فاطمه 7 ساله ظهر جمعه 13 اردیبهشت ماه سال جاری با موهای مشکی، لاغر اندام و با پیراهن و شلوار صورتی از خانهشان در خیابان مرتضوی، نرسیده به خوش از خانه خارج شد و سناریوی ناپدید شدن دخترکوچولو پای پلیس را به خانهشان کشاند.
عبدالله شریفی پدر فاطمه کوچولو به خبرنگار رکنا گفت: روز جمعه فاطمه و مادرش در خانه بودند که دخترم بدون اطلاع مادرش در خانه را باز کرده و از ساختمان خارج شد و پس از ناپدید شدن دخترم، 2 ساعت در خیابانها، پارکها، مترو و بیمارستانهای اطراف خانه مراجعه کردم اما اثری از دخترم پیدا نکردم به همین خاطر به کلانتری 108 نواب رفتم و از ناپدید شدن دخترم از پلیس کمک خواستم.
با توجه به حساس بودن پرونده تیمی از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده از دادسرای امورجنایی وارد عمل شدند و تحقیقات به صورت ویژه کلید زده شد.
16 روز از ناپدید شدن فاطمه کوچولو میگذشت اما هیچ سرنخی از او به دست نیامد و پدر فاطمه هر روز در سطح شهر در میان کودکان کار به دنبال دختربچهاش بود.
عصر پنج شنبه 26 اردیبهشت ماه گوشی موبایل پدر فاطمه به صدا در آمد و یک نفر ادعا کرد که دختری شبیه به فاطمه در پارک تئاتر شهر و در کنار حوزه آب در حال بازی است.
عبدالله شریفی با شنیدن این خبر سوار بر یک خودروی آژانس مسافربری شد و خودش را به چهارراه ولیعصر و پارک تئاتر شهر رساند، پدر نگران سراسیمه داخل پارک دخترش را صدا می زد اما هیچ خبری از دخترش نبود و هیچ نشانی از بازی کودکان در پارک نبود.
عبدالله سوار بر خودرو به سمت میدان فاطمی رفت و در میان کودکان کار به جستجوی دخترش گشت اما هیچ نشانی از دخترش پیدا نکرد و بار دیگر به چهارراه ولیعصر بازگشت و در آنجا نیز به سراغ کودکان کار رفت و یکی پس از دیگری را تماشا می کرد تا شاید دختربچه اش را پیدا کند اما بی فایده بود.
عقربه ها ساعت 21 پنج شنبه 26 اردیبهشت ماه امسال را نشان می داد که گوشی موبایل عبدالله به صدا در آمد، کارمند یک بهزستی در شهر کرج پشت تلفن بود و در این تماس از عبدالله پرسید شما چه نسبتی با فاطمه شریفی دارید؟! عبدالله شوکه شده بود و گفت که من پدرش هستم.
کارمند بهزیستی در این صحنه گفت که یک دختر افغان شبیه به دختر شما در بهزیستی است اما اطمینان نداریم که او همان دختر شما و شما پدرش باشید؟!
عبدالله خواست تا با دختر بچه تلفنی صحبت کند و گفت: اگر دخترک همان فاطمه باشد حتما مرا می شناسد، اما کارمند بهزیستی تاکید کرد که اجازه تماس تلفنی ندارد و تنها یک سرنخ میخواهد که اطمینان پیدا کند که او پدر فاطمه است.
عبدالله هراسان شده بود و گفت: دخترم در مدرسه زهرا مدنی 2 درس می خواند اگر اسم مدرسه اش را بپرسید به شما میگوید که کارمند بهزیستی خواست تا عبدالله منتظر بماند و از دختر کوچولو نام مدرسهاش را پرسید و دختربچه نیز در پاسخ به این سوال گفت که مدرسه زهرا مدنی 2 .
همین جواب کافی بود تا عبدالله بعد از 16 روز سر درگمی، سرنخی از دخترش پیدا کرد و کارمند بهزیستی که اطمینان پیدا کرده بود که عبدالله پدر همان دختربچه افغان است از وی خواست تا شنبه ساعت 8 صبح برای تحویل گرفتن دخترش به بهزیستی کرج مراجعه کند.
عبدالله صبح شنبه 28 اردیبهشت ماه امسال با حضور در بهزیستی کرج و انجام کارهای اداری، دخترش را به آغوش گرفت و همراه هم به تهران بازگشتند.
پدر فاطمه شریفی به خبرنگار جنایی رکنا گفت: فاطمه روز 13 اردیبهشت ماه بعد از اینکه از خانه خارج میشود سوار مترو شده و نمی د انم چطور تا کرج رفته و هیچ کسی به او شک نکرده است تا اینکه دخترم در مترو گلهشر از قطار پیاده شده و به سراغ ماموران پلیس رفته و در آنجا اعلام کرده که گم شده است.
وی افزود: ماموران دخترم را به دادسرا منتقل کرده و دادستان پس از اطمینان از گم شدن فاطمه و در حالیکه دخترم هیچ اطلاعی نداشته با نوشتن نامه ای او را تحویل بهزیستی داده است.
عبدالله شریفی ادامه داد: در این 16 روز بارها مرگ را تجربه کردم تا اینکه بهترین خبر زندگی ام را شنیدم و فاطمه به آغوش خانواده بازگشت و روز شنبه بعد از اینکه فاطمه را تحویل گرفتم همراه مادر و برادرش سوار بر مترو به تهران بازگشتیم.
پدر فاطمه گفت: دخترم امروز صبح به مدرسه رفت و از همه مردم که برای پیدا شدن دخترم دعا کردند و در اطلاع رسانی تصویر دخترم برای پیدا کردنش همراهیمان کردند تشکر می کنم.