به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، «عباسعلی کدخدایی»، سخنگوی شورای نگهبان در یک توییت به رفتارهای
اصلاحطلبان در قبال انتخابات اشاره کرده و نوشته است: «هر وقت من انتخاب
نشوم، انتخابات مهندسی شده است. هر وقت من تایید نشدم، نظارت قانونی بد
است. اما هر وقت تایید شدم دیگر نه انتخابات مهندسی شده است و نه نظارت
استصوابی بد است. این یعنی قانون به کنار، هر چه باب میل من است انجام شود.
حکایت همان است که گفته مرگ خوبه ولی برای همسایه!»
این توییت اما با واکنشهای عصبی مختلفی از سوی جریان سیاسی خاص مواجه شد.
علی شکوریراد، فعال اصلاحطلب و از مسببان وضع موجود کشور در پاسخ به
کدخدایی، در یک توییت نوشته است: «از حد گذراندهاند. شایستهگزینی در کشور
قربانی نظارت استصوابی بیضابطه و شلکن سفتکن آقایان شده است و براساس
آن ناکارآمدی و فساد همه جا را گرفتهاست.
حال ایشان بجای آنکه سرش را پایین بیاندازد و شرمنده حاصل کار خودشان باشد
باد در پاچه قربانیان کرده و بر دل و پهلوی آنها مشت میکوبد»!
*اصلاحطلبان باید موضع خود را مشخص کنند که بالاخره گوشت ۱۰۰ هزار تومانی تقصیر آیتالله جنتی است یا نبود FATF؟!
جدای از این کنایه، بحث بر سر این است که اصلاحطلبان دولتی را در دامن رأی
مردم گذاشتهاند و برای استمرار آن «تَکرار» کردند که از یک رفتار ساده
«نظارت بر قیمتها» نیز عاجز است و نمیتواند کاری کند که گوشت کیلیویی ۵۰ و
چند هزار تومان با قیمت ۱۰۰ هزار تومان به دست مردم نرسد!
اینکه شورای نگهبان و نظارت استصوابی دقیقاً در کجای این فرایند نقش داشته است، سؤالیست که شکوریراد باید به آن پاسخ دهد.
دقت شود که اصلاحطلبان درباره مشکلات موجود که دولت آنها پدید آورده،
میگویند نظارت استصوابی شورای نگهبان سبب شده است که آنها نتوانند
گزینههای کارآمد خود را به عرصه انتخابات بیاورند...
این ادعای عجیب و غریب در مقابل سه دلیل نقض میشود. آن سه دلیل از این قرارند:
یکم: مشکلاتی که این روزها در اقتصاد کشورمان بروز کرده تا آن حد سطحی و
پیش پا افتاده هستند که ناکارآمدتر از دولت فعلی هم میتوانست آنها را
مدیریت کند!
به سخن دیگر اینکه همانطور که اشاره شد مثلاً در بحث افزایش قیمت گوشت!
دقیقاً به کدام شقّالقمر نیاز است که دولت اصلاحطلبان از انجام همان نیز
احتراز دارند؟!
و یا ایضاً در بحث پوشک و تولید و واردات آنچه سطحی از نخبگی نیاز است که دولت محترم همان را هم به خرج نمیدهد؟
اکنون آیا رواست که در این مشکلات ساده عنوان شود که دست شورای نگهبان در کار بوده است؟!
دوم: اگر شکوریراد و سایر اصلاحطلبان مدعی هستند که آقای روحانی
خیرالموجودین بوده و آنها برای حمایت از روحانی مجبور بودهاند! پس باید
پاسخ بدهند که اولاً چرا یک جریان سیاسی که سابقه تحریم انتخابات مجلس دهم
را دارد خود را مجبور به حمایت از روحانی معرفی میکند؟!
آنها اگر میدانستند که روحانی ناکارآمد است؛ بهتر نبود آیا که به روش
معهود خود مبنی بر تحریم انتخابات عمل میکردند و ننگ این روزها را مثل
داغ، بر پیشانی اصلاحات نمیچسباندند؟
و ثانیاً فرض بر اجباری بودن حمایت از روحانی اما چرا صداهایی مثل «ما
فدائیان روحانی هستیم»، «ما تضمین روحانی هستیم»، «ما به راهی میرویم که
روحانی بگوید» و «تَکرار میکنم» از ستاد اصلاحات به گوش رسید؟!
این رفتارها مؤید عاشقانگی و یکی بودن است یا حمایت اجباری از گزینه اجباری که شورای نگهبان در دامان اصلاحطلبان گذاشته؟
و سوم: تا جایی که تاریخ و مردم ایران میدانند، کارآمدی مهرههای اصلاحطلب صرفاً در فتنه و براندازی خلاصه میشود!
چپها کدام چهره خود را میتوانند نام ببرند که مدیریت یا کارنامهای مثل
محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی، علی نیکزاد، پرویز فتاح و … داشته باشد؟
از طرفی این روزها همه میدانند که اگر کسی در اردوگاه اصلاحات از تابعیت
محض قانون و احترام به ولایت مطلقه فقیه سخن بگوید بلافاصله با طعنههایی
مثل «اصلاحطلب بدلی» و «اصلاحطلب هزینه نداده» مواجه خواهد شد.
شکوریراد در حالتی میبایست نظارت استصوابی را عامل محرومیت مردم و ایران
از برکات اصلاحات معرفی میکرد که لااقل فقط یک چهره در میان آنها میبود
که انقیاد به قانون هیچ! که ذرهای از کارنامه مدیران اجرایی اصولگرا را
میداشت.
گفتنیست، قبل از شکوریراد؛ هادی غفاری، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در
اظهاراتی گفته بود: «آقای جنتی با ردّ صلاحیتهایی که مجلس شورای اسلامی را
از مجموعههایی که به جد به آنها امیدوار بودیم، تهی کرد خودش در این
شرایط مقصر است.»
منبع: مشرق