باشگاه مخاطبان 598- دکتر امیر حمزه مهرابی؛
این
روزها زمزمه «طرح استانی شدن انتخابات» در صحن علنی مجلس بر سر زبانهاست.
لازم به یادآوری است که: هیات دولت روز چهارشنبه 3 بهمن 97، لایحه استانی
شدن انتخابات را تصویب کرد. لایحهای که مجلس، کلیات آن را به شکل طرح در
تاریخ 19 دی ماه 97 با رأی بالای نمایندگان به تصویب رسیده بود.
این
طرح تاکنون سه بار در مجالس گذشته (در سالهای ۱۳۸۲، ۱۳۸۶ و ۱۳۹۴) تصویب
شده و هر بار شورای نگهبان آن را خلاف قانون اساسی اعلام و رد کرده است.
اینک طرح استانی شدن انتخابات مجلس با میدانداری رئیس مجلس، برای چهارمین
باردر دستورکار مجلس دهم قرار گرفته است.
بر
اساس این طرح در انتخابات مجلس، فردی پیروز میشود که در کل استان،
بالاترین رأی را بیاورد و در حوزه انتخابیه خود نیز حداقل ۲۰ درصد آراء را
کسب کرده باشد.
دلایل موافقان:
نمایندگان موافق این طرح، «دلایل اعلامی» خود را دو مورد ذکر کردهاند:
1-نظر مساعد مسئولین بالای نظام! (شگردی که در مجلس زیاد از آن استفاده شده و این بار گویا منظورشان رئیس جمهور و رئیس مجلس است)
2-فراهم شدن زمینه انتخاب نمایندگان نخبه با تفکر کلان ملی و فارغ از مسائل جزیی و دغدغههای حوزههای انتخابیه
اما
به نظر میرسد «دلایلی غیر اعلامی» و نیّت و غرض اصلی موافقان این طرح،
چیزهای دیگری است که تلاش میکنیم در این نوشته به آنها بپردازیم. اما قبل
از آن، لازم است به معایب و مضرّات این طرح، اشارهای داشته باشیم:
نکته:
الف-
روش برگزاری استانی انتخابات مجلس نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری
سابقه ندارد. در کشورهای توسعه یافته تلاش میشود تا انتخابات مجلس در
حوزههای کوچکتر برگزار شود تا مردم نمایندگان خود را بشناسند و ارتباط
نزدیکتری با آنان داشته باشند و با تصویب قوانینی منطبق بر واقعیات در
راستای حل مشکلات اجتماعی گام بر دارند. به عنوان مثال شهری نظیر پاریس به
۲۰ حوزه تقسیم شده است و هر محله، یک نماینده دارد. نه مثل تهران که مردم
مجبورند به یک لیست 30 نفره ای رأی بدهند که اغلب آنها را نمیشناسند وهرگز
نام آنها را نیز نشنیدهاند.
ب-
این ادعا که اگر انتخابات استانی برگزار شود و مردم به لیستهای طولانی
رأی بدهند، نمایندگان کلان نگر با اندشه های راهبردی انتخاب میشوند،
ادعایی واهی و بدون پشتوانه علمی و تجربی است. نمونه بارز آن نمایندگان
لیست امید تهران است که نه تنها نگرش کلان و و استراتژیک ندارند بلکه ویژگی
بارز اینها: اشتغال به امور جزیی (حتی واردات اجناس قاچاق)، پرداختن به
حواشی، غفلت از منافع ملی و راهبردهای منطقه ایی است. درحالی که بسیاری از
نمایندگان شهرستانی، ضمن پرداختن به مشکلات مردم محروم حوزه انتخابیه خود،
دغدغه کلان و راهبردی دارند.
*اشکالات و معایب طرح:
ایرادات زیادی (بیش از 50 مورد) به این طرح وارد است که در این جا به مهمترین آنها اشاره میشود:
1-مغایرت با اصول قانون اساسی
این
طرح با بند ۸ اصل سوم قانون اساسی که بر مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت
سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خویش، همچنین با بند ۹ اصل سوم قانون اساسی که بر
رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه جامعه در تمام
زمینههای مادی و معنوی دلالت دارد، مغایراست. علاوه بر این، با بند ۱۵ اصل
سوم و اصول ششم و ۶۲ و اصل ۷۵ قانون اساسی مغایرت دارد که شرح آن به مجال
بیشتری نیاز است.
اما اینکه آقای لاریجانی (رئیس مجلس) علی رغم مخالفت
چند باره شورای نگهبان با این طرح، باز اصرار به پیگیری و تصویب آن دارد،
جای تعجب دارد.
2-افزایش هزینه و زمان تبلیغات
نمایندگانی
که تاکنون برای تأمین هزینه تبلیغاتی در سطح یک شهرستان دچار تنگناهای
مالی بوده و محتاج کمک دیگران میشدند، بر اساس این طرح باید برای کل
شهرستانها، شهرها و روستاهای استان هزینه کنند و برای سخنرانی و آشنایی با
مردم به تمامی مناطق استان سفر کنند. قاعدتاً این نامزدها به زمان زیاد و
هزینه هنگفتی نیازمندند.
3- حذف اقلیتهای قومی و مذهبی از قدرت
در
حال حاضر کلیه اقلیتهای دینی رسمی کشور میتوانند در مجلس نماینده داشته
باشند و اقلیتهای قومی و مذهبی نیز قادر خواهند بود در رقابت منطقهای و
محدود، نمایندگان خود را به مجلس بفرستند ولی در صورت استانی شدن انتخابات،
مغلوب گرایشات حاکم بر استان میشوند و هرگز قادر به غلبه بر این هژمونی
نخواهند بود.
4- افزایش شکاف و تنشهای اجتماعی
حذف
اقلیتهای قومی، مذهبی و سیاسی از دایره قدرت، این خطر را در پی دارد که
اقلیتها راه قانونی و دمکراتیک برای بیان و پیگیری خواستههای خود را از
دست بدهند و در درازمدت به راههای غیر قانونی و خشونت آمیز متوسل شده و در
برابر نظام موضع رادیکال اتخاذ کنند. بطور یقین، افزایش گسلها، تنازعات،
تنشها و حتی درگیریهای سیاسی، امنیتی و نظامی حاصل این تصمیم ناسنجیده و
خود خواهانه خواهد بود.
5- تبعض و بی عدالتی در انتخاب نمایندگان
در
حال حاضر کسانی که بیشترین آراء حوزه انتخابیه خود را کسب کنند، پیروز این
رقابت هستند. ولی در طرح جدید اگر نمایندهای مثلاً 70 درصد آراء حوزه
انتخابیه خود را کسب کند اما در کل استان ناشناخته باشد و رأی کمتری بیاورد
ولی فرد دیگری 20 درصد آراء همان حوزه انتخابیه را بیاورد ولی مثلاً یک
چهره رسانهای استانی باشد یا به لابی قدرت استان وصل باشد و در استان آراء
بیشتری از نفر قبلی بیاورد، این نفر دوم است که فرد پیروز معرفی شده و به
مجلس راه پیدا میکند و نفر اول (هرچند 70 درصد آراء را کسب کرده باشد)،
حذف میشود. و این عین بی عدالتی و تبعیض است.
6- حذف افراد و گروهای مستقل از قدرت
از
دیگر ایرادات استانی شدن انتخابات این است که در این شیوه، جلوی رویش
نیروهای جوان، انقلابی و نخبههای نوظهور در عرصه انتخابات گرفته میشود و
فقط افرادی میتوانند مطرح شوند که نام آنها در لیست جناحها و جریانات
سیاسی قرار گیرد. دراین صورت عملاً جایی برای نشو و نمو «رویشهای انقلاب»
باقی نخواهد ماند.
7- افزایش نقش آفرینی قدرت ثروت و رسانه در انتخابات
با
توجه به افزایش هزینه تبلیغات انتخاباتی در شیوه استانی شدن انتخابات (ذکر
شده در بند 2) کسانی میتوانند در رقابت انتخاباتی پیروز شوند که از سوی
دارندگان قدرت اقتصادی و شبکه اطلاع رسانی و فضای مجازی مورد حمایت قرار
گیرند. بدیهی است صاحبان این قدرتها از کسی حمایت میکنند که بله قربان گو
و وام دار آنان بشود و در صورت انتخاب شدن، منافع آنان را دنبال کند. چنین
منتخبانی هیچگاه درد عامه مردم را درک نخواهد کرد و در پی تأمین منافع
آنان بر نخواهد آمد. نحوه عملکرد و موضع گیریهای منتخبین لیست امید تهران،
میتواند گویای این مطلب و نمونهای از خروار باشد. به قول قدیمیها
«آفتاب آمد دلیل آفتاب»
8-کاهش شدید حضور مردم در انتخابات
درحال
حاضر، اهالی شهرها و بخشهای کوچک، اقوام، قبایل و مذاهب مختلف، برای
انتخاب کاندیدای مورد نظرخود تلاش میکنند و اطرافیان را به شرکت در
انتخابات تشویق کنند ولی استانی شدن انتخابات، مشارکت مردم در انتخابات را
کاهش میدهد چرا که سهم تأثیر شهرستانهای کوچک و اقلیتهای مذهبی و قومی
در انتخاب نماینده را پایین میآورد. لذا به دلیل نا امیدی از انتخاب نامزد
مورد نظر، انگیزه حضور پر شور در مناطق روستایی و شهرهای کوچک و بین اقوام
و مذاهب کم میشود.
9- کاهش پاسخگویی نمایندگان به مردم حوزه انتخابیه
در
شرایط فعلی خیلی از نمایندگان به دلایل مختلف (از جمله: هزینه دفتر و حقوق
دفتر دار و نبود فرصت و ...)، قادر به ارتباط نزدیک با مردم همه شهرهای
حوزه انتخابیه خود نیستند. چه برسد به اینکه براساس طرح جدید تعداد شهرهای
مورد مراجعه نمایندگان 20 یا 30 برابر شود. در این صورت بهانه خوبی برای
آنها خواهد بود که در هیچ کجا دفتر نداشته باشند و به هیچ یک از شهرهای
استان سرکشی نکنند و به مراجعین پایتخت یا مرکز استان نیز با این بهانه که
من نماینده شما نیستم، پاسخگو نباشند.
موارد دیگری که نیاز به توضیح ندارد:
10- عدم شناخت کاندیداها از مشکلات جامعه و تصویب قوانین غیر واقعی
11- تبدیل آراء مراکز استان به رأی پُرزور (غلبه قدرت مرکز بر پیرامون)
12- عدم وجود فرصت کافی برای بررسی همه نامزدها توسط مردم
13- افزایش زمان و هزینه برگزاری انتخابات و اعلام نتایج
14- مبهم بودن فرآیند برگزاری انتخابات میان دورهای
15-غافل شدن از مشکلات مردم به دلیل عدم توانایی درسرکشی به همه مناطق
اهداف و انگیزههای استانی کردن انتخابات:
چنان
که گفته شد، نمایندگان موافق طرح استانی شدن تنها استدلالی که ذکر میکنند
این است که میخواهند نمایندگان کلان نگر و فارغ از دغدغه مشکلات منطقهای
وارد مجلس شوند تا به مسائل ملی بیاندیشند. اما به نظر میرسد انگیزه اصلی
و اهداف پشت پرده مقامات سیاسی، چیزهای دیگری است. از جمله:
1- تکرار! نسخه انتخاب لیستی تهران در سایر استانها
شکستهای
مفتضحانه اصلاح طلبان با محوریت دولت تدبیر و امید در زمینههای اقتصادی،
سیاسی و...، موجب شده است که این جماعت (به اعتراف لیدرهای اصلاح طلبان)،
خطر حذف شدن و قهر شدید مردم درانتخابات آتی را به شدت احساس کنند. برای
پیشگیری از این اتفاق به فکر چاره اندیشی افتادهاند. تجربه موفق لیست امید
جریان اصلاح طلبی در تهران، آنان را برآن داشته است که این روش را در سایر
استانها تکرار! کنند.
الآن
در شهرستانها، مردم کاندیداهای محدود محلهٔ خود را میشناسند و بر اساس
تشخیص خودشان، انتخاب میکنند. ولی با استانی شدن انتخابات تعداد کاندیداها
بطور چشم گیری افزایش پیدا میکند لذا شناسایی آنها برای مردم امکان پذیر
نمیشود و مردم وقت و حوصله گزینش مثلاً 20 نفر از بین بیش از 1000 نفر را
ندارند.
به
ناچاربه «لیستی» رأی میدهند که از پشتوانه قدرت رسانهای و تبلیغات داخلی و
خارجی بیشتری برخوردار باشد. با توجه به برتری اصلاح طلبان در بهره گیری
از رسانه بویژه فضای مجازی و پیام رسانهای خارج پایه (تلگرام، توئیتر،
اینستاگرام و...) و نقش آفرینی سلبریتی ها، امید وارند بار دیگر با این
شگرد برنده انتخابات خودشان باشند و یا حداقل از شکست سنگین فرار کنند.
2-تلاش برای بقا در قدرت
تهدیدی
که متوجه اصلاح طلبان شده، به نحوی دامن اصول گرایان با محوریت علی
لاریجانی نیز گرفته است و این دو جریان با خطر حذف از جانب مردم مواجه
هستند، لذا این دو جریان در تمایل به تداوم قدرت، مشترکند. رأی بالای
نمایندگان به کلیات این طرح گویای این مطلب است تا بلکه ترکیب فعلی مجلس
دهم، برای مجلس یازدهم تکرار! شود.
نکته
جالب این است که تعداد نمایندگان بارِاولی، دوره به دوره در حال افزایش
است بطوری که دوره دهم مجلس (دوره فعلی) از 289 نماینده، 178 نفر (74 درصد)
چهرههای جدید هستند که قبلاً سابقه نمایندگی نداشند. این روند، به مذاق
مسافرین اتوبوس سبز رنگ مجلس خوش نیامده و خواب آنان را آشفته کرده است و
سعی دارند از سوار شدن مسافرین جدید جلوگیری نمایند.
از
این رو نمایندگان سه دوره مجلس (هشتم، نهم و دهم) یعنی هم اصول گرایان و
هم اصلاح طلبان برای تداوم قدرتشان تلاش کردهاند با تصویب طرحها و
لوایحی، دایره ورود غیر خودشان را تنگتر کنند. به عنوان مثال در مجلس قبل
مدرک تحصیلی برای نامزدهای مجلس را افزایش دادند ولی خودشان را مسثتثنی
کرده ومصوب کردند که هر دوره نمایندگی مجلس معادل یک مقطع تحصیلی است!!
استانی
شدن انتخابات (که لایحه دولت هم بوده است) نیز قبل از هرچیز، به افزایش
احتمال انتخاب نمایندگان فعلی کمک میکند و از ورود چهرههای جدید و غیر
مشهور در سطح استان، به چرخه قدرت جلوگیری کرده وگردش نخبگان را محدود
میسازد.
3-وزن دهی به آراء طبقه بالا و سرکوب طبقه پایین
براساس
تجزیه و تحلیل آراء مناطق مختلف ایران و بیان کارشناسان و نظریه پردازان
سیاسی، خاستگاه اصلی و عمده اصلاح طلبان و اصول نمایان اشرافی، بیشتر قشر
مرفع، طبقه اجتماعی بالا و شمال شهری هستند.
در
مقابل، خاستگاه نیروهای انقلابی واصول گرایان ارزشمدار، بیشتر طبقه متوسط
به پایین جامعه، روستائیان و مناطق محروم را تشکیل میدهند.
از
این رو شعارهای انتخاباتی اصلاح طلبان؛ توسعه سیاسی، آزادی، حقوق شهروندی و
اقتصاد لیبرالی و نگاه به خارج است و مشکل اصلی!! آنها مسائلی مثل: آزادی
کنسرت، حضور زنان در ورزشگاه، گشت ارشاد، حجاب اجباری، کودک همسری
و...است.
در عوض نیروهای انقلابی شعارشان؛ افزایش رفاه، امنیت،
اشتغال، ازدواج جوانان، توسعه پایدار، اقتصاد درون زا و برون گرا (اقتصاد
مقاومتی) بوده و دغدغه اصلی آنها؛ گسترش ارزشها، اخلاق، توسعه عدالت و
رسیدگی به قشر آسیب پذیر و مناطق کمتر توسعه یافته است.
با
این تحلیل هرچه وزن آراء شهرهای بزرگ و توسعه یافته و مراکزاستان نسبت به
شهرستانهای کوچک و مناطق محروم بیشتر شود، شانس پیروزی نمایندگان اصلاح
طلب و اشراف زادگان نیز افزایش مییابد. استانی کردن انتخابات به هدف کاهش
نقش طبقه متوسط و پایین جامعه و افزایش نقش مراکز استان و ثروتمندان صورت
میگیرد، به این امید که در انتخابات آینده از پیروزی نیروهای انقلابی و
شکست سنگین خود، جلوگیری کنند.
4-بهره مندی (سوء استفاده) از مزیت رقابتی
اگر
انتخابات استانی شود، نمایندگان فعلیِ مجلس از ظرفیتها و مزیتهایی
برخوردار میشوند که یک کاندیدای مستقل، جوان و گمنامِ شهرستانی از آن
محروم است. شناخته شدن در یک منطقهٔ محدود، کار چندان سختی نیست، ولی
اشتهار در سطح کشور و استان، به ظرفیتهایی نیازدارد که فقط در اختیار
افراد محدودی است.
نمایندگان
فعلی مجلس، بخاطر دسترسی به رسانههای کشوری و استانی بطور طبیعی امکان
دیده شدن ومشهور شدن بیشتر برایشان فراهم است تا مثلاً یک معلم شهرستانی که
تنها در منطقه خودشان شناخته شده است.
تلاش
این روزهای نمایندگان برای سخنرانی به عنوان موافق یا مخالف (حتی بر خلاف
عقیده خود) و همچنین ایفای نقش اپوزیسیون، ایراد نطقهای آتشین در دفاع از
مردم و انتقاد تند از وضعیتی که (با رأی دادن به همان وزیر و تصویب قوانین)
خودشان شریک جرم هستند، بیشتربرای چهره شدن صورت میگیرد تا دلسوزی برای
مردم.
همچنین
نمایندگان مجلس در دوره نمایندگی، با لابی گری و شگردهای خاصی (که همگان
میدانند) قادرند مشکلات ثروتمندان و قدرتمندان را از طریق وزارت خانهها و
ادارات حل کنند (شبیه موردی که با ناشیگری نماینده سراوان لو رفت) و از
آنان برای انتخابات در پیش رو بهره ببرند.
از
این رو نمایندگان فعلی مجلس به دلیل دسترسی بیشتر به قدرتهای اقتصادی،
رسانهای و حمایتهای سیاسی، در یک رقابت نابرابر، بر نامزدهای جدید، غلبه
میکنند و با استانی شدن انتخابات، این نابربری تشدید شده و خواست و شناخت
مردم رنگ میبازد.
5-مسئولیت گریزی و طفره رفتن از پاسخگویی
گسترش
خوی اشرافیگری دربین مسئولین و نمایندگان، باعث شده، روز به روز از مردم
فاصله بگیرند و حال و حوصلهای برای رفع مشکلات مردم محروم و پاسخگویی به
آنان، نداشته باشند. به حدی که برخی از این افراد مغرور، قادر به حفظ ظاهر
هم نیستند. تکرار به کار بردن الفاظ توهین آمیزی مثل، «تو غلط میکنی»، «به
تو ربطی ندارد»، «تو صحبت نکن»، «غفه شو»، «بیشعور»، «عقب مانده» و...آن
هم جلو رسانهها، نشان از وجود دمل چرکینی است که در موارد اندکی، سر باز
میکند. قاعدتاً آمار تعداد افرادی که خوی اشرافی و غرور خود را در پس نقاب
تظاهر، مخفی میکنند و یا مواردی که ثبت نمیشود و یا رسانهای نمیگردد،
بسیار بیشتر از مواردی است که تاکنون لو رفته و رسانهای شده است.
در
شرایط فعلی که هر نمایندهای از منطقهای محدود انتخاب میشود، (بجز در
زمان انتخابات و افتتاحیه پروژهها) در بین مردم حضور ندارد، چه برسد به
اینکه وی، خود را منتخب کل شهرستانهای استان بداند. قطعاً استانی شدن
انتخابات به فاصله گرفتن هرچه بیشتر نمایندگان از حوزههای انتخابیه وعدم
پاسخگویی به مردم و فرار از مسئولیت پذیری، کمک میکند. این، همان چیزی است
که نمایندگان در پی آن هستند تا از بار وعدههایی که به مردم دادهاند، به
راحتی شانه خالی کنند.