به گزارش پایگاه 598، حسن رضایی طی یادداشتی که روزنامه وطن امروز در آخرین شماره خود در سال ۹۷ منتشر کرده نوشت:
ما داریم به کجا میرویم؟! این شاید مهمترین سوال ناگفته ذهن ایرانیان در
روزهایی باشد که انگار کسی کنتور قیمتها را از جا کنده است! مردم دوست
دارند آینده اقتصاد و کشور را کسی به آنها بگوید. سرمایهگذاران خرد و
کلان مایلند نهایت بازی را بدانند و برای دانستن آن یحتمل حاضرند هر
هزینهای را پرداخت کنند. پیرمردهای سلطنتطلبی که هنوز نسلشان به طور
کلی از بین نرفته است، همصدا با منوتو، بیبیسی و صدای آمریکا خبر از
پایان قریبالوقوع جمهوری اسلامی میدهند و بسیار مایلند اگر این کفبینی
در تمام ۴۰ سال گذشته غلط از آب درآمده، سال ۹۸ راست باشد. ۲ سال قبل یکی
از همین افراد را میشناختم که به نوعی همکارم بود و قاطعانه از پایان
جمهوری اسلامی در پایان ۹۶ خبر میداد. سال ۹۷، اما رفت و جمهوری اسلامی
ماند!
ما
حتما رمال یا غیبگو نیستیم، این، اما مهم است که بدانیم تلاطمهای اقتصادی
سالهای اخیر فعالان برجسته حاضر در اتاق فکر دشمن را هم خوب به طمع
انداخته و بسیار نزدیک است که آنها را هم تبدیل به چیزی مابین پیرمردهای
سلطنتطلب و روحالله زم کند! منباب مثال، «ریچارد نفیو» معمار اصلی
تحریمها علیه ایران و نویسنده کتاب معروف «هنر تحریمها»، اخیرا در سلسله
جلساتی که شورای روابط خارجی آمریکا به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب
اسلامی ایران برگزار کرده است، میگوید: «۲ سال آینده ایران بسیار جالب
خواهد بود!» ۲ سال آینده، اما واقعا چگونه است و شاقول حرکت جامعه ایران به
کدام سو خواهد رفت؟ اقتصاد بالاخره آرام خواهد گرفت یا تلاطمها باز هم
تداوم خواهد داشت و بالاخره اینکه در این چالش، جمهوری اسلامی خواهد باخت
یا معماران تحریمها؟!
سخن گفتن درباره مسائل سخت، طبعا آسان نیست! یک
چیز، اما کاملا مشخص است و آن اینکه صورتبندیهای سیاسی-اجتماعی موجود در
ایران، هر تحول محتملی طی ۲ سال آینده را ذیل نظام جمهوری اسلامی هدایت
خواهد کرد. به بیان دیگر، نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به صورتی در
ایران سامانیافته و درونی شده اند که خیال شوخیهایی مثل براندازی جمهوری
اسلامی و... هم در بازه زمانی پیش رو انسان را به خنده میاندازد! خب! تا
اینجا زمینه اصلی بحث را آشکار کرده ایم و آن اینکه جهتیابی شاقول تحولات
را باید حتما ذیل نظم سیاسی- اجتماعی موجود ردیابی کرد. جهت این چرخش و
زمینههای آن، اما بسیار مهم است. در این زمینه من احساس میکنم ما با
پیشدرآمدهای یک تولد بزرگ مواجهیم. در منابع روایی ما حدیثی به سند صحیح
وجود دارد از حضرت مسیح (ع) که فرموده است: «به ملکوت آسمانها نمیرسد آن
کسی که دو بار زاییده نشده باشد!»
نظام جمهوری اسلامی هم به عنوان
موجودی زنده و فعال، حتما از این سنت الهی مستثنا نیست و اگر قرار است به
اهداف بزرگ خود برسد، حتما باید دوباره متولد شود. جمهوری اسلامی اکنون در
آستانه این نوزایی بزرگ ایستاده است. برای آنها که اهل دقتند، نشانهها و
محرکهای متعدد این تولد جدید به وفور از بین مردم کف کوچه و بازار تا
جامعه رسانه ای، نخبگان و... قابل رصد است. مردم و نخبگان در این روند
البته ابدا تماشاچی نیستند. ماهیت جمهوری و مردمی نظام در کنار رسانههای
نوظهور این امکان را به همگان داده است تا هر کدام به نوعی قابله این تولد
تاریخی باشند. نامگذاری این مقطع برزخی بسیار سخت است، ولی من مایلم آن را
«انقلاب شفافیت» بنامم. شفافیت اسم رمز تولد دوباره انقلاب است و
پیشرانهای این تحول، آنقدر قوی، متعدد و پرشمار است که بتدریج هر مانعی را
بر سر راه خود خرد خواهد کرد. ژنهای خوب، متوسط و بد، همه ناگزیر از
پذیرش این اجبار تاریخی هستند.