مجید منادی: خبرگزاریها
اعلام کردهاند که استاندار خوزستان از سفر قریبالوقوع دکتر احمدی نژاد
رئیس جمهور به این استان خبر داده است و قرار است پروژههایی همچون پل
کابلی الغدیر بر روی رودخانه کارون و ورزشگاه 50 هزار نفری الغدیر اهواز
افتتاح و بهره برداری شوند.
اصل حضور رئیس جمهور در استان اتفاق
میمون و مبارکی است که باعث تحرک دستگاهها و مدیران برای ارائه گزارش،
آشنایی رئیس جمهور با برخی چالشهای استان و همچنین باعث احساس توجه بیشتر
در بین مردم استان میشود که اینها خود، نکات مهم و کلیدی است. در مثال
اخیر همین که مردم احساس کنند برای یک یا چند موضوع شخص رئیس جمهور وقت و
توجه خود را معطوف به استان خوزستان کرده، بسیار حائز اهمیت است.
نکتهای اما نباید مغفول بماند و آن هم
بحث استفاده حداکثری از زمان حضور دکتر احمدینژاد است که متاسفانه احساس
میشود (حداقل با نگاه به گذشته) چنین رویکردی وجود ندارد.
با توجه به اینکه این سفر با رویکرد
بهرهبرداری و افتتاح از پروژه ها انجام میشود و قاعدتا حجم کار اجرایی،
جلسات فشرده و سفر به شهرستانها به اندازه سفرهای استانی نیست.
به نظر میرسد لازم است عدهای از
مدیران خوش فکر با مشورت اصحاب قلم و افرادی که با مسائل استان بیشترین
درگیری و آشنایی را دارند، گرد هم بیایند و برنامهای دقیق تدوین کنند تا
از قِبل حضور رئیس جمهور و ایجاد فرصت طرح دغدغههای مردم نزد بالاترین
مقام اجرایی کشور حداکثر استفاده شود.
متاسفانه، برخلاف روحیه فعال و پر تحرک
شخص احمدینژاد غالبا اینگونه سفرها صرف کارهای نمادین و احیانا
برنامههای ثابت مانند سخنرانی برخی اشخاص خاص مانند نمایندگان، استاندار،
معاونین و ... میشود که آنها نیز بخش عمده را به تعریف و تمجید از رئیس
جمهور و بخش دیگر را به تعریف و تمجید از خود و احیانا مجموعه تحت امر
اختصاص میدهند و تاسفآورتر اینکه گاه مجالی برای طرح مشکلات و
دلمشغولیهای مردم و حصول نتیجه برای آن پیدا نمیشود.
مشخص نیست طبق کدام قاعده عقلایی فقط
باید اشخاص مسئول آن هم در سطح کلان به طرح دیدگاه و یا سخنرانی بپردازند.
افرادی که در سخنانشان منافع مستقیم دارند و احتمالا در اکثر مواقع
میآیند تا از عملکرد خود و یا مسائل مورد علاقه خود صحبت کنند.
آیا بهتر نیست در چنین مواقعی افرادی
مانند استاندار و معاونینش و همچنین مدیران ارشد که بخش قابل توجهی از وقت
خود را در تهران و در جلسات مقامات عالی اجرایی میگذرانند، فرصت را برای
طرح مسائل به افراد دیگری دهند؟
آقایان نماینده هم که تریبون مجلس و
همچنین ابزارهای مکفی قانونی را در اختیار دارند و اگر بخواهند میتوانند
مطالبات به حق موکلین خود را از طریق آن ابزار و تریبون به گوش همه و از
جمله ریاست جمهوری هم برسانند. (البته اگر از نطقهای خود به عنوان سناریوی
فیلم تبلیغاتی دورهی بعد نخواهند بهره بگیرند) لذا بهتر است افراد دیگری
برای گفتن حرفهای مردم به مسئولان به ویژه رئیس جمهور انتخاب شوند.
افرادی مانند علمای ربانی که هم از حرف
دل مردم اطلاع دارند و هم دغدغهی دین و دنیای مردم را دارند و غالبا نیز
محل رجوع مردم هستند. افرادی مثل اصحاب رسانه، البته آن دسته از اصحاب
رسانه و مطبوعات که دولتی نیستند و یا به طور غیر مستقیم وامدار دولتیها
نباشند و ضمن اطلاع از مشکلات ریز و درشت استان بتوانند باشیوایی و بلاغت
سخن بگویند.
افرادی همچون جانبازان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا و نمایندهی تشکلهای دانشجویی و ...
لبّ مطلب اینکه افرادی میتوانند در
جمعها و جلسات اینچنینی زبان گویای مردم باشند که سه عنصر «اطلاع کافی،
حریت و قدرت بیان صحیح» را داشته باشند. به خوبی پیداست که صرف داشتن یک
عنوان مدیریتی یا دانشگاهی دلیل خوبی برای سخن گفتن به نمایندگی از مردم
نیست.
به نظر نگارنده اگر در این خصوص یعنی
مدیریت صحیح سفرهای مقامات عالی رتبه ی اجرایی به استان ما و به طور کلی
سایر استانها تدبیری اندیشیده نشود، روند همانی خواهد بود که تاکنون بوده
است و شاید بدترین خیانت برخی مدیران همین دادن اطلاعات و گزارشهای غیر
صحیح، غیر دقیق و حتی ناکامل به تصمیم گیران عمده ی کشور است.
و به قول آن کلام حکیمانه، اگر همچنان
همان کارهایی را انجام دهیم که تاکنون انجام می دادیم به همان چیزهایی
خواهیم رسید که تاکنون رسیده ایم ...
یعنی اینکه برخلاف میل ما و تمایل آقای رئیس جمهور ممکن است این یک سفر باشد مثل همه سفرهای قبلی ...