پس از اینکه «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا هفته گذشته اعلام کرد که کاخ سفید معافیت تحریم خرید نفت از ایران را برای هشت کشور مشتری کشورمان تمدید نخواهد کرد، یانکیها انتظار داشتند که اقتصاد داخلی با شوک مواجه شود و به سمت رکود غیرقابل بازگشت سوق پیدا کند اما اینگونه نشد. برخلاف آنچه یک سال پیش و پس از خروج واشنگتن از توافق هستهای روی داد و بازار ارز در کشورمان دستخوش تلاطمات شدید شد، اکنون اما اقتصاد کشورمان توان و استحکام خود را متناسب با سیل جدید تحریمها حفظ کرده و با تکانههایی از این دست، دچار تزلزل نشد.
این
درحالی است که کشورمان با از سر گذراندن مقاطعی به مراتب سختتر از اوضاع
فعلی، در برابر این دور جدید از تحریمها نه تنها دست بسته نیست بلکه با
تکیه بر تجارب گذشته، راههای متعددی برای فروش نفت خود به هر میزان که
بخواهد، پیش رو دارد. بر پایه فرمایش مقام معظم رهبری، «اولاً تلاش اینها
بهجایی نمیرسد. ما آنقدری که نیاز داریم و خودمان اراده میکنیم،
میتوانیم نفت خود را صادر کنیم. آنها به خیال خودشان راه را مسدود
کردهاند اما ملت فعال و مسئولین بیدار اگر دامن همت به کمر بزنند بسیاری
از بنبستها را باز خواهند کرد، ثانیاً بدانند این دشمنی بیجواب نخواهد
ماند و پاسخ این دشمنی را خواهند گرفت. ملت ایران ملتی نیست که در مقابل
دشمنی آنها ساکت بنشیند و ثالثاً هرچه ما کمتر وابسته به این شکل از فروش
نفت باشیم، قدر میدانیم و این برای ما بهتر است.» (4/ اردیبهشت/98)
آمریکاییها فکر میکنند که فروش نفت ایران در بدترین وضعیت خود قرار دارد
در حالی که اینگونه نیست. جمهوری اسلامی علاوه بر مشتریان فعلی خود، حتی
خریداران جدیدی هم پیدا کرده و افزون بر ترکیه، چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و
... کشورهای دیگری در محدوده شرق آسیا هستند که پس از طی فرایندی خاص در
بعضی بنادر منطقه، سفارش خود را روی آبهای اقیانوس هند و خلیج فارس دریافت
میکنند. ضمن اینکه اقتضاء روابط راهبردی جمهوری اسلامی با برخی از
مشتریان نفتی ایجاب میکند که به صفر رساندن صادرات نفت ایران، اتفاقی مضحک
و غیرممکن به نظر آید. بیانیهای که چین، روز بعد از لغو معافیتهای
تحریمی صادر کرد، مؤید این واقعیت است که یکی از بزرگترین مشتریهای نفت
مرغوب ایران حاضر نیست که به فرامین و اوامر صادر شده از کاخ سفید گردن
نهد. بقیه خریداران نفت ایران هم دقیقاً چنین موضعی دارند، هرچند به صراحت
چینیها آن را بیان نکنند. به قول ستون نویس روزنامه «فایننشال تایمز»،
«کیفیت نفت خام ایران دقیقاً همان چیزی است که مورد تقاضای بازار است... در
صورت حذف نفت ایران، نفت خام سنگین به اندازهای که نیاز بازار برای تولید
گازوئیل و سایر فرآوردههای متوسط نفت خام (شامل نفت سفید، نفت کوره و
سوخت جت) را تأمین کند، وجود نخواهد داشت.»
از سوی دیگر، انقلاب اسلامی
نظامی است که اساساً سکوت در برابر خصومتها را تحمل نمیکند و آن را مایه
تحقیر خود میداند. در جریان پرواز پهپادهای آمریکایی در اطراف ایران و
نفوذ آنها به داخل مرزها، ارتش تروریستی آمریکا هرگز گمان نمیکرد که یکی
از پیشرفتهترین هواپیماهای بدون سرنشین خود را در تور نیروهای جنگ
الکترونیکی کشورمان ببیند. ناوگان نیروی دریایی آمریکا که حتی خبر حرکت
آنها به نقطهای، لرزه بر اندام دولتها میاندازد، با احتیاط فراوان در
اطراف آبهای سرزمینی ایران مشغول گشت زنی است و سپاه پرافتخار انقلاب
اسلامی یانکیها را مجبور کرده که گفتگوهای رادیویی خود را با واحدهای گشت
ایران به زبان فارسی انجام دهند. از منظر راهبردهای کلان نیز جمهوری اسلامی
بارها سیاستهای کاخ سفید را به چالش کشیده و پاسخ متناسب به آنها داده
است؛ نظیر بسط جبهه مقاومت در برابر تکفیریهای اجارهای در غرب آسیا و
ایجاد آمادگی کامل در برابر توطئه بزرگ معامله قرن. بنابراین ایران اسلامی،
نشان داده که در برابر هر ضربهای، ضربهای وارد کرده و هر خصومتی را با
اقدامات متناسب، تلافی کرده است. در ماجرای تحریم نفتی هم به سیاق گذشته
عمل خواهد کرد و منافع اقتصادی آمریکا را در زمان مقتضی به خطر خواهد
انداخت.
افزون بر این، آمریکاییها اگر کمی تعقل میکردند، با این
تصمیم، برگ دیگری به کتاب شکستهای خود اضافه نمیکردند. به تعبیر روزنامه
الاخبار لبنان «آیا اکنون کسی تصمیمهای کنفرانس تمسخر برانگیز ورشو را
دنبال میکند؟ طرح تشکیل ناتوی عربی کجا رفت؟ طرح ترامپ به کجا انجامید؟
آیا این تحریمها ایران را برای گفتگو با آمریکا واداشت یا سبب تشدید مواضع
آن و تداومبخشیدن بهپیشرویهایش در منطقه شد؟ همچنین، تصمیم آمریکا در
قراردادن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی چه برآیندی داشت؟ آیا
نیروهای آمریکایی جسارت آن را دارند که یک گلوله به طرف نیروهای سپاه
پاسداران شلیک کنند؟ ترامپ هنگام اعلام برونرفت کشورش از برجام، اعلام کرد
که بی شک، ایرانیها دو یا سه ماه بعد به پای میز مذاکره بازخواهند گشت؛
زیرا توان ایستادگی در برابر تحریمها را ندارند. اکنون اما وزیر امور
خارجه او همان سخنان را تکرار و دگرگویی میکند و این مدت همچنان نامحدود
باقی مانده است.»
نکته دیگر اینکه تحریمها باعث قطع وابستگی اقتصاد به
خام فروشی میشود و از این زاویه، فرصت مغتنمی است. آنچه در سالهای گذشته
روی داده، عمل گزینشی و سلیقهای دستگاههای اجرایی در ادوار مختلف بوده
است؛ بدون اینکه منافع کلان کشور به صورتی که باید، در نظر گرفته شود. به
عبارت سادهتر، «اقتصاد سیاسی» بر «سیاست اقتصادی» ارجح بوده و هر گروه و
جناحی بنا به دریافت و برداشت خود، ماشین اقتصاد را بهپیش برده که از قضا،
گاهی اوقات به نقاط خطرناکی هم هدایت شد. سیاست اقتصادی مطلوب جمهوری
اسلامی مبتنی بر دکترین «اقتصاد مقاومتی» است که کاهش وابستگی به درآمدهای
نفتی و اقتصاد وابسته به پول ازجمله مزایای آن به شمار میرود. در اقتصاد
مقاوم، اصل بر این است که چرخهای کشور از طریق کار و تلاش بچرخند نه پول،
چراکه اقتصاد پولمحور، نیروی کار را بهتدریج از گردونه خارج میکند و
اصالت و ارزش کار را زیر سؤال میبرد. وقتی ارزش و جایگاه کار و کارگری از
بین برود، طبیعتاً فرهنگ تنپروری شیوع پیدا میکند و بهجای اینکه کشور به
نیروهای جوان، کارآمد، متخصص و نخبه خود برای تولید ثروت و درآمدزایی امید
داشته باشد، به خارج از مرزها یا دلارهای نفتی چشم میدوزد.
و بالاخره
اینکه نظام مقدس جمهوری اسلامی همه تمام و عزم خود را برای گذار از این
گردنه و گذرگاه آخر به کار گرفته و تا رسیدن به قله افتخار، عزت و سربلندی
از پای نخواهد نشست چراکه آرمانهای ایران اسلامی بسیار بزرگتر از آن است
که اراذل و اوباش بینالمللی بتوانند خدشه و وقفهای در آن ایجاد کنند.