تابناک، بر هیچ کسی پوشیده نیست که دادن یارانه ها به شکل کنونی مطلوب نبوده و نیست و به نوعی این نوع حمایت، منجر به افزایش بهره وری و کارایی در اقتصاد نمی شد.
با قبول این جمله نمی توان به این نتیجه رسید که با حذف حمایت مشکل درست می شود چرا که چه بسا حذف یک سیاست نادرست به شیوه نادرست از خود سیاست نادرست بدتر باشد.
شیوهی این که یک حمایت نادرست از بین رود این است که حمایت درست جایگزین حمایت نادرست شود نه اینکه از اصل ریشه ی حمایت دولت کنده شود.
این بزرگترین نکته ای است که غفلت بیش از آن در اقتصاد ایران، اقتصاد ایران را با چالش های بیشتری مواجه خواهد کرد.
پیش بینی اینده ی اقتصاد ایران در صورت عدم پذیرش انچه گفته شد این خواهد بود که بازدهی تولید منفی شده و شاهد آن باشیم که فعالیت هایی سود ده شود که ریشه های اقتصاد ایران را پوسانده و بدتر آنکه بانک ها و موسسات مالی نیز در خدمت این فعالیت ها گردند.
به بیان دیگر با وجود رکود در بخش های رکودی و زیان ده بودن شرکت های تولیدی شاهد بازدهی های بالای فعالیت های بانکی هستیم. چنین اتفاقی تنها و تنها در صورتی اتفاق می افتاد که اقتصاد در کنار ثروت واقعی که ناشی از تولید است، از ناحیه ی دیگری نیز منتفع شود. ثروت های جدا از ثروت واقعی درست است که پول ساز است، ولی از آنجا که ثروت های واقعی را به کناری می راند، زمینه سازی بحران های بزرگ اجتماعی و اقتصادی می باشند.
به هر ترتیب سخن از این است که سیاست هایی را باید اتخاذ کرد که عاملی برای انداختن اقتصاد ایران از چاه به چاله نباشد. برای این منظور به دولت پیشنهاد می شود به جای آنکه حمایت نادرست را به عدم حمایت و احیانا ضد حمایت تبدیل کند، آن را به حمایت درست تبدیل کند تا نتیجه این شود که حمایت ناردست به صورت طبیعی از بین برود.
نیاز به نقدینگی و پول زمانی از بخش های تولید رخت خواهد بست که تولید تابع پول نباشد بلکه پول تابع تولید شود. و برای این که بخش حقیقی به این مرحله برسد، نیاز به حمایت های صحیح دولت دارد. عدم حمایت عاملی می شود که نه تنها تولید تابع پول باقی بماند، بلکه اساسا تولید نیز به انحراف کشیده شود. به این معنا اگر تا دیروز مشکل بنگاه های تولیدی ناکارامدی به دلیل حمایت های نادرست دولت بود، از امروز با از بین بردن اصل حمایت علاوه بر ناکارامدی، بقاء بنگاه ها نیز تهدید شود و بنگاه ها برای کاهش هزینه های خود سطح کیفیت را کاهش دهند یا آن که نیروی کار خود را اخراج نمایند. لذا هزینه های اجتماعی از بین بردن اصل حمایت بسیار بالاست و از سویی خلاصه کردن حمایت ها در دادن نقدینگی و یارانه ها نیز همان طور که مطرح شد مطلوب نیست، چرا که حمایت نادرستی است.
لذا اگر بخواهیم با ادبیات گفته شده نگاهی به اقتصاد ایران بیندازیم این گونه خواهیم گفت: حمایت های نادرست عامل از بین بردن اصل حمایت و از بین بردن اصل حمایت دوباره ضرورت حمایت های نادرست را ایجاد خواهد کرد.
هم آن طور که مسئولین نیز سخن گفته اند، قرار است در فاز دوم، حمایت های مالی را متوجه بخش تولیدی کنند و این یعنی همان حمایت های نادرستی که قبلا انجام می دادند. چنین حمایت هایی دور باطل است، دور باطل ای که موتور این فرایند پر هزینه بودن حمایت های نادرست می باشد.
لذا چه باید کرد؟ بهترین راه کار این است که اولا اصل موضوع حمایت از بین نرود، لذا قیمت های حامل های انرژی افزایش نیابد و از سویی حمایت ها در دادن نقدینگی و یارانه خلاصه نشود، نه این که آنها نیز داده نشود.
به بیان دیگر، هم اکنون دولت باید حمایت های نادرست گذشته را به حمایت های درست امروز تبدیل کند. این قدم اول است. نباید حمایت های نادرست دیروز با عدم حمایت و تخریب های فعلی جواب داد، بلکه باید حمایت های نادرست را به حمایت های درست تبدیل کرد.
حمایت درست، بسیار مشخص است. سیاست ای که کشوری مانند تایوان انجام می دهد، در شرایط موجود اقتصاد ایران می تواند بسیار راه گشا باشد.
هم اکنون تایوان جزء 5 کشور صادرکننده کامپیوتر های شخصی می باشد که بیش از 90 درصد کل کامپیوتر های تایوان در واحد های صنعتی کوچک و متوسط ساخته می شود، 3/11 درصد از کل قطعات هواپیمایی بوئینگ، 70 درصد از کل تجهیزات مخابراتی تایوان، 70 درصد از کل موتور های قایق و قایق های سبک وزن که جزء اقلام صادراتی می باشند، در صنایع کوچک تایوان ساخته می شوند. هم چنین 95 درصد از کل موتور سیکلتهای تایوان و 5 مدل خودرو سبک سواری که توسط یک کنسرسیوم متشکل از چندین واحد صنعتی کوچک و متوسط می باشد از جمله دستاوردهای صنایع کوچک و متوسط تایوان می باشد.
مهم ترین ویژگی شرکت های کوچک مقیاس این است که این شرکت ها بر پایه نیروی انسانی و کارآفرینان متخصص می چرخد و این مغز و نوآوری است که نقش اساسی در این شرکت ها را دارد. ظرفیت های سازمانی در چنین شرایطی موضوعیت می یابد. هماهنگ کرد بیش از دویست مغز، فعالیت است که در این شرکت ها معنا و مفهوم پیدا می کند.
حال در اقتصاد خود تا چه حد به دنبال ایجاد شرکت های کوچک مقیاس رفته ایم؟ تا چه حد به دنبال آن بودیم که از نیروی جوان خود در راه تولید استفاده کنیم؟ حمایت های صحیح دولت این است؛ سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه و ایجاد شرکت های کوچک مقیاس نه ایجاد بنگاه های زود بازده که بر محوریت یک فرد یا دو نفر انجام می گیرد.
تولید را باید از طریق این جور اقدامات مورد حمایت قرار داد، در چنین صورتی علاوه بر آنکه اشتغال افزایش می یابد، بهره وری، قدرت رقابت پذیری، سطح دستمزدها و توان صادرات بهبود چشم گیری خواهد یافت و مهم تر از همه این است که رکود تورمی خشکانده شده و تغذیه کنندگان رکود تورمی برای همیشه از اقتصاد ایران خداحافظی خواهند کرد.