سرویس نقد رسانه پایگاه 598؛ ترانه فیلم چندان شاخص و پرستاره ای نیست حتی عوامل فیلم به غیر از علیرضا علویان که تا کنون بارها سیمرغ طراحی و ترکیب صدای جشنواره فجر را گرفته، سایرین همگی گمنام هستند اما با نادیده گرفتن شهرت عوامل و بازیگران، نتیجه کلی کار قابل قبول می باشد مخصوصا وقتی به این نکته توجه داشته باشیم که آن را یک فیلمساز کار اولی ساخته است.
مهدی صاحبی در اولین اثر سینمایی خود خیلی جاه طلبانه وارد میدان شده است. او به نوعی برائت جسته از فیلمهای خنثی و بعضا بی خاصیت اجتماعی سالهای اخیر سینمای ایران که همگی به خیال خود کپی برداری شده از شیوه فیلمسازی اصغر فرهادی و گرفتار شده در یک آپارتمان هستند. در حالیکه نه سینمای فرهادی را فهمیده اند نه کپی برداری را درست آموخته اند. اما صاحبی به کلی تقلید و تنبلی را کنار گذاشته و حالا فیلم ترانه از فیلمسازی جوان با ذهن و دغدغه متفاوت رونمایی می کند که سعی دارد دنیای مستندسازی خود را با سینما تلفیق کند و همانطور که در گفتگو با روزنامه صبا و خبرگزاری مهر گفته است؛ رگه های مستند در فیلمش وجود دارد و دوست ندارد فیلم های بی خاصیت بسازد که مساله ای را طرح نکند.
او به سراغ موضوعی جذاب و بکر و سرشار از خطوط قرمز رفته و با ریتم مناسب و اتفاقات متعددی که فیلم دارد، حتی اجازه پلک زده را از مخاطب تا آخر داستان می گیرد. البته این موضوع در برخی از موارد مخصوصا سکانس های گفتگو محور داخل ماشین در موارد متعدد رعایت نشده است.
فیلم ماجرای دختر دانشجویی است که شرایط سخت خانوادگی اش او را به سمت فعالیت در یک شرکت مدلینگ غیررسمی کشانده و از دنیای ساده دخترانه خود به جهانی پیچیده و خطرناک وارد می شود.
کارگردان با بهره بردن از شگردهای غافلگیری، تعلیق، معما و دلهره در فیلمش توانسته مخاطب را تا آخر داستان درگیر کند. طراحی پیرنگ و ساختار فیلم نیز تا حدی محکم است. ریتم داستان تقریبا دقیق تنظیم شده و از زیادگویی اجتناب شده است.
مهدی صاحبی علاه بر کارگردانی، خود نویسندگی این اثر را برعهده داشته است. او به طرحش خرده پیرنگ عاشقانه و طنز هم افزوده تا فضاهای تلخ و اتفاقات ناخوشایند فیلم را تلطیف کند. بار طنز فیلم بیشتر به دوش بازیگر نقش فریباست که چهره شناخته شده ای در سینما نیست و به نظر می آید از کشفیات کارگردان فیلم است.
ترانه
در اغلب سکانس های فیلم مخصوصا خوابگاه دخترانه، زندگی واقعی جاریست. بازی ها نسبتا قوی و طبیعی است که انگار فیلمساز خود سالها در خوابگاه دخترانه زندگی کرده و به شوخی و شیطنت های آنها کاملا تسلط دارد. شخصیت ترانه بسیار دقیق و هوشمندانه طراحی شده است. دختری جسور و شیطان با دغدغه ها و آرزوهای بزرگ که نوعی اعتراضات اجتماعی در دورنش خوابیده است. الهه حصاری نیز در این فیلم فرسنگها با سایر نقش آفرینی هایش در فیلمهای دیگر فاصله دارد. عاشقانه های او، غم و اندوه و شیطنت و شوخی هایش از او چهره متفاوتی ساخته و بلاخره در یک فیلم او از کاراکتر کلیشه ای همیشگی اش جدا شده است.
شاید شاخصترین نقطه فیلم، شخصیت پردازی هاست که همه شخصیت های فیلم خاکستری هستند حتی سمیه دوست قدیمی ترانه که کارگردان سعی دارد او را بعنوان یک الگو دختر ایرانی معرفی کند، یک فرشته آفتاب مهتاب ندیده نیست. سمیه دختری مذهبی اما شیک پوش و جذاب که گاها اشتباه می کند و در مسخره کردن مهناز توسط بچه ها، آنها را تا جایی همراهی می کند. او برای حفظ ترانه تمام تلاش خود را می کند و اصل خود را بر جذب گذاشته است. تقریبا همه شخصیت های فیلم از سیاهی و سفیدی محض فاصله دارند.
فیلم عاشقانه و در فضایی مدرن و زرق و برق دارمتناسب با حال و هوای آرزوهای دختران امروزی شروع می شود و تا اواسط فیلم اجازه نمی دهد گرد غم بر چهره تماشاگر بنشیند و تقریبا بلافاصله بعد از هر اتفاق ناخوشایند، بساط شادی و طنز برپا می شود.
یکی از نقاط قوت فیلم نشانه گذاری های ریز و دقیق در طول داستان است. ماجرای سه ضربه زدن سیاوش بر روی پای ترانه، دیدن امیر و شهلا توسط ترانه از پشت پرده اتاق شهلا در شرکت و غیره، همگی به کارگردان این امکان را می دهد که در نتیجه گیری گرفتار حوادث و اتفاقات به سبک فیلمهای هندی نشود.
با نگاهی منصفانه و در نظر گرفتن شرایط واقعی فیلم که در خروجی آن مشهود است باید اعتراف کرد که فیلم ترانه بسیار بالاتر از اثر یک کارگردان اولی است تا جایی که مهدی صاحبی ریسک بزرگی کرده و از قضاوت های بعدی نترسیده و برخلاف اغلب کاگردانان اولی از بازیگران و عوامل مطرح سینما برای پنهان کردن کم تجربگی و ضعف های احتمالی خود بهره نبرده است. بلکه او حتی توانسته از بازیگران نه چندان شاخص بهترین بازیها را بگیرد و نسیم مسلمی و مهناز کرباسچیان دو بازیگر نقش سمیه و فریبا را به سینمای ایران معرفی کند.
کلا بازی های بچه های خوابگاه خیلی طبیعی و زنده است به جز مریم معصومی که او علی رغم بهتر بودن در این فیلم اما همچنان بازی هایش مصنوعی و خشک است.
در بین بازیگران دیگر باید به درخشش نازنین فراهانی اشاره کرد که کاملا در نقش نشسته و بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته است. امیررضا دلاوری با اینکه بازیهای بسیار بهتری در فیلمهای دیگرش داشته اما در این فیلم کاگردان نتوانسته از او بازی مناسب را بگیرد و بابک انصاری نیز همچون اکثر بازی هایش در این فیلم نیز خشک و بی روح بازی کرده است.
نکته مثبت دیگر فیلم، رعایت اصول اخلاقی در سرتاسر فیلم است. موضوع حساس و خط قرمزداری چون مدلینگ بسیار پتانسیل دارد تا کاگردان آن از ابزارهای جنسی برای جذب مخاطب و پوشش ضعف های فیلم استفاده کند اما در هیچ کجای فیلم عبور از خط قرمزها را نمی بینیم. حتی نقطه عطف فیلم که بر تجاوز جنسی طراحی شده است، بسیار سرپوشیده از آن عبور می شود. ماجرای پارتی در سفارت هم همین گونه است تا جایی که حتی تصویری از رقص مردان هم بصورت واضح نمایش داده نمی شود تا از جاذبه رقص و پارتی هیپ بهره ای نبرد و صرفا درصدد روایتی از اتفاقات لازم برای فیلم باشد.
شاید بدترین سکانس فیلم زمانی باشد که ترانه را در حمام با شال و مانتو زیر دوش می بینیم. اگرچه کارگردان با مقدماتی سعی دارد که در آن سکانس، ترانه را بسیار مضطرب و روان پریش جلوه دهد تا توجیهی باشد برای زیر دوش رفتن او با لباس چنانچه در برخی از فیلمهای خارجی که محدودیت برهنه نشان دادن زنان را ندارند نیز این مضوع دیده شده است اما قطعا اگر کارگردان تجربه بیشتری داشت، برای در امان ماندن از نقد مخاطب عام از این سکانس اجتناب می کرد.
ماجرای فلش بک چالش مانکن ها و حالت تهوع آزیتا نیز از صحنه های بسیار بد فیلم بود که علاوه بر بازی مصنوعی مریم مصنوعی، اصل سکانس نیز زائد و اضافی بود.
از دیگر نقاط ضعف فیلم می توان به برخی لوکیشن های ساده فیلم اشاره کرد. انگار عوامل فیلم در ساختن لوکیشن و هزینه های آن دستشان بسته بوده است و از همین رو سعی کردن تا از لوکلیشن های آماده استفاده کنند که در برخی موارد به ذوق مخاطب می زند.
فیملبردار فیلم نیز از رویش های جدید سینمای ایران است که البته در دوربین روی دستش باید بیشتر کار کند و تصاویرش تا حد زیادی قابل قبول است. صدا هم اگرچه چند جایی با ضعف هایی روبروست اما در کل مناسب است.
نقطعه ضعف اصلی داستانی فیلم را باید در پایان آن دانست. قصهای را که تا به پایان خوب و طبیعی پیش رفته و ترانه همچون هزاران دختر دانشجو با مسائل و اتفاقات پیش روی خود بسیار معمولی و طبیعی مواجهه می شود اما ناگهان در پایان فیلم شاهدیم که کارگردان از ترانه یک قهرمان و ناجی متفاوت از آنچه در طول فیلم دیده ایم، می سازد.
البته فیلمساز در جاهایی از فیلم شعارهایی را بصورت علنی می دهد که به نوعی یک نوع تحمیل تفکرات فیلمساز محسوب می شود.
در بحث کارگردانی، استفاده از برخی پلان های طولانی نقطه ضعف فیلم است. اما در کل فیلمساز توانسته بدون پنهان شدن در پشت سوپراستارهای سینما و لوکیشن ها و عوامل پر هزینه، فیلمی بسازد که نسبت به بسیاری از فیلم های پربازیگر و پرهزینه سینمای ایران، هم دیده شود و هم مجوز اکران بر پرده سینماها را بگیرد.