به گزارش پایگاه 598، ۲۷اسفند ۱۳۰۲ روزی است که برای اولینبار تلفن کابلی به تهران آمد، به
دربار قاجار. در تاریخی مشابه، یعنی در ۲۷اسفند ۱۲۳۶ پای تلگراف برای
نخستینبار به ایران باز شده بود.
روزنامه وقایعاتفاقیه این خبر را به عنوان تیتر یک خود به چاپ رسانده بود.
محل این رویداد مهم مدرسه دارالفنون بود. امیرکبیر آن روزها با افتخار از
این اقدام خود یاد کرد اما شاید تصور نمیکرد روزی برسد که مردم، گاه از
ارتباطات ناله کنند و بعضاً حتی آرزو کنند که کاش تکنولوژیهای ارتباطی
هرگز به وجود نمیآمد.
در مهمانیهای ما خصوصاً در مواقعی مانند شب یلدا و نوروز که فامیل بیش از
هر زمانی ممکن است دور هم جمع شوند، به وفور از این دست جملات شنیدهایم
که: موبایلها را خاموش کنیم؛ از وقتی این موبایل آمده سال به سال یکدیگر
را نمیبینیم و ...
در سطحی عمیقتر، برخی نظریهپردازان، بهخصوص آنهایی که با سویه فلسفی به
ماجرا نگاه میکنند انتقاداتی جدی بر تکنولوژیهای ارتباطی وارد کرده و
معتقدند که این تکنولوژیها تنها اتصالات را بیشتر کرده است نه ارتباطات
را. «رابطه» برخلاف اتصال، به نسبتی ارگانیک یا انداموار اطلاق می شود حال
آنکه «اتصال» نسبتی مکانیکی است. رابطه، زنده، پویا، زیسته و پر از شور و
حضور است و اتصال چه بسا با غیاب توأمان باشد.
برخی دیگر، از زاویه اتمیسم یا ذرّهایشدن جامعه به این تکنولوژیها نقب و
نقد زدهاند؛ به این معنا که معتقدند فناوریهای ارتباطی به تنهایی و
ایزولهشدن هرچه بیشتر افراد انجامیده است.
در کنار همه این نظریات، برخی جانب میانه و انصاف را گرفته و مواهب
فناوریهای جدید ارتباطی را در کنار معایب آن برجسته کرده و حتی تصریح
کردهاند که میتوان از معایب آن برکنار بود و این معایب، محتوم و قطعی یا
گریزناپذیر نیست.
به ایران خود و خودِ ایرانی بازگردیم. بهراستی چقدر از مواهب و چقدر از معایب فناوریهای ارتباطی متوجه عمومیت ما ایرانیان شده است؟
بارها از زبان آمارهای رسمی و کارشناسان و حتی عموم مردم شنیدهایم که
ایرانیان بیش از کشورهای سازنده فناوریهای ارتباطی جدید، از این فناوریها
استفاده میکنند و این حرف، اگر واقعیت داشته باشد متضمن افراط در استفاده
از آنهاست.
به یاد داریم در سالهایی که خبری از وایبر و ویچت و نظایر آن نبود،
ایرانیها رکورددار پیامکبازی بودند. پس از آن امروز شاهدیم که ایرانیان
از حیث حضور در تلگرام و اینستا جزو برترین کشورهای پرکاربر هستند.
همه این شواهد قطعاتی از اثبات این ایده است که فرهنگ تکنولوژی مهمتر از
خود آن است. تکنولوژی خنثی نیست اما جهت کاملاً ثابت، متعیّن و یکنواختی
ندارد. بنابراین کاربرد آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر متمایز است.
بر این اساس، حضور خارج از معمول ایرانیان در فضای مجازی، لزوماً خبر خوبی
نیست. خصوصاً اگر نحوه و میزان حضور ایرانیان را بررسی کنیم میبینیم که از
نرمال و قاعده متعارف و درست آن دوریم.
در خصوص نحوه استفاده میتوان به فرهنگ لایکبازی، یا مثلا پررنگبودن و
بهتر بگوییم جیغبودن تم(مایه) و پیرنگ(طرح) جوک در میان کاربران ایرانی
اشاره کرد. در این میان، توهین به قومیتها و تمسخر مردم یک شهر، از جمله
مواردی است که در کشورهای سازنده و مرجع این فناوریها کمتر به چشم
میخورد.
این در حالی است که فناوریهای ارتباطی سبب شد تا تعصبات قومی و نژادی در
دنیا رو به افول بگذارد. چراکه رفتهرفته در اثر همین تماسهای فرهنگی،
تشابهات و الهامگرفتنها بیشتر شد و توانست شکاف تفاوت را تا حدی کمتر
کند.
قابل اشاره است که به نسبتدادن برخی صفات به یک قوم یا نژاد، بحران استریوتایپ (کلیشه) گفته میشود که بحرانی روانی است.
از توهین به اقوام(قومیتها) تا بعضاً تعطیلشدن و یا دستکم کمرنگشدن
دیدار اقوام(فامیل) پدیدهای است که بخشی از دلایل آن را میبایست در
استفاده نامطلوب از ارتباطات نوین جستوجو کرد.
جدا از فضای این نوشتار، تردیدی نیست که استفادهنکردن از موبایل و فضای
مجازی در میان جمع به خصوص در مهمانیها حرکتی نجیبانه و دال بر رشدیافتگی
فرد است. بنابراین چه زیبا و درخور است که امسال اولاً به جای تماس سعی
کنیم به دیدار اقوام برویم که مصداق صله رحم و انجام یکی از معاریف دینی
است و ثانیاً موبایلهایمان از خود و همنوعان خود جدیتر نگیریم و سعی کنیم
خودمان بیشتر از موبالهایمان دیده و شنیده شویم.
منبع: فارس