سرویس اجتماعی پایگاه 598- محمدصادق شهبازی؛ توجهها
به عدالت زیاد شده و این حتماً برکت دارد؛ افرادی از تیپهای مختلف، با
نیتهای مختلفِ عدالتخواهی، قدرتطلبی، حفظ نظام، دیده شدن، رأیآوری در
انتخابات و... عدالتخواهی میکنند. در این میانه در برخی نیتها یا برخی
مبانی یا برخی روشها یا برخی مصادیق که به آن پرداخته میشود اشکال دارد
که باید با آنها مرزبندی کرد. اما چه از حب علی چه از بعض معاویه اینچنین
کنند در مجموع گفتمان عدالت تحکیم میشود.
همانگونه که عدالتخواهی
تبدیل به مد و پز شده، عدهای هم پیدا شدهاند که صرفاً در ذمّ
عدالتخواهی صحبت میکنند، یا مدام به آسیبشناسی عدالتخواهی میپردازند و
رویههای غلط در عدالتخواهی را عمده میکنند یا انگیزهها، مبانی،
نیتها، روشها یا مصادیق عدالتخواهی را نقد میکنند، حالا بعضی از اینها
محافظه کارانند، برخیهایشان برخی عدالتخواهان، برخی سیاسیون، مخالفین
عدالت و... .
خلاصه اینکه آنقدر در ذم اشتباهات و اشکالات برخی
عدالتخواهیها و خطرات انحراف در عدالتخواهی (که البته مهم هم هست) گفته
میشود و آنقدر در دستهبندی عدالتخواهی و از لوازمی که باید به آن توجه
شود، گفته میشود که در نهایت، بسیاری از نیروهای انقلابی و عدالتخواه
بالقوه، منفعل میشوند و آنقدر ماجرا برایشان پیچیده میشود که در انتها
به عدالتخواهی نمیرسند.
خلاصه اینکه الگوی عزیزم ببخشید فرزند
لدفن بازتولید میشود که آنقدر سؤال و چارچوب و ملاحظه و پیچیدگی و
مدلهای مختلف مطرح میشود که درنهایت اصل ماجرا یعنی عدالتخواهی گم
میشود.
انگار اگر خوارج، قرآن و نمازشب میخواندند و منحرف شدهاند، دیگر بعد از خوارج، قرار نیست کسی قرآن و نماز شب بخواند.
مرزبندی
با انحرافات در عدالتخواهی مثل انحرافات در بقیه آرمانها لازم است،
مخصوصاً امروز که عدالتخواهی و نقد، تبدیل به یک مُد و پُز شده است؛ اما
نباید به بهانه این انحرافات، عدالتخواهی را تبدیل به مسیری پیچیده و
صعبالعبور کرد که انقلابیها عطایش را به لقایش ببخشند، اما قالتاقها آن
را ادامه دهند! یا عدالتخواهی را انقدر گرد کنند که به هیچ جا گیر نکند.
اساساً
مهمترین مرزبندی و مقابله با انحراف، ارائه مدل درست عدالتخواهی در عمل و
نه صرفاً بحثهای تئوریک صرف و رهنمود دادن در مورد مدل و چارچوب و
آسیبهای عدالتخواهی است.