم پیش وعدههای توخالی غرب بههیچروی
منطقی نیست. مذاکره کردن بر سر مؤلفههای بازدارندگی دفاعی، همچون توانمندی
موشکی و سلاحهای راهبردی بدان معناست که به دست خود وارد فرایند خلع
سلاحی شویم که نه تنها هیچ مبنای متعارف بینالمللی ندارد، بلکه خلاف منطق
عقلی نیز هست. حتی اگر مذاکره بر سر موشکها به نتیجه هم نرسد، ورود به آن
به هیچ عنوان به صلاح نیست.
ورود به این نوع مذاکرات حداقل ضرر بزرگی
که دارد، باز شدن مشت بسته دفاعی در مقابل طرف مقابل است، امری که سالهای
سال غربیان برای آن تلاش کرده و ناموفق بودهاند. توانمندی موشکی جمهوری
اسلامی ایران از نوع متعارف بوده که خلاف هیچ معاهده بینالمللی نیست و
نباید زیر بار بدعت گفتوگو درباره آن رفت. حوزه دیگر چالش غرب با اقتدار
ملی ایران، در حوزه قدرت منطقهای و نفوذ ایران در عرصه غرب آسیا است.
غربیها امروز نمیتوانند ایران را به عنوان بازیگر مهم و تعیینکننده
منطقهای نادیده بگیرند و ما نیز نباید بر سر اصل بازیگری و نیز راهبردها و
تاکتیکهای خود در محیط منطقه با کسی مذاکره کنیم.
قطعاً جمهوری
اسلامی ایران همانند گذشته به عنوان یک بازیگر منطقه با دیگر اطراف
تأثیرگذار در تحولات منطقه بهصورت دوجانبه بر سر راهحلهای مفید در خصوص
بحرانهای منطقه مذاکره خواهد کرد، اما به هیچ عنوان زیر بار مذاکره بر سر
اقتدار منطقهای خود و تصمیمات راهبردی خود در این منطقه نخواهد رفت. به
همین ترتیب مذاکره به بهانه حقوق بشر، در حکم دخالت طرف غربی در شئون داخلی
کشور و نفی استقلال و حاکمیت ملی ایران تلقی شده و قابل قبول نیست. علیای
حال باید گفت: الگوی مذاکره-گشایش اقتصادی مدتهاست که شکست خورده است.
زنگ پایان خوشخیالی درباره رهاوردهای بهاصطلاح تعاملگرایی و تکیه کردن
به غرب مدتها است به صدا درآمده و بیش از این نمیتوان فرصتهای ملی را
از دست داد. باید خیلی زود راه چاره واقعی را برگزید و آن مقاومسازی
اقتصاد و ایستادن روی پای خود است.